فارن پالیسی ـ ساموئل رامانی
ترجمه: جلیل پژواک
طی آخرهفتهی گذشته بهنظر میرسید که چشمانداز توافق صلح بین ایالات متحده و طالبان از هم میپاشد. این یک عقبگرد بزرگ است، زیرا احتمالا خروج ایالات متحده از افغانستان را به تأخیر میاندازد و به تشدید حملات تهاجمی طالبان بر قلمرو تحت کنترل دولت افغانستان منجر میشود. با اینحال، از این آشفتهبازار یک بازیگر، آنهم روسیه، ممکن است سود ببرد.
در دورهای که روابط ایالات متحده و روسیه به تاریکی گراییده بود، بهنظر میرسید که افغانستان بهعنوان نقطهای روشن و نادر برای همکاریهای دوجانبهی دو کشور ظاهر شده است. چنانکه مایک پمپئو، وزیر امور خارجهی امریکا در ماه مِی پس از سفری به مسکو «کاهش خشونت» در افغانستان را بهعنوان نقطهی مشترک منافع ایالات متحده و روسیه توصیف کرد. گفتوگو بین مقامات ایالات متحده و روسیه در مورد افغانستان که پس از فروپاشی شبکهی توزیع شمالی متوقف شده بود، اکنون یک امر عادی است. شبکهی توزیع شمال خط ریلی بود که از روسیه عبور و بهعنوان خط تدارکات نیروهای امریکایی عمل میکرد. روسیه حتا پیشنهاد داده که در هرگونه توافقنامهی صلح در آینده بین ایالات متحده و طالبان بهعنوان ضامن عمل کند. هرچند چنین توافقی در حال حاضر خارج از دستورکار بهنظر میرسد، اما «ضمیر کابلوف»، فرستاده ویژهی روسیه در افغانستان گفته که او معتقد است مذاکرات صلح ایالات متحده و طالبان «به حالت تعلیق درآمده» اما «منتفی» نیست. او همچنین از طرح مسکو برای مشورت با یالات متحده در مورد آیندهی این مذاکرات سخن زده است.
با اینکه کاهش تنش بین ایالات متحده و روسیه، که سال گذشته بهدلیل گزارشها در مورد کمک تسلیحاتی مسکو به طالبان افزایش یافته بود، یک تحول مثبت است اما نباید به روسیه بهعنوان یک شریک در افغانستان اعتماد کرد. فروپاشی مذاکرات صلح ایالات متحده و طالبان فرصتی را برای روسیه فراهم میکند تا حضور دیپلماتیکش را در افغانستان تقویت کند و این احتمال باید مایهی نگرانی سیاستگذاران ایالات متحده باشد. تضعیف اقتدار دولتِ به رسمیت شناختهشدهی افغانستان و انتشار اطلاعات غلط در مورد اهداف ایالات متحده در افغانستان نشان میدهد که مسکو هنوز دشمن خطرناکی برای ایالات متحده در منطقه است.
روابط روسیه با حکومت افغانستان از ماه نوامبر 2018، زمانی که مقامات روس اعتراضات شدید رییسجمهور اشرف غنی را نادیده گرفته و طالبان را به مسکو دعوت کردند، رو به وخامت گذاشته است. کار به جایی رسیده که مقامات افغانستان سرخوردگیشان از مسکو را در اظهارات و بیانیههای عمومیشان ابراز میکنند. بهعنوان مثال، صبغت احمدی، سخنگوی وزارت امور خارجه افغانستان در ماه فبروری مذاکرات تحت حمایت کرملین را آشکارا بهعنوان یک تلاش بیفایده برای روند صلح توصیف کرد. از آنجایی که روسیه میترسد روابط ضعیفش با حکومت افغانستان به انزوای دیپلماتیکش در کابل منجر شود، مسکو با حمایت از چهرههای اپوزیسیون و تقویت روابطش با طالبان، اقتدار و صلاحیت غنی را زیرپا گذاشته است.
تا زمانی که ایالات متحده خواهان توافق بین کابل و طالبان باشد، حمایت آشکار روسیه از چهرههای اپوزیسیون نتیجهی عکس میدهد زیرا این کار خطر تضعیف اعتماد مردم به یک توافقنامهی نهایی صلح را در پی دارد. تلاشهای روسیه برای تقویت نفوذ حامد کرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان، نیز باید با نگرانی ویژهای مورد توجه قرار گیرد. کرزی با شرکت در مذاکرات صلح به میزبانی کرملین و مصاحبههای منظم با با رسانههای دولتی روسیه بارها در مورد توانایی واشنگتن برای کمک سازنده به امنیت افغانستان شک و تردید ایجاد کرده است. از آنجا که کرزی از حمایت مردمی در بین جامعهی پشتون افغانستان برخوردار است، لفاظیهای ضدامریکایی وی میتواند پس از خروج ایالات متحده، پشتونها را علیه هرگونه حضور استخباراتی ایالات متحده قرار دهد.
در همینحال، تلاشهای «شورای جامعه افغان» مستقر در مسکو برای تسهیل گفتوگوها بین چهرههای اپوزیسیون افغانستان و طالبان نیز روند صلح را آسیب میزند زیرا این تلاشها در میان هواداران دولتِ به رسمیتشناختهشده افغانستان اختلافنظر ایجاد کرده است. در ماه فبروری، غنی چهرههای اپوزیسیون را که در مذاکرات مسکو شرکت کرده بودند متهم کرد که جاهطلبیهای سیاسیشان را بر صلح ترجیح دادهاند. در ماه مِی، امرالله صالح معاون غنی در انتخابات ریاستجمهوری پیشروی افغانستان شرکتکنندگان این نشست را به خیانت به مردم افغانستان متهم کرد. روسیه با دوقطبی کردن نمایندگان افغانستان در امتداد خط طرفدار غنی و ضد غنی، ناخواسته به تلاش طالبان برای نشاندادن حکومت افغانستان بهعنوان یک حکومت چندپارچه، نامشروع و فاقد رای مردم افغانستان، کمک کرده است.
تلاشهای روسیه برای تقویت مشارکت دیپلماتیکش با طالبان نیز ممکن است جاهطلبیهای توسعهطلبانهی این گروه شورشی را دوچند کرده باشد، آنهم در زمانی که ایالات متحده از طالبان خواسته بود که از هدفشان یعنی ایجاد دوبارهی امارت اسلامی در ازای خروج ایالات متحده، دست بردارند. هرچند روسیه به لحاظ رسمی طالبان را با برچسب سازمان تروریستی یاد میکند اما کارشناسان بانفوذ روسی مانند «اولگ بارابانوف» از «موسسه روابط بینالملل مسکو» به طور فزایندهای تمایل دارند تا اعضای «میانهرو» طالبان را بهعنوان شرکای قابلاعتماد ببینند. این برداشت از طالبان ممکن است باعث شود که روسیه برای گسترش نفوذ طالبان بر آیندهی افغانستان لابی کند و به طور غیرمستقیم، فعالیتهای توسعهطلبانهی طالبان را پاداش دهد. مسکو بارها از وسعت قلمرو تحت کنترل طالبان بهعنوان توجیهی برای مشارکت دیپلماتیک روزافزونش با این گروه استفاده کرده است.
روسیه علاوه بر پیچیدهکردن مسیر صلح پایدار بین حکومت افغانستان و طالبان، به پخش اطلاعات غلط در مورد اهداف ایالات متحده در افغانستان به هدف از بینبردن اعتماد افغانها به تعهدات امنیتی ایالات متحده ادامه داده است. «اسپوتنیک»، به ویژه وبسایت فارسی آن در راس این تلاش است. اظهارات وزارت خارجهی روسیه اغلب بهعنوان متمم تلاشهای اسپوتنیک عمل میکند.
رسانههای و مقامات روسیه بارها این تئوری توطئه را مطرح کردهاند که ایالات متحده بهطور پنهانی از شاخه خراسان دولت اسلامی در افغانستان حمایت میکند. وزارت امور خارجه روسیه ادعا کرده است که هلیکوپترهای ناشناس از فضای هوایی افغانستان برای انتقال اسلحه به شاخه خراسان دولت اسلامی استفاده میکنند و نیروهای ویژه ایالات متحده اسناد زندان را برای پاککردن ردپای همکاری واشنگتن با دولت اسلامی در افغانستان، ضبط کردهاند. همچنین روسیه تهمتهای منفی مشابهی را مبنی براین پخش کرده است که حکومت ایالات متحده از به تعویقانداختن انتخابات افغانستان حمایت میکند. وزارت امور خارجه روسیه در ماه جنوری طی یک بیانیه رسمی ایالات متحده را به تلاش برای به دستگرفتن کنترل روند انتخابات افغانستان متهم کرد و گفت که حکومت غنی منافع ایالات متحده را بر خواستهای مردم افغانستان ترجیح داده است.
حتا وقتی که به نظر میرسید ایالات متحده و طالبان به توافق نزدیک شدهاند، ماشین دروغپراکنی روسیه با قوت تمام به کارش ادامه داد. اسپوتنیک از پیشنهاد ترمپ مبنی بر حفظ پرسنل استخباراتی ایالات متحده در افغانستانِ پسا توافق، بهعنوان نشانهای از تلاش امریکاییها بر حفظ حضور دایمی ایالات متحده در افغانستان نام برد. رسانههای دولتی روسیه نیز این روایت را که ایالات متحده با وعدههای دروغین خروج نظامی دارد طالبان را فریب میدهد، بازتاب دادند. این پیامها با ترس دیرینهی روسیه از تمایل امریکا به حفظ پایگاه دایمی در افغانستان به منظور غارت منابع معدنی آسیای میانه و محاصرهی ایران، همسو است. سازمانهای خبری طرفدار کرملین پس از فروپاشی مذاکرات صلح ایالات متحده و طالبان، ترمپ را به استفاده از مرگ یک سرباز امریکایی بهعنوان بهانهای برای کنارگذاشتن مذاکرات صلح متهم کردهاند و استدلال کردهاند که ایالات متحده از مذاکرات حمایت کرده است تا در صورتی که طالبان کابل را دوباره تصرف کردند، حکومت افغانستان را سرزنش کند.
همانطور که سیاستگذاران ایالات متحده در تلاش راهاندازی مجدد روند صلح متلاشیشده یا جایگزینکردن آن با یک روند جدید هستند، واشنگتن باید به مسکو بهعنوان مخرب بالقوه طرحهای و برنامههای ایالات متحده در افغانستان نگاه کند، نه بهعنوان شریک. تمایل مسکو به تعامل با واشنگتن در کابل اساسا به هدف برجستهکردن روسیه بهعنوان یک قدرت بزرگ است و نباید به آن بهعنوان حمایت واقعی دیده شود. هرچند روسیه واقعا نگران گسترش تروریسم از افغانستان به آسیای میانه است اما در اصل سعی دارد از طریق تحکیم هژمونیاش بر قرقیزستان و تاجیکستان و تقویت نفوذش در افغانستان ـ از طریق حمایت از چهرههای سیاسی طرفدار کرملین ـ با این تهدید مقابله کند.
فروپاشی مذاکرات صلح ایالات متحده و طالبان احتمالا منجر به احیای روندهای دیپلماتیک بدیل در افغانستان خواهد شد و روسیه با مذاکرات «قالب مسکو»اش بدون شک از این وضعیت سود خواهد برد. با افزایش قدرت و نفوذ دیپلماتیک روسیه، ایالات متحده باید یک استراتژی جامع را برای جلوگیری از سقوط حکومت غنی [به کمک روسیه]، مقابله با تاکتیکهای دروغپراکنی کرملین و محدودکردن توانایی مسکو در تضعیف منافع واشنگتن در افغانستان، تنظیم کند.