عیسا قلندر
وطن ما تکهتکه است، آیا خبر دارید پروژههای دولتی چگونه در تکههای مختلف وطن تطبیق میشود؟ اگر ندارید، این را بخوانید تا داشته باشید.
در تکههای مرکزی + غرب کابل: در این دو تکه، مردم در قدم اول چهار-پنج سال با یکدیگر میگویند «کاش که خدا و امام زمان کمک میکرد فلانی سرک که پنج کیلومتر طول دارد، پخته میشد.» بعد کمکم از مرحله آرزو فراتر میروند و یک جمع کلان از ریشسفیدان، علما، جوانان، زنان و فعالین مدنی جمع شده، یک درخواست به وزارت فواید عامه مینویسند و پای آن امضا کرده، آن را به شعبه پذیرش وزارت فواید عامه تسلیم میکنند. این درخواست در همان شعبه گم میشود. سال بعد باز یک درخواست دیگر نوشته کرده و آن را کمی پیشتر از شعبه پذیرش میبرند و به یگان ریاست تقدیم میکنند. درخواست همانجا میماند. سال سوم درخواست خویش را به معینیت میرسانند و سال چهارم وزیر از درخواست مردم خبر میشود. دو-سه سال دیگر مقام وزارت و معاونت دوم ریاستجمهوری بهصورت مشترک آن را بهعنوان درخواست مردم در جلسات کابینه و شورای وزیران مطرح میکنند. در نهایت دولت آن را بهعنوان یک پروژه به رسمیت میشناسد و برای آن بودجه اختصاص میدهد. همینکه توافق بودجوی آن پروژه اخذ شد، معاون دوم ریاستجمهوری در صفحهی فیسبوکش مینویسد: «خبر خوش برای مردم مناطق مرکزی یا باشندگان خداجوی غرب کابل! قیرریزی فلانی سرک که آرزوی دیرینهی شما مردم بود، بعد از تلاشهای مستمر و بدون هیاهوی مقام عالی معاونت دوم ریاستجمهوری شامل بودجه شده و عنقریب کار سروی آن آغاز میشود. ما برخلاف آن عده از رهبران که تمام عمرشان به شماطت سپری شده، آستین عمل بر زدهایم و وقت هیاهو و فخرفروشی نداریم.»
کار سروی پروژه آغاز میشود و در زودترین زمان ممکن یعنی دو یا سه سال تمام میشود. همین که کار سروی تمام شد، کندنکاری بدون توقف آغاز میشود و حداقل یک سال دیگر صرف کندنکاری میشود. بعد از آن نوبت به جویهای کناری سرک و پلچکها میرسد و یک سال دیگر این فاز پروژه تکمیل میشود. سال بعد جغلاندازی و سال بعدترش سرک به ضخامت چهار سانتیمتر قیرریزی میشود. سپس برای افتتاح آن از عموم باشندگان مناطق مرکزی یا غرب کابل تقاضا میشود که حضور بههم رسانده و دستآوردهای حکومت را جشن بگیرند. اینگونه است که بعد از حدود 14 یا 15 سال یک پروژه در مناطق مرکزی + غرب کابل به بهرهبرداری میرسد. لازم نیست من بگویم اینگونه سرکها چندسال عمر میکند، چون خود شما میدانید.
در تکههای شرقی و جنوبی: در این دو تکهی وطن مردم لازم نمیبینند برای پختهکاری سرکها درخواست نوشته پای آن را امضا کرده به حکومت تقدیم کنند. برعکس این حکومت است که نمایندهی خویش را به قید ضمانت به مناطق میفرستد و این نماینده از مردم خواهش میکند که اجازه بدهند تا چندصد کیلومتر سرک را برایشان قیرریزی کند. اغلب اوقات مردم مخالفت میکنند. این مخالفتها به جایی میرسد که دولت مجبور میشود پرداختهای جانبی کند تا مردم رضایت بدهند. پرداختهای جانبی مثلا در هر ده کیلومتر سرک یک نفر زورمند محلی است و دولت برای اینکه رضایت او را گرفته باشد، چند میلیون افغانی به او پرداخت میکند که مدتی دندان روی جگر بگذارد و مانع کار نشود.
وقتی رضایت مردم گرفته شد، تیم سروی با آخرین تجهیزات تخنیکی ممکن به ساحه اعزام شده و طی یکی-دو ماه سروی تکمیل میشود. سپس تیم سروی در حالی به کابل برمیگردند که چندین پایه توتال استیشنشان شهید شده. به تعقیب تیمهای کندنکاری و جغلاندازی و تپککاری و قیرریزی همزمان به ساحه اعزام میشوند. اما به این سادگی نیست، پروژه هنوز هم مشکلات خودش را دارد. گاهی بلدوزر گم میشود، گاهی میکسر جغل، گاهی انجنیران مفقود میشوند و گاهی چیزهای دیگر. این در حالیست که هیچکسی بهخاطر این پروژه هیاهو نمیکند و به چشم مردم هم نمیدرآید و فخر نمیفروشد.
هنوز پروژهی اولی تمام نمیشود که نمایندهی دیگر دولت خدمت مردم میرسد و عذر میکند که «حالا که این پروژه را اجازه دادهاید، این چند پروژه دیگر را هم اجازه بدهید. امتیازاتی را که در این پروژه قرارداد کردهایم، در باقی پروژهها هم حفظ میکنیم.» مردم بیچاره هم که میبیند چارهی دیگری نیست، توافق میکنند و اینگونه دولت موفق میشود طی یکی-دو سال، دهها پروژه را موفقانه به پایهی اکمال برساند. بعد از اکمال پروژهها، تروریستان خفاشصفت میآیند و هرجای سرک که دلشان شد، ماین گور میکنند و انفجار میدهند. وقتی سی فیصد سرک را با ماین تخریب یا با بلدوزر قلبه کرد، دولت مجبور میشود از نو این مراحل را طی کند.
در تکههای شمالی و غربی کشور: این بخشاش کار خانگی شما عزیزان باشد. من نافام برآمد.