عیسی قلندر
دیروز خبر شدم که آقای عبدالرزاق وحیدی در دادگاه استیناف‌خواهی برائت گرفته، ناراحت شدم. دولت نباید او را از زندان آزاد کند. اگر دولت بهانه یا دروغ دیگری برای محاکمه‌کردن او ندارد، از من کمک بخواهد. این‌هم هزار دلیل دیگر که آقای عبدالرزاق وحیدی باید محاکمه شود و حتا اگر بازهم از دادگاه برائت گرفت، باید به زندان منتقل شود.
خانه‌ی آقای وحیدی یک زمانی در چهارقلعه‌ی چهاردهی بود. از حکومت می‌خواهم برود یک بار چهارقلعه و چهاردهی را از نزدیک مطالعه کند. مردم خانه‌های‌شان را مطابق با ماستر پلان نساخته‌اند. کوچه‌ها پیچ در پیچ. یکی تنگ و دیگری گشاد. یکی کانکریت شده و دیگری خامه است. جوی‌ها قپه شده و اصلا یادشان رفته که به کجا باید سرازیر شوند و در کوچه‌ها استفراغ می‌کنند. این یک.
دوم، آقای وحیدی برای مدتی در بغلان ساکن بوده. اگر یادتان مانده باشد، چند سال پیش، حکومت دهنه‌غوری و دندغوری ولایت بغلان را به طالبان واگذار کرد. توپ و تانک و رنجر و اسلحه هم به حد کافی به طالبان بخشایش کرده بود. چرا آقای وحیدی جلو طالبان را نگرفت؟ می‌بینید خاین را؟ از دولت تقاضا داریم یک ثانیه هم از زندان رهایش نکند. بگذار همان‌جا مطالعه کرده جانش برآید.
سوم، از ریاست محترم مبارزه با جرایم سنگین تقاضا داریم یک بار دیگر اسناد دوره‌ی معینیت آقای وحیدی در وزارت مالیه را بررسی کند و ثابت کند که آقای فاروق وردک در همین دوره ابتکار مکاتب و معلمین خیالی را به کار بسته و به خزانه‌ی مملکت شبیخون زده است. ما قبل از قبل از تلاش‌های این ریاست غیرسیاسی سپاس‌گزاریم. این ریاست باید بعضی سنگ‌ها را از پیش پای حکومت بردارد. سنگ‌های کلانی مثل فاروق وردک و عمر زاخیلوال بهتر است سرجای‌شان باشند. چون ممکن در میدان وردک شورش شود و حکومت محلی در آن‌جا سقوط کند. کاشکی دور باشد، در ده کیلومتری کابل.
چهارم، عبدالرزاق وحیدی یک تروریست است. مگر چند روز پیش امنیت ملی سه داعشی را از دانشگاه کابل بازداشت نکرد؟ بازداشت کرد. آن‌ها هم تقصیر آقای وحیدی است. چرا آقای وحیدی جلو فعالیت داعش و طالب در دانشگاه کابل را نگرفته بود؟ از کجا معلوم ابوبکرالبغدادی یکی از شاگردان آقای وحیدی نباشد؟ بهتر آن است که آقای اشرف غنی بیش‌تر از این تعلل نکند و آقای وحیدی را بی‌درنگ به حبس ابد محکوم کند. اگر به حبس ابد محکوم نمی‌کند، حداقل به 300 سال که محکوم کند.
پنجم، آقای عبدالرزاق وحیدی با سهمیه‌بندی کانکور مخالف است. چه بهانه‌ای بهتر از این؟ آقای وحیدی چه‌کاره است که با طرح‌های قبیلوی و بدوی مخالف باشد؟ فکر کرده ابومسلم خراسانی است که یک تنه به جنگ کفار می‌رود؟ من جای این اشرف غنی سست‌عنصر و سرور فاشیست باشم، به قرآن مجید اگر نیم روز صبر کنم. فرمان صادر می‌کنم که بگیرید این بی‌مروت را. ببرید این بی‌مدارا را.
ششم، بانک جهانی اعلام کرده که رشد اقتصادی افغانستان با چالش‌های جدی مواجه است. یکی نیست از این وحیدی شله بپرسدکه چرا؟ مگر تو برای چه خلق شده‌ای؟ حتا نمی‌توانی رشد اقتصادی افغانستان را از چالش‌های جدی نجات بدهی. تو به چه دردی می‌خوری؟ این رییس‌جمهور و دارودسته‌اش هم عجب صبری دارد. وحیدی دارد آبروی افغانستان را نزد بانک جهانی می‌برد، اما این مُرده‌مست‌ها آرام نشسته و حکم برائت او را می‌خوانند. آقا بلند شو برو دادگاه استیناف را به آتش بکش و بپرس که به چه حقی برای وحیدی برائت داده؟ زندانی کم بود که برای وحیدی برائت تراشیده‌اند؟
هفتم: خود وحیدی میگوید که در مدت تقریبا سه ماه در زندان 22 جلد کتاب خوانده است. او نواسه آیت‌الله است، چرا کتاب می‌خواند؟ چرا در این مدت 22 هزار رکعت نماز نخوانده؟ می‌بینید که از لحظه‌لحظه و ثانیه‌ثانیه زندگی او بهانه می‌بارد. من می‌گویم اختیار را دست یکی بدمغزتر از غنی بسپارید، اگر همین وحیدی از زندان آزاد شد، بیایید ریش مرا با آرد سفید کنید.
هشتم: سطح آب زیرزمینی کابل پایین رفته. اما کجاست شهامت حکومت که از یخن آقای وحیدی بگیرد و بپرسد که در تمام این سال‌ها چرا نگران این مسأله نبوده؟ یا اگر نگران بوده، چرا اجازه داده سطح آب پایین برود؟ آقای وحیدی می‌توانست هم‌زمان هم اشک بریزد، هم تف بیندازد تا اشک و تُف‌اش در زمین کابل جذب می‌شد و سطح آب این‌قدر پایین نمی‌رفت. وحیدی شانه خالی کرده و جایش کنج زندان است.
نهم: آقای وحیدی گُلپی را دوست ندارد. به چه حقی ایشان از گُلپی خوشش نمی‌آید؟ مگر معده‌ی او از معده‌ی بقیه مردم نازک‌تر است؟ او در این زمینه همرنگ جماعت نیست، باید رسوا شود. جای رسوایی، زندان است.
دهم: امنیت ملی میگوید که آقای وحیدی در چندسال گذشته حتا یک‌بار هم از دستمال کاغذی الکوزی استفاده نکرده و از نوشیدنی‌های گازدار این کمپنی ننوشیده است. اگر تو افغان هستی، چرا از تولیدات وطن حمایت نمی‌کنی؟ مگر تو از رییس‌جمهور بالاتر هستی؟ وقتی رییس‌جمهورت زمین را به نرخ کچالو به این کمپنی می‌فروشد تا تشویقش کند، تو را چه دیو می‌زند که از سرمایه‌گذاران ملی حمایت کنی؟ حالا که نکرده، باید دست و پایش را بسته کرده به زندان ببرد. حکم دادگاه هم لازم نیست. حیف سررشته‌ی امور دست آدم‌های بدمغزی مثل من نیست، دست چهارتا دزد و دغل افتاده که خیر و شر مملکت را هیچ نمی‌فهمند. فقط به فکر جیب و شکم و بعضی مسایل دیگر هستند.
این بود خلاصه‌ی ده اتهام و 990 دلیل دیگر که آقای عبدالرزاق وحیدی باید به حبس ابد محکوم شود. حکومت باید از من متشکر باشد.