دکتر محمدسلیم ساعی، استاد دانشگاه کابل
مقدمه
معارف و تحصیلات عالی افغانستان با سپری نمودن بیشتر از سه دهه جنگهای خانمان سوز در سالهای اخیر، پیشرفتهای نیز داشته است؛ تعداد از استادان که جهت تحصیلات ماستری و دکترا به خارج از کشور رفته بودند، بر گشتهاند، نصاب درسی نسبتا بهتر شده است، تعداد مؤسسات خصوصی در کنار مؤسسات دولتی ایجاد گردیده است و در بخش کمیت شاگردان مکاتب و دانشجویان در دانشگاهها تلاشهای صورت گرفته و زیر بناهای بهتری تأسیس گردیده است، اما هنوز هم با تأسف معارف و تحصیلات عالی افغانستان به معیارهای بینالمللی فاصلهیی زیاد دارد.
در بخش تحقیقات علمی، راهبرد خاصی وجود ندارد و زمینهی تشویق برای کارهای علمی به ندرت به چشم میخورد. سیستم ارزیابی و اطمنان از کیفیت بسیار سنتی است که هیچگاه گزارش دقیق و ارزیابی دقیق صورت گرفته نمیتواند، حال آنکه تطبیق درست و اطمینان از کیفیت، یگانه راه کنترل و مدیریت خوب برای مؤسسات تحصیلاتعالی است و زمینه را فراهم میکنند تا مؤسساتی که نتواند کیفیت را تضمین کنند به خودی خود یا مدغم یا منحل گردند.
به تحصیلاتعالی خصوصی منحیث یک معضل دیده میشود و راهکار مناسب جهت مدیریت خوب آنها وجود ندارد. کانکور در تفکیک و جابهجایی استعدادها مؤثر نیست و جوانان را خلاف توانمندیها و استعدادهایشان به رشتههای مختلف مجبور به تحصیل میکند. فارغان با مهارت پایین به جامعه تقدیم میشود که نیاز بازار کار افغانستان را برآورده نمیتواند. تحصیلاتعالی افغانستان هنوز هم یک ادارهی مصرفی است که هیچ عایدی را برای دولت فراهم نمیکند. از منابع موجود کمترین استفاده صورت میگیرد، حال آنکه هم در بخش ارتقای ظرفیت، هم در بخشهای تحقیقی و هم در تدریس و کارهای عملی محصلین و استادان نیازهای بسیار فراوان است، اما بیشتر دانشگاهها تنها چهار ساعت کار میکنند.
موارد متذکره هر یک بحثهای زیادی را نیاز دارد که به شکل جداگانه باید مورد بحث قرارگیرد، در این مقاله کانکور تحصیلات عالی، سهمیهبندی کانکور، نتایج سهمیهبندی و راهکارهای بدیل سهمیهبندی را مورد مطالعه و بحث قرار میدهیم.
کانکور، بحثبرانگیزترین و غیرمؤثرترین امتحان درافغانستان
نتیجهی خوب تحصیلی زمانی به دست میآید که ورودی در دانشگاهها به شکل درست طرحریزی و مدیرت شود. کانکور در افغانستان ورودی درست برای دانشگاههای افغانستان فراهم کرده نمیتواند. کانکور در افغانستان را میتوان گفت بدترین نمونهی امتحان و کشندهی استعدادها است. در این امتحان به تعداد 160 سوال در 160 دقیقه باید حل شود. این سوالات از حدود شانزده مضمون مختلف گرفته شده و از صنف هفت تا صنف دوازدهی مکتب را در برمیگیرد، این سوالات عمومی بوده و در آن تخصص، رشتهی مورد علاقه و دانشگاه در نظر گرفته نمیشود.
شکل 1 نشان میدهد که برای هرسوال به طور اوسط یک دقیقه وقت درنظر گرفته شده است، اما هیچ معیار این را نمیتواند تصدیق کند که یک شاگرد مکتب در یک دقیقه بتواند یک سوال محاسباتی ریاضی، فزیک و یا هندسه را حل کند.
نواقص این سیستم وقتی نمایان میگردد که شرکتکنندهی امتحان مثلا علاقه به کامپیوتر ساینس دارد، اما با تکمیل نمره از مضامین تاریخ، جغرافیه، عربی، زبانهای فارسی و پشتو، حدیث و شعر سعدی و مولوی این نمرات را باید بگیرد تا به کامپیوتر ساینس کامیاب شود. این دانشجو وقتی آموزش کامپیوتر ساینس را شروع میکند، مواد درسی به انگلیسی است اما از او به زبان انگلسی امتحان گرفته نشده است. مضامینی در کامپیوتر تدریس میشود که از او امتحان مضمون کامپیوتر گرفته نشده است. این در حالی است که هم مضمون انگلسی و هم مضمون کامپیوتر جزء نصاب درسی معارف است اما به دلیل آنکه جزء سوالات کانکور نیست، منحیث مضامین فرعی به حساب میآیند و دانشآموز از مکتب، انگلیسی و کامپیوتر یاد نمیگیرد. بر علاوه دانشجو که تازه وارد دانشگاه میشود، هیچگونه معلومات از رشتهی که انتخاب نموده ندارد. توقع متفاوت دارد و به موارد غیرمتوقعه روبهرو میگردد.
به همین دلیل است که سالانه بعد از اعلان نتایج کانکور هزاران شرکتکنندهی کانکور خواهان تغییر و تبدیل رشته میشوند. معمولا تبدیلی اجازه نیست و وزرای تحصیلات عالی همیشه اجازه ندادن تبدیلی حتا در داخل یک دانشکده را جز مقاومتهای مردانه و غیرت افغانی تلقی میکنند و به آن افتخار میکنند. واقعیت اما این است که اگر اجازهی تبدیلی به دانشجویان داده شود، تنها فیصدی بسیار کمی خواهان تبدیلی نیست و این نشاندهندهی واقعیت دیگری است که هیچ کسی مطابق به رشتهی مورد علاقه و مطابق به استعداد خود در رشتههای تحصیلی جابهجا نگردیدهاند.
این موارد به صورت واضح در دانشگاهها دیده میشود، مثلاً کسی که به تعلیم و تربیه کامیاب شده، شاید در تمام عمرش به هر رشتهیی دیگری فکر میکرد، جز معلم شدن و یا کسی که همیشه در مضمون عربی ناکام بوده در نتیجه به دانشکدهی ادبیات در رشتهی ادبیات و زبان عربی کامیاب شده است. در نتیجه برعلاوهی مشکلات ناکامی در دانشگاهها، ما شاهد وقایع چون خودکشی فزیکی «زهرا خاوری»، افسردگی دانشجویان و کشتن هزاران استعداد دیگر در کشور خواهیم بود که خود نتیجهی چنین ورودیها است.
نحوهی کانکور افغانستان به حدود هشتاد سال قبل به زمان آغاز دانشگاه کابل برمیگردد که تا هنوز مضامین آن و در بساموارد حتی سوالهای آن تغییر نکرده است. حال آنکه نیاز جامعه همیشه در حال تغییر است. نحوهی ارزیابیها در جهان بسیار تغییر کرده است.
بخش تخنیکی کانکور
تغیرات ابزاری برای اولین بار در سال 2002 میلادی در امتحان کانکور صورت گرفت و آن این بود که روش خواندن پارچهی جوابات توسط کامپیوتر صورت گرفت. پیش از آن نمره توسط کمیتهی امتحانات به شکل دستی صورت میگرفت. یک ماشین که به نام Optical mark reader (OMR) یاد میشود این کار را انجام میداد. این سیستم کامپیوتری تا سال 2007 میلادی مورد استفاده قرار میگرفت اما در سال 2008 این جانب منحیث ریس تکنالوژی معلوماتی وزارت تحصیلات عالی استخدام گردیدم. در آن سال نتیجهی امتحان حدود بیست هزار نفر گم شده بود و دلیل آن خراب شدن ماشین OMR بود. از طرف دیگر سیستم کامپیوتری که همرا با این ماشین کار میکرد، ماشینهای OMR مادل دیگر را نمیتوانست مورد استفاده قرار دهد. نتیجهی آن سال با شستن قسمت از ماشین توسط پطرول که این کار چندین بار در روز صورت میگرفت انجام شد و تعدادی هم با دست نمره داده شد.
بعد از آنکه سیستم تخنیکی کانکور دچار مشکل جدی شده بود، این جانب سیستم کانکور را ارزیابی کردم. سیستم موجود دیگر قابل استفاده نبود و از نظر امنیت، سرعت کار و سازگاری با وسایل روز مشکلات بسیار جدی داشت. کمیتهی تعیین گردید تا سیستم تخنیکی کانکور تغییر کند؛ این کمیته که من نیز عضو آن بودم، اول نیازمندیها را نوشتیم و سپس پروژه به اعلان و داوطلبی رفت. تمویل پروژه توسط موسسه CDP که بخش از USAID بود صورت گرفت. در نتیجه شرکتهای مختلف از کشورهای مختلف در آن پیشنهاد داده بودند. در بین تمامی پیشنهادات یکی از شرکتهای هندی به نام «وارمتی» برندهی این داوطلبی گردید. این شرکت که هیچگونه آگاهی از روند کار، ساختار سیستم امتحانات، زبان و مضامین نداشت، پس از چند ماه کار شبانهروزی، این سیستم ساخته شد، سیستم تخنیکی کانکور از نظر تخنیکی فعلا یکی از بهترین سیستمها است. اما این سیستم تنها قسمت کم از پروسهی امتحان را کامپیوتری میسازد و نحوه و پروسهی امتحان همان پروسهی هشتاد سال قبل است. در آن زمان ما تنها در مورد تخنیک نمرهدهی که بسیار عاجل بود فکر میکردیم نه در مورد تمام پروسهی امتحان.
تمرکزگرایی
تمرکزگرایی مشکل بسیار جدی دیگر در امتحان کانکور است که این تمرکزگرایی نه تنها شفافیت و سهولت بار نمیآورد بلکه سبب عقبگردیها شده و بیشتر امتحانات را سنتی و غیرمعیاری ساخته است. به طور نمونه در سال 1396 امتحان ماستری در رشتهی کامپیوتر ساینس دانشگاه کابل از طریق کامپیوتر گرفته شد. در یک روز امتحان زبان انگلیسی و امتحان مسلکی از حدود سه صد نامزد اخذ شده و نتیجهی آن در ختم همان روز اعلان گردید. امتحان شفاف بود. بدون دخالت اداره و استاد، نمرهدهی با فشاردادن کلید کامیپوتر توسط خود نامزد صورت گرفت و یک نفر هم شکایت نداشت. اکنون ادارهی کانکور این امتحان را دستی و متمرکز ساخته است. گویا همه به مرکزی ساختن در این کشور علاقه دارند. اکنون امتحان را ورقی میگیرند. بعد از ختم امتحان شکایات شروع میشود. بعد از بررسی شکایات، جمعی از استادان نشسته و با دست نمره میدهند.
طرح سهمیهبندی کانکور
مصوبهیی که در صفحات مجازی دیده میشود، نشاندهندهی آن است که دولت میخواهد نیروی تحصیلکرده در رشتههای مختلف برای ولایات مختلف کشور تربیت نماید که اصلا مسوولیت دولت نیز هست. از دید من با سواد ساختن مردم افغانستان یگانه راه برای حل مشکلات این کشور است. محل تولد ما اگر همه تحصیل کرده هم باشند اما مردم همجوار ما بیسواد باشند، ما نمیتوانیم زندگی راحت و خوب داشته باشیم. ما مجبور به پذیریش یک دیگر هستیم. بنابراین، نحوهی با سواد ساختن و رسیدن به این هدف از اهمیت زیادی برخوردار است.
طرح سهمیهبندی، چه سهمیهبندی کانکور باشد چه بورسیه، یک طرح ناکام و ضد استعدادها است. طوریکه اکنون صدها داکتر در افغانستان داریم اما مریض ما جهت تداوی به پاکستان میرود. در نتیجه سهمیهبندی، مانند تفاوت داکتر پاکستان و افغانستان در داخل افغانستان بین ولایات نیز چنین تفاوت به وجود خواهد آمد و این جفا به حق بخش از مردم افغانستان است.
سهمیهبندی بورسیهها هماکنون اعمال میگردد. در نتیجه کسانی که به بورسیهها از طریق سهمیه معرفی میگردند، نه تنها به آنها کمکی نمیشود بلکه آنها در برابر یک عمل از پیش اجرا شده قرار میگیرند که نه راه برگشت برای آنها وجود دارد و نه به دلیل ندانستن زبان از درس چیزی میآموزند. این مطلب در سال 1393 وقتی 30 تن از محصلین به دروازهی سفارت افغانستان در دهلی مظاهره کردند، توسط هیأتی که به هند سفر کرده بودند نیز یادداشت گردیده بود. کسانی که بر اساس سهمیهی ولایات به بورسیه معرفی میشوند، زبان نمیدانند و به مشکلات بسیار جدی مواجه میگردند، لذا بورسیه بر اساس سهمیهی ولایات ضایع ساختن کمکها، خیانت بزرگ به استعدادها و به مشکل مواجه ساختن جوانان است. جوانان که به بورسیه معرفی میگردند، اگر بدون تکمیل دورهی تحصیلی برگردند، باید تمام مصارف یکدورهی تحصیلی را بپردازند و اگر بر نگردند عمرشان ضایع میگردد و با دانش کمتر بر میگردند.
سهمیهبندی کانکور نیز از دیر زمانی است بحث مورد علاقهی تعداد از سیاسیون است. درسال 1392در یک سمینار در وزارت تحصیلات عالی که حدود سه صد نفر اشتراک نموده بودند، مشکلات کانکور مورد بررسی قرار گرفت. در آن سمینار نیز فیصله بر آن شد تا کانکور براساس ولایات سهمیهبندی شود اما به مخالفت مواجه شده و اجرایی نگردید. این جانب در آن زمان طرح آمادگی کانکور برای مناطق کمتر انکشافیافته را پیشنهاد نمودم که مورد حمایت اکثریت نیز بود و به مدت دوسال اجرایی گردید.
نتیجه
تجربه نشان میدهد که کانکور مشکلات جدی دارد و تفکیک استعدادها با استفاده ازچنین امتحان امکانپذیر نیست. سهمیهبندی نیز نه تنها مشکل کانکور را حل نمیکند بلکه مشکلات عدیدهیی دیگری را نیز به بار میآرود.
نیاز به دیدگاه سیستمی درمورد تحصیلات عالی
وقتی به یک مشکل توجه صورت میگیرد، ضرورت است جهت حل آن مشکل ریشههای اصلی و ابعاد مختلف و متآثر از آن همه تحت بررسی قرار گیرد. مشکل تحصیلات عالی افغانستان تنها نصاب درسی یا استاد که از اعتبار علمی کمتر برخوردار است نیست، بلکه تمام نظام، یعنی مجموعهی از ابعاد با هم مرتبط مورد سوال است. سهمیهبندی رشتههای تحصیلی و بورسیهها ممکن برای اذهان عامه خوب باشد ولی در اصل سهمیهبندی رشتههای تحصیلی نیز هیچ مشکل را نمیتواند حل کند، بلکه مشکلات بسیار عمدهیی دیگری، مانند کاهش کیفیت تحصیل، تفاوت در دانش فارغین رشتهها و نحوهی ارزیابی آنها را به مشکل مواجع میسازد، لذا در کوتاهمدت اولین کاری که باید صورت گیرد این است که بادی یک تحقیق دقیق از ابعاد تآثیرگذار در نظام تحصیلات عالی صورت گیرد. کانکور نیز جز از نظام تحصیلات عالی است و درمورد نحوهی امتحان کانکور تجدید نظر جدی نیاز است.
کانکور در افغانستان یگانه امتحان استثنایی است که در دو ساعت تواناییهای یک نوجوان را از ریاضی شروع تا زبان، معلومات دینی، علوم اجتماعی، شعر، تاریخ و غیره معلوم میکند و در نتیجه با سوالات که با فکر کردن قابل حل نه بلکه با نشانی کردن جوابات قابل حل است استعدادهای یک کشور را نمیتواند تشخیص داد. کسی که استعداد شعری دارد از آنکه نمرهی بلند گرفته به طب و کسی که حقوقدان خوب میشود، او را به انجنیری و کسی که کمترین نمره را بگیرد در رشتههای که باید معلم شود معرفی میشوند.
نحوهی سوالات امتحان کانکور طوری ساخته شده است که درس مکتب و آموزشهای اساسی در حل آن کاربرد ندارد، لذا اکثریت جوانان کورسهای مخصوص آمادگی کانکور را میگیرند که این کورسها خود از نظر تعلیم و تربیه به بحث جداگانهیی نیاز دارد. این آمادگی فقط برای روز امتحان کارایی دارد. اکنون تعدادی زیادی از نوجوانان از مکتب سر باز زده و به کورسهای آمادگی کانکور روی میآورند تا نمرهی خوب در کانکور بگیرند.
طرح بدیل سهمیهبندی کانکور
تا اکنون چندین مکتب در کابل مانند رحمن بابا و امثال آن موجود است که با امکانات خوبی مانند داشتن خوابگاه و معلمین مسلکی تعداد از جوانان ولایات کشور را تحت تربیه میگیرند. در نتیجه آنها میتوانند با تواناییهای بهتر وارد دانشگاههای کشور شوند. نیاز است نحوهی تدریس، تعداد شاگردان و امکانات این شاگردان یک بار دیگر مورد ارزیابی قرار گیرد و تحت یک مدیریت خواص با دخیل ساختن ادارهی کانکور و در هماهنگی با دانشگاه تعلیم و تربیهی استاد شهید ربانی به هدف بدیل سهمیهبندی کانکور استفاده گردند. در صورت که تعداد این مکاتب کم باشند، دولت میتوانند به تعداد این مکاتب بیافزاید.
درسال های 2013 و 2014 میلادی دولت بودجهی خاصی را برای آمادگی کانکور اختصاص داده بودند که شرکتکنندهگان کانکور از ولایات کمتر انکشافیافته در صورت که به دانشگاههای کشورکامیاب نمیشدند، شامل این کورسهای آمادگی شده و برای بیشتر از نه ماه در دانشگاه کابل آموزش مضامین اساسی را فرا میگرفتند که بعدتر این بودجه از طرف دولت تمویل نگردیده و این کورسها خاتمه پیدا نمود. این کورسها با یک پلان دقیق آموزشی میتواند کمک دیگری برای مناطق کمتر انکشافیافته باشد. این کورسها توسط استادان با تجربه در دانشگاه کابل تدریس میشود و کسانی که به این کورسها شرکت میکنند بر علاوهی آموزش مضامین اساسی با محیط و فرهنگ دانشگاهی نیز آشنایی پیدا میکنند، لذا در سال بعد میتوانند به رشتههای دلخواه خود کامیاب شوند.
هردو مورد متذکره به کیفیت دانش شرکتکنندهگان کانکور کمک میکند و ورودی با کیفیت فارغین با کیفیت نیز خواهد داشت.