مکتب مخفی برای افغان‌ها در ایران

در حالی‌که ایران به سختی غم میلیون‌ها مهاجر را می‌خورد، ده‌ها افغان بدون اسناد در صنف‌های مخفیانه‌ی کنار جاده درس می‌خوانند
الجزیره ترجمه: حمید مهدوی


تهران – ماریا در زمین بایر پایتخت ایران، در حال دیده‌بانی است و چشمانش از بلندای پلی که بر یک بزرگراه مسلط است، جریان آرام موترهای زیر پل را دنبال می‌کنند. وقتی موتر پولیس ظاهر می‌شود، او به‌سرعت به‌سوی ساختمانی که در آن نزدیکی‌ها پنهان است، می‌رود. در داخل این ساختمان بیش از 200 کودک افغان هستند. [این کودکان] که از بوی تند مه و دود ناراحت نیستند، در صنف‌های درسی کوچک لبخند بر لب دارند؛ در یکی از صنف‌ها، گروهی از دختران جوان نام‌های انگلیسی حیوانات اهلی را فرا می‌گیرند. این‌ها همه در خفا اتفاق می‌افتند، چون مقام‌های ایرانی تهدید کرده‌اند که این مکتب را مسدود خواهند کرد.
ماریا، مدیر این مکتب که با نام مستعار با الجزیره صحبت کرد، از دفتر بی‌پنجره‌اش گفت: «به این دلیل است که وقفه‌ی نهارم را در شاهراه می‌گذرانم. وقتی پولیس می‌آید، می‌خواهم پیشاپیش به کودکان هشدار بدهم .. اخیرا یک گروه از افسران لباس شخصی به ساختمان هجوم آوردند. این، برای بچه‌ها وحشتناک بود».
ماریا، 37 ساله، پس از آن‌که پدر و مادرش به‌دنبال تهاجم سال 1979 روسیه از افغان فرار کردند، در تهران متولد شد. او تقریبا نیم عمرش را برای کمک به آموزش کودکان افغان کار کرده است. اما این کار آسان نبوده است. او گفت مقام‌ها می‌خواهند مکتبش را تعطیل کنند، چون او مدارک لازم برای اداره‌ی آن را ندارد و دانش‌آموزان فاقد مدرک هستند.
ماریا تنها کسی نیست که این نوع کار را انجام می‌دهد. دیده‌بان حقوق بشر پدیده‌ی مکاتب فاقد جواز افغان‌ها را که توسط مهاجران اداره می‌شوند، گزارش کرده است؛ این مکاتب شهریه/فیس پایین می‌گیرند و پرسش‌های دشواری در مورد کودکان فاقد اسناد نمی‌پرسند. مقام‌های ایرانی هرچند وقت بعد این‌گونه مکاتب را مسدود کرده و گاهی هشدارنامه صادر کرده‌اند.
این صحنه‌یی از یک بحران فراموش‌شده‌ی مهاجران است. افغان‌ها نزدیک به چهار دهه است که از کشورشان فراری‌اند، چه به‌خاطر [جنگ با] روس‌ها، طالبان یا امریکایی‌ها و متحدان‌شان. اکثریت قاطع آن‌ها، به گفته‌ی اداره مهاجرت سازمان ملل متحد نزدیک به 95 درصد آن‌ها، از کشورهای همسایه‌ی ایران یا پاکستان سر درآوردند و ایران به تنهایی میزبان حدود سه میلیون [مهاجر] افغان است. اما هنوز، پس از نزدیک به 40 سال، بسیاری از افغان‌ها می‌گویند که احساس می‌کنند دولت و به‌طور وسیع‌تر جامعه‌ی [ایران] علیه آن‌ها تبعیض قایل‌اند. ماریا گفت: «افغان، یک کلمه‌ی کثیف است. ما به جنایتکار بودن، تنبل بودن و بی‌سواد بودن متهم هستیم که شغل‌ها را می‌دزدیم و اجاره را بالا می‌بریم.» او فورا، با اشاره به یک داوطلب جوان ایرانی در این مکتب که تفاوت یک خروس با یک ماکیان را برای دانش‌آموزان توضیح می‌داد، گفت: «البته، نه همه. بدون آن‌ها، قادر به ادامه‌ی کار در مکتبم نخواهم بود و مساجدی در محل وجود دارند؛ آن‌ها وقتی پولیس می‌آید به ما پناه می‌دهند».
اکلسی یوسوپوف، مدیر بنیاد فریدریک ایبرت در کابل، می‌گوید یکی از دلایلی که افغان‌ها در ایران با تبعیض مواجه‌اند، وضع اقتصادی این کشور است: «ایران یک رکود اقتصادی طولانی‌مدت را می‌گذراند. برداشتن تحریم‌ها مانع آن نشده است و ناامیدی ناشی از آن خشم بر افغان‌های «انگل و مزاحم» را بیشتر کرده است».
سال گذشته، آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران، به مشکل کودکان فاقد اسناد در این کشور اذعان کرد. حکومت می‌گوید که باورها برآن است 500 هزار کودک افغانستان در ایران هستند که به‌طور رسمی به مکتب نمی‌روند، در حالی‌که گروه‌های حقوقی تخمین زده‌اند که به‌طور مجموعی حدود 2 میلیون مهاجر فاقد اسناد افغان در ایران به سر می‌برند. خامنه‌ای گفته است که تمام کودکان در ایران، بدون در نظرداشت وضعیت اقامت‌شان، به مکتب رفته بتوانند. با این‌حال، ماریا، از زمانی که بیانیه‌ی خامنه‌ای نشر شده است، تغییری در رفتار پولیس مشاهده نکرده است. او گفت: «همچنان تهدیدات [مسدود کردن مکتب ما] وجود دارد».
احمد محمدی فر، مدیر کل بخش اتباع و مهاجران وزارت داخله‌ی ایران به الجزیره گفت که از [موجودیت] این‌گونه مکاتب، مانند مکتبی که ماریا توضیح داد، اطلاع نداشته است و اظهار داشت که مکاتب رسمی این کشور در خدمت مهاجران ثبت نام شده و مهاجران غیر قانونی است.
محمدی فر گفت: «تمام مراکز آموزشی، مانند مکاتب بسیاری کشورهای جهان، … قانونا موظف هستند استندردها و الزامات آموزشی و صحی را رعایت کنند» و اظهار داشت که بسیاری از نهادهای بین‌المللی، از جمله سازمان ملل متحد، «پیوسته ایران را به‌خاطر خدمات استثنایی‌اش به مهاجران و میزبانی از انبوه پناهندگان در طول سال‌های زیاد، تحسین کرده‌اند». حکومت ایران چندین دهه میزبان یکی از بزرگترین و ماناترین جمعیت‌های پناهندگان در جهان بوده است و به آن‌ها خدمات ارائه کرده است. علاوه بر حدود دو میلیون [مهاجر] افغان فاقد اسناد، نزدیک به یک میلیون مهاجر ثبت‌شده‌ی افغان در ایران وجود دارند. اخبار مواردی از جرایم جدی مهاجران افغان به‌سرعت در ایران نشر می‌شود و حکومت را تحت فشار قرار می‌دهد تا مهاجران را اخراج کند. در ماه جون 2012، گروهی از مردان جوان افغان به تجاوز گروهی بر یک نوجوان ایرانی در شهر مرکزی یزد متهم شدند، چیزی که باعث واکنش شدید شد و ایرانی‌ها محله‌های پناهندگان افغان را به آتش کشیدند.
ایران، با ترکیب مسایل، همزمان با گلاویز شدن با مشکلات اقتصادی خودش و کمک‌های بین‌المللی محدود، از این جمعیت [مهاجران] میزبانی کرده است. در اوایل سال جاری، در حالی‌که اتحادیه‌ی اروپا موضوع فرستادن میلیاردها دالر کمک به پناهندگان در ترکیه را بحث می‌کرد، به ایران کمتر از 12 میلیون دالر برای کمک به مهاجران وعده داده شد. دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در تهران، کمک ایران به مهاجران را از چند نظر «نمونه» توصیف کرد و گفت که حدود 350 هزار کودک افغان در حال‌حاضر در مکاتب ابتداییه و متوسطه‌ی ایران ثبت‌نام کرده‌اند. نرخ سواد، به‌وِیژه برای دختران افغان، بالا رفته است و آسیب‌پذیرترین مهاجران می‌توانند در بدل حدود 18 دالر در یک سال به مراقبت‌های صحی دسترسی داشته باشند. لی کوان، سخن‌گوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، از طریق ایمیل به الجزیره گفت: «در رابطه به آموزش و پرورش، اولویت‌های ما شامل … حصول اطمینان از آموزش و پرورش همه‌شمول برای گروه‌های به حاشیه رانده‌شده، فراهم کردن دوره‌های آموزشی سوادآموزی و مهارت‌های زندگی و تجهیز مکاتب با تجهیزات آموزشی از جمله کمپیوتر و کتابخانه‌ها است». با این‌حال، این کمک‌ها صرف برای پناهندگان ثبت شده است. از سال 2003 بدین‌سو، از افغان‌ها در ایران خواسته شده است تا دوباره درخواست پناهندگی بدهند، هرچند در گذشته به آن‌ها پناهندگی داده شده باشد. حکومت ایران می‌گوید که هدف این روند به روز ساختن آمار جمعیت مهاجران است که کم‌کم از کنترل خارج شده است.
با این‌حال، یوسوپوف می‌گوید که این روند پیچیده و پرهزینه بسیاری از مهاجران را «ازهم پاشیده و لال» ساخته است. راه‌های قانونی برای دسترسی به بازار کار و ثبت دارایی همچنان پیچیده و مبهم است که بسیاری‌ها را به طرف کارهای غیرقانونی تشویق می‌کند – وضعی که تهدید اخراج و بهره‌کشی را جدی‌تر می‌سازد. ماریا گفت که مانند مهاجران در کشورهای دیگر که فاقد اسناد است، «ما نمی‌توانیم جواز رانندگی بگیریم، اجازه نداریم موتر یا موترسایکل بخریم، نمی‌توانیم سفر کنیم، از مکاتب حذف شده‌ایم و حتا نمی‌توانیم یک سیم‌کارت بخریم». نمی‌توانم این کودکان را جایم بگذارم، اما تمام اعضای خانواده‌ی من حالا در اروپا هستند و از من می‌خواهند بیایم.
پسرش به نشانه‌ی تایید سرش را تکان داد و گفت که به‌تازگی او را در دانشگاهی که خیلی وقت برای آن مطالعه کرده بود، نپذیرفتند، چون «آن‌ها به افغان‌ها اجازه نمی‌دهند رشته‌های تخنیکی را بخوانند». اما این مرد جوان با عزم و اراده لبخند زد و یک جفت کفش جدید پیاده‌روی را نشان داد: «چند ماه برای این‌ها پول پس‌انداز کردم. آن‌ها برای رفتن به اروپا است». در همین‌حال، ماریا به دیوارهای دفترش خیره شد که با کارهای زندگی‌اش تزئین شده بود: عکس دانش‌آموزانش، رسامی‌های کودکان و تقدیرنامه‌های والدین آن‌ها. او می‌گوید که برگشتن به افغانستان بسیار خطرناک است، اما وضعیت در ایران به‌طور فزاینده‌یی مخاطره‌آمیز شده است. او گفت: «پولیس به من التیماتوم داده است. آن‌ها می‌خواهند مکتبم را خراب کنند… واقعا نمی‌دانم دیگر چه‌کاری مانده است انجام بدهم. نمی‌توانم این کودکان را جایم بگذارم و بروم، اما تمام اعضای خانواده‌ام حالا در اروپا هستند و از من می‌خواهند بروم. شاید آن‌ها راست می‌گویند. نمی‌توانم تمام عمرم را مثل یک مهاجر زندگی کنم».

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *