توسعه‌ی راه‌آهن ؛ تنها گزینه برای کشورهای محاط به خشکه

اسحاق فرهمند – استاد دانشگاه بامیان

موقعیت‌های جغرافیایی کشورها می‌تواند خیلی از هزینه‌ها را کاهش دهد و یا هزینه‌های اجباری را متوجه آن‌ها سازند. آن‌عده از کشورهایی که مرز آبی ندارند، باید هزینه‌های خیلی اضافه‌تر نسبت به آن‌هایی که به بحرهای بین‌المللی دسترسی دارند متقبل شوند. در عصر حاضر توسعه‌ی اقتصادی، تجارت، ترانزیت و حجم انتقالات داخلی چیزی نیست که بتوان با ترانسپورت جاده‌یی آن را مدیریت کرد. هزینه‌ی انتقال، هزینه‌ی زمان و حجم بالایی از محموله‌ها باعث می‌شود که سیستم ترانپسورت جاده پاسخگوی نیازمندی‌های روز نباشد. به این دلایل است که کشورهای محصور به خشکه باید سرمایه‌گذاری بیشتری را در مقایسه با سایر کشورها بالای توسعه‌ی راه‌آهن انجام دهند. این امر زمانی دشوار می‌گردد که کشوری وجوه کافی به‌منظور عبور از این معضل نداشته باشد و از طرف دیگر از نگاه ترانزیتی نتواند رول عمده را برای کشورهای همجوار، بازی نماید. افغانستان نیز یکی از این جمله کشورهاست که محکوم به پرداخت چنین هزینه‌یی است در صورتی‌که سودای توسعه در سر داشته باشد. اما خوش‌بختانه این کشور تا اندازه‌یی موقعیت درخور اهمیت جغرافیایی دارد که می‌تواند کشورها را باهم وصل کند و سبب ایجاد ترانزیت در منقطه گردد و از این زاویه مورد توجه کشور های همجوار و منطقه قرار دارند. در این آخرها افغانستان عزم به توسعه‌ی راه‌آهن کرده و گسترش و توسعه‌ی مسیرهایی که به بحر و در نهایت به مارکیت جهانی منتهی می‌شوند را هدف رفته است.

پیشینه‌ی راه‌آهن
برای اولین‌بار در 30 سیپتامبر 2009 بانک انکشاف آسیاسی 165 میلیون دالر امریکایی را به‌منظور تمدید 75 کیلومتر خط‌آهن از شهرک مرزی ازبکستان تا شهر مزار شریف اختصاص داد. در اوایل سال 2012 خبر از بهره‌برداری این پروژه به‌میان آمد و برای اولین‌بار افغانستان توانست محموله‌ی آرد وارداتی خویش را از قزاقستان بدون بارگیری مجدد در مرز ازبکستان مستقیما تا مزار شریف با قطار انتقال دهد. از آن زمان به این‌طرف حمل‌ونقل در این مسیر رشد کرد، آلودگی‌های ناشی از رفت‌وآمد ماشین‌های سنگین‌بار کاهش یافته و در نتیجه شغل‌های جدید ناشی از ایجاد این خط، چهره‌ی شهر مرکزی شمال را عوض نموده است. پس از آن افغانستان به‌منظور این‌که بتواند نقطه‌ی اتصال با کشور‌های همسایه گردد، دورنمای توسعه‌ی راه‌آهن را تعریف کرد.
چندی قبل خط ویژه‌ی قطار بین چین و افغانستان از مسیر قزاقستان و ازبکستان عملا آغاز به کار نمود که اولین محموله‌ی آن در 16 سنبله ماه جاری به شهر مزار شریف مواصلت کرد. چین از خیلی وقت‌ها قبل علاقه نداشت تا در جنجال‌های امنیتی افغانستان هزینه نماید، مخصوصا در زمانی که نقش عمده را کشورهای غربی داشته باشند. بدین‌منظور تا اوایل آغاز به‌کار حکومت وحدت ملی، این کشور نقش اساسی در بازسازی یا مبارزه در برابر چالش‌های امنیتی کشور نداشت. در حال‌حاضر نیز چین زیاد در منازعه‌های امنیتی افغانستان دخیل نیست. چین حتا نظری در این‌باره ندارد که تحت چه شرایطی افغان‌ها می‌توانند با طالبان کنار ‌آیند ولی هدف عمده‌ی چین توسعه‌ی اقتصاد خارجی و امنیت مناطق مرزی کشورش است. اداره‌ی همکاری‌های شانگهای به افغانستان منحیث نقطه‌ی وصل بین کشورهای آسیای جنوبی و آسیای مرکزی می‌بیند. این اداره در ارائه‌ی دورنمای پالیسی چین، باور دارد که راه برون‌رفت افغانستان دوام مسیری است که منتهی به همکاری‌های اقتصادی و ترانزیتی منطقه‌یی می‌شود در غیر آن این کشور وضعیتی بدتر از سال‌های 1990 را تجربه خواهد نمود. این ابراز علاقه‌ی چین می‌تواند دل‌گرمی بیشتری به افغان‌ها بدهد تا در این راستا تلاش‌ها را افزایش دهند. در حال‌حاضر با ایجاد خط ویژه‌ی چین – افغانستان، مصارف بار گیری کاهش یافته، محموله‌ی تجاری از نگاه زمانی نسبت به قبل چهار برابر زمان کمتر را در بر می‌گیرد و در نتیجه سبب کاهش قیمت گردیده و از این رهگذر تجارت و مفاد ناشی از تجارت بهبود پیدا می‌کند. همچنان در هفته‌های اخیرافغانستان توانست «ریل‌گذاری» خط‌آهن خواف-هرات را آغاز نماید که کشور را به بنادر آبی ایران وصل می‌کند. افغانستان پلان‌های توسعه‌ی این صنعت را در مسیر جنوب، مرکز و شمال‌شرق نیز در نظر دارد که اکنون تحت‌تاثیر مسائل امنیتی و جنجال‌های سیاسی همسایه‌ی جنوبی‌اش قرار گرفته است.

ضرورت توسعه‌ی راه‌آهن
افغانستان دارای منابع طبیعی ارزشمندی است که تابه‌حال استخراج نگردیده است. ماشینری که برای استخراج این منابع نیاز است سرمایه‌یی هنگفت می‌طلبد که افغانستان در شرایط کنونی توان تهیه‌ی آن را ندارد و ظرفیت انتقال آن در ساحاتی که معادن وجود دارند نیز موجود نیست. سرمایه‌گذاران خارجی هم به‌خوبی می‌دانند که انتقال ماشینری و یا استخراج معادن موجود توسط ترانسپورت جاده‌یی آن‌هم از نوع سیستم موجود در افغانستان، کاری است بس دشوار. در خیلی از موارد استخراج معادن با سیستم حمل‌ونقل موجود، اقتصادی نیست، زیرا هزینه‌ی آن بیشتر از توقعی خواهد بود که از استخراج معادن می‌رود. اگر افغانستان بخواهد استفاده‌ی اقتصادی و توسعه‌یی از معادن را روی دست گیرد، توسعه‌ی راه‌آهن تنها گزینه‌یی است که می‌تواند موثر و اقتصادی باشد. در نبود راه‌آهن، انتقال ماشینری و انتقال مواد خام استخراج شده به‌منظور تصفیه، مشکلات بسیاری دارد. خیلی واضح است که تنها موجودیت منابع زیرزمینی، به‌معنای توان ایجاد تغییری بنیادی در وضعیت کشور نیست جز این‌که پوتنسیل موجود را بالفعل ساخته و موتور توسعه را به دوران آورد. در عصر کنونی، اقتصادهای نوظهور منطقه چون چین وهندوستان تلاش مضاعف دارند تا زمینه‌ی استخراج این منابع در افغانستان فراهم شود. لذا از فرصت ایجاد شده و نفوذ این کشور ها باید در منطقه استفاده نموده و در توسعه‌ی صنعت راه‌آهن تلاش بیشتری صورت گیرد. راه جدید ابریشم که تمرکز بیشتر چین را به همراه دارد و راه لاجورد که کشور را از طریق ترکمنستان- آذربایجان- گرجستان به دریای سیاه و در نهایت از طریق ترکیه به اروپا وصل می‌کند از جمله گزینه‌هایی است که می‌تواند مرزهای خشکه‌ی کشور را درنوردد.

چالش‌های توسعه‌ی راه‌آهن
راه‌آهن یک صنعت جدید در افغانستان بوده که تاسیسات، نهادهای اداری و خدماتی، نهادهای تخنیکی، تحقیقاتی و توسعوی مرتبط به این صنعت هنوز در کشور وجود ندارد و اگر جدیدا ایجاد گردیده هم خیلی مبتدی و فاقد تجربه‌ی لازم‌اند. از طرف دیگر نیروی کادری متخصص این صنعت نیز اندک و انگشت‌شمار خواهد بود. این خلا سبب می‌گردد تا فعالیت‌ها در این زمینه خیلی نارسا و با سکتگی‌ همراه باشد و هزینه‌ی کار در این عرصه را بیش از پیش افزایش دهد. بحث تهیه‌ی سرمایه معضل دیگری است که افغانستان نمی‌تواند به تنهایی چنین پروژه‌های کلانی را تمویل نماید. موضوع شبکه‌یی ساختن این صنعت خود چالش دیگری است. به‌گونه‌ی مثال (Gage) یا میله‌ی‌خط آهن ) فاصله بین دو ریل) که از کشورهای همسایه‌ی شمالی به داخل افغانستان امتداد یافته 152 سانتی متر است ولی همین) Gage) در خط‌آهن خواف-هرات 143 سانتی متر و در خط‌آهن پاکستان 167 سانتی متر می‌باشد. یعنی افغانستان نمی‌تواند یک شبکه‌ی خط‌آهن بدون درد سر را بین همسایه‌های خویش ایجاد نماید. قطاری که از ترکمنستان بارگیری می‌شود می‌تواند بدون بارگیری مجدد مستقیما محموله‌ی تجارتی را به ازبکستان و یا سایر کشورهای آسیای مرکزی انتقال دهد ولی اگر همین قطار بخواهد محموله‌ی تجارتی یا ترانزیتی را به چابهار یا کراچی انتقال دهد، درآن‌صورت دولت افغانستان مجبور است بنادر بارگیری جدیدی را در تورغندی و تورخم بسازد و محموله‌ها را دوباره بارگیری نماید که این معضل تا آخر حل‌ناشدنی است. چالش‌های امنیتی همچنان فراگیر است؛ همان‌طور که پروژه‌های مرزی شرق و جنوب را متاثر ساخت، ترس آن است که تحرکات شمال و شمال‌شرق را نیز آسیب برساند. مشکلات سیاسی کنونی از چالش‌های عمده به‌شمار می‌آید، ولی به‌باور اغلب یک جمع بزرگ از کشورهای منطقه از سیاست مبتنی بر همکاری‌های اقتصادی منطقوی حمایت خواهند کرد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *