عیسا قلندر
خنده انواع زیادی دارد، اما مشهورترین آنها قرار ذیل است:
1. خندهای که رسما فحش است: بعضیها هستند که یگان کار نادرست میکنند. مثلا یگان دروغ شاخدار میزنند؛ یگان دزدی مُزدی میکنند؛ یگانجای بهخاطر کارهای نامشروع مثلا در هند توسط پولیس دستگیر میشوند؛ اما بازهم میبینی که خود را خیلی مهم میتراشند. گپهای کلان کلان میزنند. بعد دوستانش که از کارها و روسیاهیهای او باخبرند، معمولا بعد از لاف و اکت او یک خندهگگ میکنند. معنای سادهی همین خندهگگ این است: «بیشی گمشو! فقط که ما تو را نمیشناسیم.»
2. خندهی سایلنت: این خنده بیشتر زمانی اتفاق میافتد که شما تنهایید، اما با مطلب خندهداری برخوردهاید و طوری میخندید که گلویتان به شکل سینهی سهضربه به تپش میافتد. این خنده معمولا صدا ندارد چون با دهن بسته اتفاق میافتد، یا اگر دارد هم پِیشپِیش خفیفی است که از اثر برخورد بازدم و پرههای بینی تولید میشود.
3. خندهی زلزلةالارض: این نوع خنده محبوب پیسهداران است. در این خنده دهان باز است، صدا هم تا جایی بلند است و شانهها بالا و پایین میشوند. بیشتر کسانی که اینگونه میخندند ساعت رولیکس میپوشند و در جریان خنده چند بار آن را به بقیه نشان میدهند. آدمهای سگرتی و نصواری اگر اینگونه بخندند حتما کارشان به سرفه میکشند و قیافهیشان سرخ میشود.
4. خندهی تبلیغی: یک تعداد آدمها هنگام قصهکردن یک فکاهی یا داستان خندهآور، هم قصه میکنند هم خنده. اشک این دسته خیلی زود میبرآید. معمولا آنقدر در خنده و قصه و خنده و قصه غرق میشوند که در آخر وقتی اشکهای هردو چشم را پاک میکنند، میبینند که بقیه هیچ نخندیده. این دسته معمولا روحیهی خوبی دارند، برای همین وقتی متوجه میشوند که دیگران نخندیده از آنها میپرسند «فامیدین؟» بقیه بعد از این سوال میخندند چون مورد دارد.
5. خندهی زراعتی: نوع شدیدی از خنده است که شخص در حال خنده پوست شکمش بیخی درد میگیرد. این خنده معمولا بیشتر از دو مرحله دارد. یعنی معمولا چند مرتبه تا سرحدی میخندد که خیلی واضح معلوم میشود که نفر دیگر تاب خنده را ندارد و ختم این خندهها معمولا با یک اوووووف طولانی همراه است. بیشتر کسانی که اینگونه میخندند در ختم خنده، جگرشان را شاهد میگیرند «اوووووف ای! جگرم پاره شد.»
6. خندهی شاری: این نوع خنده بیشتر در مناظرات تلویزیونی اتفاق میافتد. مثلا فرض کنید یک مقام دولتی و یک کارشناس در یک مناظرهی تلویزیونی شرکت کردهاند. بهطور مثال بحث روی صادرات میوه از طریق دهلیز هوایی است. درست زمانی که مقام دولتی از فواید و مزیتهای این سیاست حرف میزند و سنگ افتخار به سینه میزند، نوبت به کارشناس میآید. کارشناس بسیار ملیح و کوتاه یک خنده میکند و سپس میگوید «والله من تعجب میکنم که دوستان دولتی ما یا از بازار میوه هیچ خبر ندارند، یا اگر دارند خود را به بیخبری میزنند و طوری از دهلیز هوایی سخن میگویند انگار حتا یک کیلو تربوز دهقانهای فراهی ما ضایع نشد و انار قندهار هم اکنون دل باغداران قندهار را خون نکردهاند…» بعد که نوبت مقام دولتی رسید، او هم میخندد هرچند که خیلی تحت فشار است و میفهمد که در همان لحظه شاید میلیونها نفر مثل آن کارشناس از عملکردهای حکومت ناراضاند.
7. خندهی مخلوط: بعضیها در یک نفس چند رقم میخندند. یا خیلی فشرده و بلند شروع میکنند و یکدفعهای آهسته میشوند و باز بلند میشود یا خیلی آهسته شروع میکنند، اما یکدفعهای منفجر میشوند و باز آهسته و باز انفجار. من شخصا در بچگی از این خنده زیاد کردهام. چندین بار موقعی که در حد انفجار میرسیدم، آب دماغم در دهانهی دماغ پوقانه میشد و چند بار بهخاطر این نوع خنده سرزنش شدهام. فعلا ترک کردهام.
8. سبک یاهاهاها: این سبک، سبک دلخواه من است. بیشتر آدمهایی که در این سبک میخندند آدمهای خوشطبعاند. در این سبک صدا تا آخرین درجه بلند است و خنده خیلی واضح و هجاشدگی انجام میشود؛ یاهاهاهاهاها. خوبی این سبک این است که هنگام خنده میتوانی چهارطرفت را زیر نظر داشته باشی. هر وقتی هم خواسته باشی میتوانی قطعاش کنی و هر وقت هم خواسته باشی، میتوانی بخندی. یک عده این سبک را «خندهی اعتراضی» نام گذاشتهاند.
9. خندهی خری: این خنده به خندههایی گفته میشود که در جاهای نامناسب انجام شود. مثلا در مراسم سوگواری، تشییع جنازه، سالروز وفات یا فجایع طبیعی و بشری. مهم نیست صدا داشته باشد یا نه، شانهها تکان بخورد یا نه، دهن چه شکلی داشته باشد و دستها چهرقم تکان بخورد. تا بهحال این خنده زیاد ثبت شده. اما من دو مورد آن را به یاد دارم. یک بار در ارگوی بدخشان که کوه لغزیده بود و هموطنان ما زیر کوه شده بودند، یکی از مقامات روی گور دستهجمعی آنها خندیده بود و عکس انداخته بود. بار دیگر همین دو یا سه روز پیش بود؛ دو نفر در محفل گرامیداشت از سالروز ترور یک جنرال، پشت سر آقایان رییسجمهور و رییس اجراییه نشسته بودند و میخندیدند. تادین خان و استاد سیاف شاهدند.