اخیرا سرتاج عزیز، مشاور امنیت ملی رییس جمهور پاکستان در مصاحبه با وال استریت ژورنال گفته است که دولت جدید افغانستان باید طالبان را در قدرت شریک بسازد.
سیاستمداران پاکستانی پیچیدهترین بازی را در افغانستان به پیش میبرند. سیاستهای اعلانی و اعمالی این کشور در افغانستان هیچگاهی همسان و یکسان نبودهاند. استراتژیستهای مکار و سیاستمداران حیلهگر این کشور همیشه با سیاستهای اعلانی سیاستمداران، مردم، رسانهها و حکومت ما را فریفته، اما با سیاستهای اعمالیشان، اهداف و منافع سیاسی درازمدتشان را در افغانستان تعقیب کردهاند. تاکنون سیاستمداران و دولتمردان ما اصل نیت و استراتژی سیاسی سیاستمداران پاکستانی در قبال افغانستان را درک نکرده و خوشباورانه به سیاستهای اعلانی پاکستان اعتماد کردهاند. برای درک نیت واقعی استراتژیستهای پاکستانی و فهم استراتژی سیاسی این کشور در قبال افغانستان، کافی است رفتار، گفتار و کردار و برنامههای این کشور را در یک بازهی زمانی مشخص در نظر گرفته و ارزیابی کنیم. کافی است اظهارات، رفتار و برنامههای سیاستمداران پاکستانی در یک بازهی زمانی مشخص را ارزیابی و با هم مقایسه کنیم؛ آنگاه خواهیم یافت که این کشور با چه دوروییای در افغانستان بازی میکند و سیاستمداران ما چقدر سادهلوحانه به برنامههای اعلانی آنها اعتماد کردهاند.
سیاست واقعی این کشور و اظهارات سیاستمداران آن در ارتباط به افغانستان دارای بیشترین تناقضات میباشد. آنها در برابر رسانهها، شعارها و اظهارات خوشباورانه، مثبت و مطابق میل و روحیهی عمومی مردم افغانستان را بیان میکنند، اما نیتها و طرحهای دیگری در سیاستهای واقعی آنها اعمال میشوند. مثلا سرتاج عزیز، مشاور امنیت ملی پاکستان اخیرا در مصاحبه با وال استریت ژورنال گفته است که حکومت آیندهی افغانستان باید به طالبان در قدرت سهم بدهد و مشارکت دادن این گروه به قدرت را تنها راه ثبات افغانستان خوانده است. این در حالی است که این کشور از درک مبارزه با طالبان و تروریسم از امریکا و ناتو میلیاردها دالر پول گرفته و در کنار متحدان غربی و خصوصا امریکا، همواره از تضعیف و نابودی کامل طالبان و تروریستان حرف میزند. مثلا در مورد دیگر، در حالی که حملات شلیک توپ و تعرض زمینی در مرزهای افغانستان از سوی نظامیان پاکستانی جریان دارد و هر روز تشدید مییابد، رییس ستاد ارتش آن اما اینجا در کابل در خوش و نوش و بزم ارگ با هم قهوه صرف کرده و به مقامهای دولت افغانستان ضیافتهای شام و ظهر تعارف میکند. تعهدات و وعدههای مقامهای ارشد نظامی پاکستان در مورد همکاری امنیتی در روز انتخابات و تأمین ثبات با شلیک توپها و تعرض زمینی نظامیان این کشور در مرزهای جنوبی و شرقی همراهی میشود، بدون اینکه سیاستمداران و رهبران ما به این تناقضات چشمی گشوده و اندکی بیاندیشند. این تناقضها ادامهی روالی اند که بیش از دوازده سال است که از سوی پاکستان در افغانستان جریان دارد، ولی رهبران و سیاستمداران ما تاکنون این رفتار را درک نکردهاند.
این خوشباوری سادهلوحانه است، اگر بپذیریم که حکومت پاکستان در امور افغانستان دخالت نمیکند یا نظامیان و سیاسیون این کشور از طالبان و مخالفان مسلح دولت حمایت نمینماید، بلکه تفاوت در سیاستهای اعلانی و اعمالی پاکستان از واقعیتهای ثابت و راهبرد همیشگی این کشور در خصوص افغانستان میباشد. حکومت پاکستان همیشه از عدم دخالت در امور داخلی افغانستان، رابطه نداشتن با طالبان و مخالفان مسلح دولت یا مبارزه با گروههای افراطگرا و تروریسم سخن میگوید؛ اما کمتر در سیاستهای اعمالیاش به این وعدهها عمل کرده است. رهبران و استراتژیستهای پاکستانی حمایت از گروههای افراطی و بنیادگرا را در منطقه از ابزارهای استراتژیکشان محسوب کرده و دخالتهای منفی در امور افغانستان یا نقش تعیین کننده در سیاستهای افغانستان از طریق تخریب و دخالتهای منفی را در امتداد عمق استراتژیکشان قلمداد میکنند. پاکستان حمایت از گروههای افراطی و مخالفان مسلح دولت را از ابزارهای استراتژیکش در خصوص افغانستان پنداشته و تمام سرمایهگذاریاش را در این مسیر انجام میدهد. رهبران این کشور با اینکه همواره از نقش رهبری کنندهی دولت افغانستان در روند صلح سخن میگویند؛ اما در حقیقت تلاش مینمایند روند گفتوگوهای صلح را خودشان در اختیار گرفته و آن را براساس مصلحتهای سیاسی و الزامهای استراتژیکی و امنیتیشان مدیریت نمایند. متأسفانه دولتمردان افغانستان تفاوت سیاستهای اعلانی و اعمالی پاکستان را درک نکرده و فریب شعارهای سیاسی آنها را میخورند.