از چشمانداز حقوق بشری، روزهای دشواری بر مردم افغانستان میگذرد. خشونت فراگیر و تلفات غیرنظامیان، خشونت علیه زنان، مشکلات دسترسی به حقوق اولیهی افراد و پروندههای بزرگ حقوق بشری، بخشی از این دشواریهاست. تغییرات در رهبری کمیسیون حقوق بشر افغانستان باید با تغییر وضعیت حقوق بشر در کشور همراه باشد. تغییر افراد به تنهایی کارآمد نیست.
در 18 سال گذشته، کمیسیون حقوق بشر افغانستان و گفتمان حقوق بشری در کشور راه سخت و طولانی را پیموده است. حداقل کاری که این نهاد توانست تا به امروز به آن دست یابد، آشناکردن مردم به گفتمان حقوق بشر در افغانستان بود. در گیرودارهای خشونتِ مسلط در تمام عرصهها در افغانستان، صدای کمیسیون حقوق بشر همیشه بلند بود. اما این انتقاد نیز وارد است که در عمل این نهاد چندان موفق نبود. بسیاری از مسایل بزرگی که باید بهصورت ریشهای به آنها پرداخته میشد و نشد. اما از انصاف نگذریم، این نهاد در چند سال گذشته توانست زیربنایی گفتمان حقوق بشر را پیریزی کند. این اتفاق یک موفقیت و مهمترین دستآورد است که باید نام آن را فصل اول گذاشت. به عبارت دیگر، تا حالا گفتمان حقوق بشر در کشور محدود به تضمین بر صفحهی کاغذ در اسناد بینلمااالمللی حقوق بشر و قوانین داخلی و توضیح آن به شهروندان بوده است.
اما فصل دوم با تغییرات تازه در رهبری کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان آغاز میشود. چرا فصل دوم؟ به سه دلیل: اول، گفتوگوهای صلح با طالبان جدی است. ممکن است طالبان در گفتوگوهای صلح و در آیندهی سیاسی افغانستان نقش برجستهای داشته باشند. صلحی که احتمالا اولین قربانی آن حقوق بشر خواهد بود. در اینجا فصل دوم بهمعنای یک گام به پیش نیست؛ بلکه تغییرات احتمالی است که گفتمان حقوق بشر را از ریشه دگرگون کند. این دلیل معطوف و با فرض بدترشدن وضعیت است. دوم، مدافعین حقوق بشری که اکنون سکان این نهاد را بر دوش گرفته، خود نسلی است که بیشتر مصروف بیان خواستهای حقوق بشری زنان افغان برای جامعهی جهانی بودهاند. سوم، همزمان با تحول در عرصههای دیگر، گفتمان حقوق بشر نیز با استفاده و دسترسی به حقوقشان و اینکه شهروندان عملا تا چه اندازه از این حقوق میتوانند استفاده کنند، تحول یابد. این دلایل معطوف به بهبود و با فرض بهبود وضعیت است.
از اینرو، بایدها و نبایدهای زیادی است که باید کمیسیون مستقل حقوق بشر و رهبری تازه به آن توجه داشته باشد: حفظ استقلال کمیسیون حقوق بشر اولین «باید» است. شهرزاد اکبر رییس جدید کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان از یک سمت مهم دولتی به ریاست این نهاد رسید. این نگرانی که حمایت وسیع حکومتی از وی استقلال کمیسیون را نیز با تهدید مواجه کند، وجود دارد و بسیاری از کنشگران حقوق بشر به آن واکنش نشان دادهاند. رهبری تازهی کمیسیون حقوق بشر و در رأس آن شهرزاد اکبر باید این اطمینان را بدهد که استقلال کمیسیون خدشهدار نخواهد شد. «باید» دیگر جامعهپذیرکردن گفتمان حقوق بشری در کشور است. بهبود وضعیت حقوق بشر در افغانستان مستلزم آن است که مردم افغانستان نسبت به گفتمانهای قوق بشری احساس مالکیت کنند.
نبایدها زیاد است: این نهاد نباید اجازه دهد که حقوق بشر در افغانستان به گذشتهی تاریک برگردد؛ نباید حقوق زنان نادیده گرفته شود؛ نباید غیر نظامیان و قربانیان جنگ در گذشتهی دور و نزدیک پایمال شود. انتظارها این است که کمیسیون حقوق بشر بهعنوان یک نهاد مستقل «بایدها و نبایدها»ی که وضعیت حقوق بشر را بهبود میبخشد، برای خود تعریف کند. تغییرات در رهبری منجر شود به تغییرات در وضعیت حقوق بشر در افغانستان. به عبارت دیگر گفتمان حقوق بشر از تضمینهای روی کاغذ به حق استفاده و دسترسی عملی شهروندان به حقوق بشر تحول پیدا کند. اولویتهای زیادی وجود دارد که کمیسیون و رهبری تازه به آن توجه کند که شامل استقلال این نهاد، صلح با عزت، حقوق زنان، تلفات افراد ملکی و قربانیان جنگ میشود. بدون شک این انتظارها از شناخت که از رهبری تازهی کمیسیون حقوق بشر افغانستان وجود دارد، نه زیاد است و نه هم بیهوده. رهبری کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و در رأس آن شهرزاد اکبر متعلق به نسلی است که مسایل حقوق بشری اولویت اول آنها است.