همه سرچشمه های فرادست

(گزارشی از برگزاری جلسه نقدوبررسی داستان آهو باید آهو باشد)
هشتمین جلسه نقدوبررسی داستان کوتاه و رمان که به کالبدشکافی داستان”آهو باید آهو باشد” اثر خانم عالیه رجایی اختصاص داشت، با حضور شماری از داستان نویسان و منتقدان کشور در سالن جلسات موسسه در دری در کابل به تاریخ 3 دلو سال روان برگزار شد.
نوریه نیایش جلسه را با صحبت هایی درمورد آثار داستانی خانم عالیه رجایی آغاز کرد. او خانم رجایی را نویسنده با نگاه مخصوص به خود نسبت به جهان اطرافش خواند و گفت: “نویسنده داستان آهو باید آهو باشد در تمام داستان هایش از زاویه ای مخصوص به خود به اتفاقات اطراف خود می بیند و این یک خاصیت خوب برای یک نویسنده است.”
داستان کوتاه آهو باید آهو باشد، روایتی از دیدگاه یک شخصیت زن است که با آهویی محصور در خانه ای ویلایی آشنا می شود و دلش به حال آن موجود زیبا می سوزد. با او حرف می زند و درد دل می کند و درنهایت به معصومیت و مظلومیت او دل می بندد؛ اما آهو از حصار فرار می کند و شخصیت اصلی داستان که آهو نام دارد با نگهبان آن خانه آشنایی پیدا می کند. موضوع صحبت آنها آهو است و با گفتگوهای زیبایی که میانشان ردوبدل می شود، شخصیت اصلی و این نگهبان به یکدیگر دل می بندند و آهو از تنهایی نجات پیدا می کند.
عباس آرمان نویسنده رمان “دوردست” داستان خوب را محصول تعالی ذهن انسان دانسته و گفت: “داستان دلکش مانند آب زلالی است که از سرچشمه های فرادست ذهن انسان می آید و به همین دلیل زیباست و مخاطب را مجذوب خود می کند”.
او داستان”آهو باید آهو باشد” را داستانی زیبا توصیف کرد و آن را روایتی زیرکانه و داستانی از دنیای زنانه ی ذهن نویسنده دانست و گفت: “آهو باید آهو باید” داستانی دو لایه است که به طور زیرکانه ای دیدگاه نویسنده را نسبت به جهان زنان در این کشور نشان می دهد. نویسنده از ادبیات کهن فارسی و نمادهای آن استفاده مناسبی کرده است؛ به گونه ای که آهو در ادبیات کهن فارسی نشان گریزپایی، زیبایی، معصومیت و مظلومیت است و آهو در این داستان نیز نام شخصیت زن داستان انتخاب شده است. این گونه است که مخاطب به طور غیرمستقیم می فهمد که منظور نویسنده نه آن آهوی واقعی که این آهوی انسانی و دردها و مصائب آن است.”
یکی دیگر از شرکت کنندگان در این محفل نقد ادبی، خانم اسلمی استاد دانشگاه کابل به عناصر داستانی در این اثر توجه نشان داد. خانم اسلمی توصیف در این داستان را هنرمندانه خوانده و گفت: “این داستان از توصیف استفاده تحسین برانگیزی کرده است؛ مثلا در آنجا که آهو را توصیف می کند و می گوید: هر لحظه چشمان کلانش را به چشمانم می دوخت و مرا بی قرار می کرد. رنگ های چشمانش زیاد بودند، هرلحظه به رنگی می شد. رنگارنگ هم می شد. طلایی، سبز، آبی آسمانی و گاهی هم سرخ مثل غروب.”
حر عارفی داستان نویس دیگری که در این مجلس شرکت داشت معتقد بود که داستان در قالب ارزش ها شکل می گیرد. او گفت: “داستان آهو باید آهو باید بر مبنای ارزش ها نوشته شده است و از این زاویه قابل توجه است.” عارفی مشکل این داستان را تکنیکی دانست و اضافه کرد: “در قسمت هایی از داستان که شخصیت زن از رفتن به خانه ویلایی امتناع می کند، شمار روزهایی که به آنجا نمی رود، درست محاسبه نشده است.”
این جلسه نقد، با گفتگوهای تخصصی تر درباره عناصر داستانی در داستان کوتاه “آهو باید آهو باشد” ادامه یافت.
در پایان این محفل، داستان کوتاه “ترجیح می دهم به زندان بروم ” اثر بنیادعلی شادان میان حاضران توزیع شد تا در هفته بعد مورد بررسی و نقد قرار بگیرد.