در سپیده دم یک روز آفتابی، حدود هشت ماه پیش، هشت مرد از مرکز طالب و تریاک و تروریزم، جایی که کم و بیش دو دهه تنور جنگ در آن داغ است با پای پیاده و شعار صلح به سمت کابل حرکت کردند.
این جوانان از ماه ثور امسال تاکنون در 14 ولایت افغانستان پیاده و گاهی با پایهای برهنه در اعتراض به آنچه مداخلهی کشورهای بیرونی در امور افغانستان و ناامنسازی این کشور میخوانند، دادخواهی میکنند. با ساکنان هر ولایت و روستا نشست مشورتی برگزار میکنند و از گروههای در حال منازعهی افغانستان خواستار صلح میشوند.
آنها در نخست پس از 38 روز پیادهروی، خودشان را از هلمند به کابل رساندند و پس از مدتی توقف در کابل، دوباره سفرشان را به ولایت بلخ از سر گرفتند. اعضای این کاروان پس از اعتراض در مقابل سفارتخانههای شماری از کشورها در کابل به ویژه دفتر نمایندگی سازمان ملل در افغانستان، با پاهای برهنه به سمت ولایت بلخ راه افتادند و پس از 34 روز سفر به شهر مزار شریف رسیدند. پس از این اعتراض طولانی و نفسگیر اعضای کاروان صلح هلمند تصمیم گرفتند که 20 ولایت دیگر افغانستان را با موتر سفر کنند.
اقبال خیبر، یکی از اعضای کاروان صلح هلمند به روزنامه اطلاعات روز میگوید که هم اکنون آنان نشستهای مقدماتی شان را برای آغاز سفر به ولایتهای شرقی، غربی و مرکزی افغانستان، انجام دادهاند. او میگوید که ممکن است تا 15 روز دیگر سفرشان را این بار توسط موتر به ولایتهای شرقی افغانستان (ننگرهار، لغمان، کنر و نورستان) آغاز کنند.
این گروه صلحطلب، پس از 8 ماه سفر و گذر از 14 ولایت کشور، حالا رسما به نشست بروکسل دعوت شده و این بار قرار است «فریاد صلح خواهانه» ی شان را در مهمترین نشست سران کشورهای عضو ناتو بلند کند.
دعوت از اعضای کاروان صلح هلمند به نشست بروکسل
اقبال خیبر میگوید که از اعضای کاروان صلح هلمند برای حضور در نشست سران کشورهای عضو ناتو در بروکسل دعوت شده است. وی گفت که سه نفر از اعضای این گروه به شمول خودش، ظهیراحمد زندانی و زلاند برای شرکت در این نشست مهم، انتخاب شدهاند. خیبر میگوید که آنان در این نشست به نمایندگی از مردم افغانستان فریاد صلحخواهانهی شان را با سران کشورهای عضو ناتو شریک میسازند. آقای خیبر افزود که او و همراهانش در سفر شان به ولسوالی دندغوری ولایت بغلان که پایگاه دایمی گروه طالبان است، به این نتیجه رسیدهاند که طالبان هم از جنگ خسته شدند و خواهان صلح هستند.
چالشهای فرا راه اعضای کاروان صلح چه بود؟
آقای خیبر میگوید که آنان با کمبود امکانات مالی و نبود مکان بود و باش در کابل مواجه هستند. به گفتهی وی آنان نیاز به یک خانه برای بود و باش در شهر کابل دارند. 16 نفر از اعضای کاروان صلح هم اکنون در ولایت کابل هستند و روی ادامهی حرکت صلحخواهانهی شان کار میکنند.
اقبال خیبر میگوید که یکی از دوستان آنها یک خانه را به مدت شش ماه، برای اعضای کاروان اجاره کرده و لوازم مورد نیاز آنان را فراهم کرده است. خیبر میگوید که او برای مدتی که دوستانش روی برنامههای بعدی این گروه کار میکنند، به ولایت ناامن هلمند برگشته تا شغلی را برای تهیه مخارج مورد نیازش دست و پا کند.
آقای خیبر خوشحال است که وضعیت صحی تمام همراهانش که در اثر پیادهرویهای طولانی، دچار بیماری شده بودند، بهبود یافته و تمام آبلههای پاها و دستان شان نیز التیام یافته است.
یکی از تعهدات اعضای کاروان صلح هلمند این است که تنها صدای مردم باشند و به قول آقای خیبر «این حرکت صلحخواهانهی شان را در مقابل پول به هیچ کشور و یا نهادی نفروشند».
خیبر میگوید که اگر آنان مطابق «آجندای» کدام نهاد یا کشوری پیش میرفت اکنون صاحب میلیونها پول شده بودند، اما تنها میخواهند دادخواهی کنند تا دیگر هیچ مادری مجبور نباشد «عکس پسرش را که قربانی جنگ شده، در داخل قوطی گوگرد در جیباش نگهداری کند.»
اتفاقی ناگواری که برای خانوادهی زندانی افتاد
اقبال خیبر میگوید که دو روز پس از آن که آنان به ولایت کابل رسیدند، گروهی از دزدان با استفاده از فرصت با تماسی به مادر ظهیراحمد زندانی، با این نوید که «چشمان پسرت را درمان میکنیم» او را فریب میدهند و مقدار 150هزار کلدار که معادل شش صد دالر امریکایی میشود را از خانوادهی او میگیرند.
به نقل از خیبر، مادر زندانی با شنیدن این حرف که چشمان پسرش درمان میشود دست از پا نمیشناسد و یکراست میرود از دوستانش پول قرض میگیرد و به دنبال پسر نابینایش به سمت کابل راه میافتد. هنگامی که مادر زندانی به کابل میرسد او بنا به توافقی که با دزدان کرده به ظهیراحمد هیچی نمیگوید، اما پول را به کسانی تحویل میدهد که یک روز قبل نوید درمان چشمان پسرش را به او داده بودند.
آقای زندانی در تماس تلفنی به اطلاعات روز این ماجرا را این گونه شرح میدهد: «ما وقتی به کابل رسیدیم، کسی شماره خانهی ما را از حاضری که مشخصات اعضای کاروان صلح در آن درج شده بود، گرفته و به مادرم زنگ زده که گویا اشرف غنی مرا برای درمان چشمم به آلمان میفرستد و به او گفته بوده که اگر تو (مادرم) میخواهی با پسرت بروی باید پول تکت طیاره را خودت بدهی. به او گفته بوده که باید اعضای کاروان از این که من با تو در تماس هستم و این که تو را نیز به آلمان میبریم خبر نشوند که باز آنها نیز مادران شان را با خود میبرند و ممکن مشکلساز شود. بعد از آن مادرم از طریق طیاره به کابل آمده و تکسی گرفته170 هزار کلدار را به آنان داده است. به مادرم گفته که پسر شما فعلا در کاروان است. ما میرویم که او را بیاوریم. پس از آن شمارهی تلفن شان را خاموش کردند.»
آقای زندانی میگوید که مادرش این مقدار پول را از همکلاسیهایش در مکتب و دوستان شان که دکاندار هستند، قرض گرفته بود اما پس از آن که مشخص شد، قصهی درمان چشمش درست نیست، از خانوادهاش نزد پولیس شکایت کرده و برادرش زندانی شد.
ظهیراحمد زندانی میگوید که او در قندهار است و تا هنوز این مشکل را حل نتوانسته است: «وقتی من از قصهی زندانی شدن برادرم خبر شدم، از مزار آمدم به قندهار، پیش مادرم. اکنون برادرم از بند آزاد شده است اما کسانی که به مادرم پول قرض داده بودند هنوز هم دنبال پول شان میآیند. » او افزود که برادرش با همکاری جنرال رازق، فرمانده پیشین پولیس ولایت قندهار که چندی پیش در یک نشست مهم امینتی، کشته شد، از زندان با ضمانت آزاد شده است. آقای زندانی یکی از مصممترین اعضای کاروان صلح هلمند، برای دادخواهی و صلح طلبی است. او میگوید که هر زمانی دوستانش به سمت ولایتهای شرقی حرکت کنند، او حاضر است که با قبولی تمام دشواریها دوباره به دادخواهیهایش ادامه دهد.
آقای زندانی یکی از اعضای اصلی کاروان صلح است که در ماه جون پس از نزدیک به ۴۰ روز تقلا در گرمای تابستان و پیمودن ۴۰۰ مایل فاصله در مناطق جنگزده، از جنوب کشور به کابل، پایتخت افغانستان رسید. اعتراض او به جنگی است که تا کنون پدر، کاکا، خواهر، چشمها و عشقش را بلعیده است.