«اعتراضنامهی جمعی از جوانان حزب و حدت اسلامی افغانستان»
ملت شریف، آزادیخواه و عدالتخواه افغانستان، درود!
همهی ما میدانم که در شرایط حساس تاریخی برای تعیین سرنوشت سیاسی قرار داریم که همانا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری میباشد. اینکه انتخابات به عنوان بزرگترین روند ملی برای تصمیمگیری درست برای تعین سرنوشت جمعی ملتها میباشد، در آن شکی نیست. این روند بزرگ مردمی، نه تنها در افغانستان ما، بلکه در اکثریت کشورهای جهان به عنوان مشروعترین و سازندهترین راهکار بزرگ مردم تجربه شده است در آن شکی نیست. این روند بزرگ مردمی، ملتهای زیادی را از بحرانهای بزرگ و تاریخی نجات داده است و بسترساز همگرایی و کثراتگرایی سیاسی شده است.
تجربهی ملتهای بزرگ و کثیرالقومی همچون افغانستان، نشان میدهد که تنها راه برای رسیدن به همزیستی مسالمتآمیز، متوصل شدن به دموکراسی است. بررسی تاریخی از تجربهی دموکراسی نشان میدهد که کشورهای کثیرالقوم که درگیر بحرانهای ناشی از منازعهی قدرت بودهاند، تنها با متوصل شدن به دموکراسی و مردمی کردن قدرت توانستهاند بر اختلافها و منازعهی قدرت چیره شوند.
اینک ما، جمعی از نسل جوان کشور که تجربهی چهار/ پنج سال کار سیاسی و عضویت در حزب وحدت اسلامی افغانستان را داریم، در آستانهی انتخابات، برآن شدیم که برای تعیین سرنوشت جمعی مردم خویش، با در نظر داشت ارزشهای جهانشمول، با فهم تجربههای تلخ و تکان دهنده از منازعهی قدرت و هویت و با توجه به واقعیتهای عینی و حساسیتهای موجود در فضای سیاسی کشور، جدا از تصمیم و تبانی رهبری حزب، به پاس مسئولیت نسلی و وجدانی خود بر مبنای یک سلسله مسایل جدی و حیاتی بر سرنوشت مردم خود، در مسئلهی حمایت از کاندیداتوری جناب داکتر اشرف غنی احمدزی تجدید نظر کنیم و در این تصمیمگیری، با معیارهای امروزی و نسلی خویش تصمیم سیاسی برای فردای بهتر را اتخاذ کنیم. لذا ما با در نظر داشت موارد زیر، حمایت خود را از تیم «اشرف غنی احمدزی» سلب میکنیم:
یک. ما جمعی از جوانان تحصیلکرده، که در بیش از سه سال گذشته عضویت فعال و تأثیرگذار حزب وحدت اسلامی را داشتهایم، براساس باورمندی عمیقمان به ارزشهای شهروندی، اصول و موازین دموکراسی و حقوق بشر و اصل احترام گذاشتن به ارزشهای مندرج در قانون اساسی کشور، بالاخره بعد از تجربهی کار عملی با «ستاد انتخاباتی جناب اشرف غنی» و همچنان بعد از دست یافتن به باورمندی و ذهنیت واقعی جناب غنی در قبال قضایای بزرگ سیاست کشور، چگونگی رویکرد جناب داکتر غنی را به ارزشهای شهروندی و مسایل هویتی مردم افغانستان، برای فردای بهتر، صلحآمیزتر و فردای توأم با اصل مصئونیت حقوق شهروندی و احترام گذاشتن به ارزشهای هویتی مردم افغانستان، خطرناک تشخیص دادیم، چون جنابشان احترام لازم به هویت قومی و تباری مردم افغانستان را ندارند. استفاده از ترم «خردههویت» برای اقوام غیرپشتون توسط جناب غنی، با تمام ارزشها و موازین حقوق شهروندی مغایر است و در هیچتعریف علمی و آکادمیک از مسئلهی هویت نمیگنجد. علاوه براین، آقای غنی از طریق رسانههای جمعی اعلام داشته است که با کلمهی شهروند که معنا کنندهی گسترهی ارزشها و اصول حقوقی–مدنی مردم افغانستان میباشد، مشکل دارد. جناب غنی تلاش میکند کلمهی «وطندار» را به جای واژهی شهروند در ادبیات سیاسی و حقوقی افغانستان جا بزند. از نظر ما، کلمهی «وطندار» به هیچوجه نمیتواند تداعی کنندهی بحثهای ارزشی باشد که اصول شهروندی را برساند.
دو. ما در جریان مبارزات انتخاباتی شاهد پیوستن یک عده از افراد به تیم داکتر غنی بودیم، که حضور این افراد به هیچوجه با ارزشها و معیارهای ما برای رسیدن به فردای بهتر قابل جمع نیست. پیوستن آقای اسماعیل یون و آقای جنرال طاقت به عنوان دو چهرهی شناخته شده و بهشدت مخرب برای گفتمان بزرگ وحدت ملی به این تیم و استقبال بدون ملاحظهی جناب غنی از این دو فرد، ما را به باورمندی غنی به ارزشهای شهروندی مشکوک ساخت.
ما باورمندیم، افرادی که به عزت و کرامت مردم و شهروندان کشور آشکارا و بدون رعایت اصل همگرایی سیاسی-اجتماعی اهانت میکنند و مردم غیرپشتون در این سرزمین را حرامزادگان و مهاجر عنوان میکنند، پیش از هر بحث دیگر، مستوجب مجازاتاند، نه اینکه آقای غنی بدون ملاحظه به اعمال و پیامد اعمال اینها، آغوش گرم بهروی کسانی چون یون و طاقت باز کند.
ما انتظار داشتیم که جناب غنی از این دو فرد میخواست که پیش از اعلام حمایت، اول از مردم آسیب دیده و متضرر شده به خاطر اعمال و موضعگیری نادرستشان معذرت بخواهند و بعد از تحقق اعادهی حیثت مردم افغانستان به تیم «تحول و تداوم» بپیوندند.
سه. آقای غنی با وجودی که در متن بزرگترین دموکراسی جهان (ایالات متحدهی امریکا) پرورده شده است و در بستر ارزشهای دموکراتیک تحصیل کرده است، امروزه در پی ایجاد دارالافتا، آنهم با متوصل شدن به تجربهی عربستان سعودی، الازهر و مدارس دیوبندی است. از نظر ما، این تلاش آقای غنی، دور زدن آشکارای نهادها و ارزشهای دموکراتیک است و همچنین مستعد بسترسازی برای سقوط افغانستان به کام جنگهای ویرانگر مذهبی است.
چهار. نگرانی جمعی در فضای سیاسی کشور از مسئلهی سلامت جسمی و روانی داکتر غنی از یکسو و تجربهی عملی ما در درون تیم از این مسئله، امر دیگری است که ما را بر این واداشته است که در حمایت خود از جناب غنی تجدید نظر کنیم.
پنج. موضع و استدلال آقای غنی در قبال برنامهی رهاسازی زندانیان بگرام و نامتعادل بودن نظام در یازده سال گذشته به دلیل حضور 98 درصدی زندان بگرام از گویندگان یک زبان، امر دیگری است که ما را به چنین تصمیمگیریای رسانده است.
شش. برنامهی تفاهم شده میان حزب وحدت و آقای غنی در قبال بحران کوچی و دهنشین برای ما مسئلهی پنهانی و مشکوک است، چون تلاش ما برای پخش و نشر متن این تفاهمنامه به جایی نرسید.
مردم سرفراز افغانستان، این بیانیهی اعتراضی، فشردهای از نگرانیها و انتقادهای جدی ما، جمعی از جوانان حزب وحدت اسلامی افغانستان است که با توجه به مسئولیتپذیری در قبال فردای بهتر وطن با شما شریک ساختیم و بر منبای این اعتراضها و نگرانیها، حمایت و پشتیبانی خویش را از نامزدی جناب داکتر غنی سلب کردیم.