شبکه خنده؛ قهقه‌های زن‌ستیزی‌ در جامعه افغانستان

شبکه خنده؛ قهقه‌های زن‌ستیزی‌ در جامعه افغانستان

زهرا نادر

زن‌ستیزی سخیفانه، یکی از ویژگی‌های اصلی برنامه‌های تلویزیونی کمدی در افغانستان است. این نوع برنامه‌ها ریشه‌های زن‌ستیزی و مردسالاری در جامعه را تقویت کرده، بیننده را تشویق به خشونت و ایجاد محدودیت برای زنان می‌کند. زن‌ستیزی در لباس طنز، زنان را در پایین‌ترین سطح جامعه نشان داده، جنسیت و شخصیت آنان را موضوع اصلی تمسخر و ریشخند قرار می‌دهند.

کمدی نقش مهمی در بازگوکردن استانداردهای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه دارد. از این‌رو، زن‌ستیزی در برنامه‌های تلویزیونی کمدی، نمایندگی از روابط حاکم بر جامعه افغانستان می‌کند.

برنامه‌های کمدی تلویزیونی با فراهم‌کردن زمینه برای تفریح و خنده، در جلب توجه بیننده موفق بوده‌اند. این برنامه‌ها که بیش‌تر به‌مناسبت عید تولید می‌شوند، روایتی کاملا ضد زن دارند. گرداننده‌ی مرد در چنین برنامه‌هایی، یک بازی‌گر یا خواننده زن را مهمان می‌کند (یا با او مشترک برنامه را اجرا می‌کند) و فورا به بهانه‌ی طنز، نقش نامزد، خواستگار، دوست‌پسر و یا «پرزه‌پران» را تمثیل می‌کند. چنین روایت‌هایی، جدا از جنبه جنسی آن، نشان می‌دهد که زن از خود شخصیت مستقل نداشته و براساس رابطه‌اش با مردان تعریف می‌شود. از سوی دیگر، جملات و حرکات کمدین مرد تا اندازه‌ای‌‌ برگرفته از عقده‌های جنسی مردانه است که تماشای برنامه را چندش‌آور می‌سازد. گرچه هدف از کمدی و طنز، به خنده‌آوردن تماشاچیان و بینندگان است، اما این خنده در طنز افغانستانی به قیمت تحقیرکردن شخصیت و بدن زن تمام می‌شود.

شبکه خنده، یکی از برنامه‌‌های کمدی به سبک طنز است که گفته می‌شود جایگاه خاصی در جامعه افغانستان یافته است. بر اساس دیدگاه برخی، این برنامه با مسخره‌کردن سیاسیون و زورمندان، به نقد موضوعات سیاسی-اجتماعی مختلف می‌پردازد. با وجود این‌که انتقادهای این برنامه مورد تحسین قرار گرفته، اما جنبه زن‌ستیزی این برنامه که به‌شدت برجسته است، تا هنوز مورد توجه قرار نگرفته است.

در شبکه خنده، معمولا دو نوع زن به نمایش درمی‌آیند: زن «بیاب» یا فاحشه و زن عاجز یا بیچاره! از جانبی دیگر، شبکه خنده همواره در تلاش است تا سوژه‌های زنانه‌اش را در محیط خانه به نمایش درآورد. زنان را در محیط خانه نشان‌دادن، تأکیدی بر ارزش‌های سنتی و مردسالار است. براساس روایت‌های شبکه خنده، احیانا اگر زنی پا فراتر از چهارچوب خانه می‌گذارد، امنیت فیزیکی و روحی و روانی نخواهد داشت و از سوی استاد دانشگاه، داکتر، رییس، همکار، همسایه، وکیل گذر، موتروان و … مورد آزار و اذیت جنسی قرار خواهد گرفت. به‌طور مثال در قسمتی از شبکه خنده[1] یک مسابقه نقاشی در یک دانشگاه برگزار شده، یک پسر و دو دختر در این مسابقه با هم رقابت می‌کنند. محصل پسر بسیار لایق و با استعداد است و مهارت فوق‌العاده‌ای در نقاشی دارد، اما استاد از نقاشی‌های بی‌عیب و نقص او انتقاد می‌کند. استاد نقاشی‌های دو محصل دختر (شم تیله و من تیله) را که هر دو بی‌استعداد و نالایق هستند دیده، به‌به‌کنان تعریف و تمجید می‌کند. دختران نیز با ناز و عشوه، تعریف‌های استاد را پذیرفته و به‌گونه‌ی ضمنی، گویا به درخواست جنسی استاد موافقت نشان می‌دهند. در نهایت استاد هر دو دختر را برنده اعلام می‌کند و پسر لایق و بااستعداد، به این گزینش اعتراض کرده، مقصد جنسی استاد را برملا می‌کند.

با وجود این‌که انتقادهای این برنامه مورد تحسین قرار گرفته، اما جنبه زن‌ستیزی این برنامه که به‌شدت برجسته است، تا هنوز مورد توجه قرار نگرفته است.

این گونه به تصویرکشیدن زنان پیام روشنی دارد: فراتر از چهارچوب خانه برای زنان جای امنی نیست. بنابراین، مرد باید تلاش کند تا از رفتن به اصطلاح «ناموس‌اش» به کار و دانشگاه جلوگیری کند. باید یادآوری کنم که من وجود چنین موضوعاتی را در جامعه افغانستان رد نمی‌کنم، اما روایت شبکه خنده از موضوعات زنان بی‌طرف نبوده، بلکه خشونت و سرکوب زنان را توجیه می‌کند. در حقیقت، این نوع روایت زن‌ستیزانه، کنایه‌ها، شایعات و کلیشه‌های جنسی مانند «بی‌عقل‌بودن و «فاحشه بودن» زنانی که در بیرون از خانه کار و فعالیت می‌کنند را بازتولید کرده، فرهنگ زن‌ستیزی را تقویت می‌کند.

در یک قسمت از شبکه خنده[2] که در مورد خواستگاری و حق انتخاب است، شبکه خنده، حق انتخاب دختران را زیر سوال می‌برد و دختر را انسان بی‌عقل معرفی کند. مادر پیش شوهرش شکایت می‌کند که دخترش خواستگار باسواد را رد کرده و ادامه می‌دهد: «شب تا صبح در تلفن گپ می‌زنه دخترت، یک دفعه پرسان کردی که دخترم د کجاست؟ موبایل از کجا کرده؟» این‌جاست که خانم، شوهرش را به خشونت علیه دخترش تشویق می‌کند. در این نوع روایت، کنترل بر هر نوع رفتار دختر در خانه از جمله صحبت‌کردن در تلفن، امر عادی نشان داده می‌شود و عدم کنترل، یک مشکل مطرح شده است. در ادامه، پدر که با شنیدن این شکایت‌ها عصبانی شده، دخترش را فرا می‌خواند. دختر اما، خلاف بسیاری از دختران جامعه افغانستان، پرخاش‌گر است و حضورش را با چند توهین به مادرش اعلام می‌کند. شبکه خنده، منطق و سواد یک دختر را این گونه روایت می‌کند، «حالی مه ای داکتر را چی کنم؟ پنج-شش هزار روپیه معاش داره! چی به درد مه می‌خورده؟» او در تعریف از پسری که دوستش دارد، می‌گوید: «پیسه سگرت هم داره، هر روز به هر رنگ موتر می‌آید!» در نهایت دختر در یک کلام جواب پدر و مادرش را می‌دهد: «حالی شما را چی غرض؟» شبکه خنده با این روایت می‌گوید که دختران به تحصیل اهمیت نمی‌دهند: مکتب می‌روند که دوست‌پسر یا شوهر پیدا کنند و اهمیت نمی‌دهد که شوهر آینده‌اش داکتر باشد یا ارازل اوباش! شبکه خنده در این روایت می‌گوید که زنان فقط به پول شوهر آینده‌شان می‌نگرند! آیا واقعا این دیدگاه دختران افغانستان است؟ یا دیدگاهی که تیم مردانه‌ی شبکه خنده از دختران افغانستان در ذهن دارد؟ این‌جا تیم شبکه خنده، تمام سعی‌اش را کرده تا نشان دهد که دختران «بی‌عقل»اند، پس انتخاب آنان را زیر سوال بردن معقول و منطقی به‌نظر می‌رسد!

جنجال خشو و عروس، موضوع مورد علاقه همیشگی شبکه خنده است. از این‌رو در قسمت‌های زیادی به این موضوع پرداخته که همه‌شان داستان یک نواخت و مشابه دارند. در یک بخش[3]، عروس پرخاش‌گری را نشان می‌دهد که نه‌تنها بر خسر و خشویش ظلم می‌کند، بلکه خسرش را با لگد می‌زند! در قسمتی دیگر[4] خشویی ظالم را نشان می‌دهد که عروس خانه‌دارش را به‌زور به بازار می‌فرستد. وقتی شوهر به خانه می‌آید، خشو او را علیه زنش تحریک کرده، انواع و اقسام وسایل را در اختیارش قرار می‌دهد تا زنش را «دو پاره کند!» در روایت کاملا مشابه، خشو وسایل خانه را شکسته و تهمت آن را به گردن عروس انداخته است. با تحریک خشو، شوهر، زنش را در مقابل کمره زیر لت‌وکوب می‌گیرد. در قسمتی دیگر[5] شبکه خنده به این روایت تکراری‌اش ادامه می‌دهد: خشوی ظالم بر عروسش ظلم کرده، او را توهین و تحقیر می‌کند. خسر اما برعکس، بسیار دلسوز ظاهر شده، زنش را به خوب‌رفتاری با عروس تشویق می‌کند!

علاقه‌ی شبکه خنده به بازتولید شایعات و کلیشه‌های جنسی در مورد زنان، می‌تواند ریشه در تیوری طنز نیز داشته باشد. یکی از مروج‌ترین تیوری‌های طنز، تیوری برتری‌طلبی است.

در تمام این روایت‌ها، تلاش شده تا مرد انسانی آگاه و عاقل به‌نظر آمده، معلم اخلاق ظاهر شود و به بیننده بفهماند که خشونت را «زن علیه زن» انجام می‌دهد و مرد فقط واسطه است! در این روایت‌ها، تصویر کاملا تحریف‌شده‌ای از روابط زن با زن ارایه شده تا با کلیشه‌های جنسی جامعه افغانستان همخوانی داشته و ثابت کند زن موجودی بی‌عقل است و جوهر انسانی او با مرد قابل مقایسه نیست.

چرا شبکه خنده کلیشه‌های جنسی را بازتولید می‌کند؟ چرا جنبه برجسته در برنامه‌های کمدی در افغانستان، زن‌ستیزی سخیفانه است؟ از یک جهت این گفته‌ی تروتسکی درست است که ذهن اجتماعی محافظه کار است، تا زمانی که ایده‌های کهنه کار می‌کنند، به ‌دنبال خلق شیوه‌های جدید نمی‌رود. پس تا زمانی که زن‌ستیزی در جامعه بازار گرم دارد، کمدین‌های مرد به دنبال سوژه‌های جدید نمی‌روند. مردان جامعه ما از صبح تا شام یا زنان را با چشمان‌شان می‌بلعند و یا به بی‌حجابی یعنی به حضور فیزیکی آنان فحش و ناسزا می‌گویند و جمعا اندیشه‌های زن ستیزانه همدیگر را صیقل می‌دهند. در چنین جامعه‌ای، زن‌ستیزی در طنز بازار گرم و خریدار بسیار دارد. شاید به این خاطر نیز طنزپردازان زن نداریم، چون در افغانستان برداشت موجود غالب از طنز، زن‌ستیزانه است.

علاقه‌ی شبکه خنده به بازتولید شایعات و کلیشه‌های جنسی در مورد زنان، می‌تواند ریشه در تیوری طنز نیز داشته باشد. یکی از مروج‌ترین تیوری‌های طنز، تیوری برتری‌طلبی است. براساس این تیوری گروه برتر، بر گروه پایین‌تر و پست‌تر می‌خندد و از خنده به‌عنوان وسیله‌ای برای تنبیه اجتماعی استفاده می‌کند. در برنامه شبکه خنده، گروه برتر، مردان است که بر گروه پست‌تر که گویا زنان باشد، می‌خندند. هدف از این خنده، تنبیه زنانی است که اصول مردسالاری را به چالش می‌کشند: دختری که می‌خواهد به انتخاب خودش ازدواج کند، زنی که می‌خواهد در بیرون از خانه کار کند و…

برای درک پیام‌های نهفته در برنامه‌های تلویزیونی، نظریه‌پردازان توصیه می‌کنند تا به معنی این پیام‌ها توجه شود. معنی یک پیام ارتباط نزدیکی با تولیدکنندگان و دریافت کنندگان آن پیام دارد. از این‌رو، من روایت‌های زنانه‌ی شبکه خنده را مطابق به دیدگاه تولیدکنندگان آن معنا کردم.

رفیع تابع، تهیه‌کننده‌ی برنامه شبکه خنده، به تنک پروگرس گفته که جدا از مشکلات اجتماعی که ممکن است مانع زنان برای پیوستن به این برنامه شود، آنان با مشکلات لوجستیکی نیز مواجهند. او گفته که برخی از قسمت‌های شبکه خنده در جای‌های امن و مصئون فیلم‌برداری می‌شوند، اما برخی دیگر نه؛ «تصور بکنید که یک خانم همراه ۱۳ مرد داخل یک خانه یا دفتر شوند. آن زن چقدر خود را راحت احساس خواهد کرد؟ مردم محل چه خواهند گفت؟» این بدین معناست که تولیدکنندگان ارشد این برنامه، هنوز با کارکردن زنان با مردان مشکل دارند.

ابراهیم عابد، یکی از کمدین‌های مشهور شبکه خنده، در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی گفته است: «همان روزی که در نقش زن ظاهر شوم، روز آخرم خواهد بود.» در این جمله، نه‌تنها دیدگاه ضد زن عابد به‌عنوان یک مرد افغانستانی دیده می‌شود، بلکه در آن نگاه برتری‌طلبی پشتون بر سایر اقوام نیز دیده می‌شود: یعنی اگر زن بودن بد است، چرا فقط برای عابد بد است؟ و رعایت همیشگی این مسأله توسط برنامه شبکه خنده، روایت‌های ناگفته‌ی دیگری در مورد هایارشی قومی-اجتماعی در افغانستان دارد.

سیر متین، بازی‌گری که اکثرا نقش زن را در شبکه خنده بازی می‌کند، نیز دل خوشی از این نقش ندارد. او فقط به این دلیل که هیچ زنی «حاضر نشده» یا «نمی‌تواند» در شبکه خنده بازی کند، حاضر به ایفای این نقش شده است، او گفته است «برای یک زن در جامعه سنتی افغانستان مشکل است که مثلا نقش همسر یا دوست‌دختر را بازی کند.»

نبی روشن و عابد هر دو در مصاحبه با تنک پروگرس، گفته‌اند که یک زن با سهم گرفتن در برنامه آن‌ها، با مشکلات اجتماعی زیادی روبه‌رو خواهند شد. عابد تأکید کرده: «چیزهایی است که ما انجام می‌دهیم [در برنامه] یک زن هرگز انجام داده نمی‌تواند!» اینجا دقیقا روشن نیست که تیم شبکه خنده چه کارهایی را انجام می‌دهد که زنان نمی‌توانند انجام دهند! ناگفته نماند که استفاده از کلمه «هرگز» در این‌جا روایت‌گر محدودیت و خط و نشان‌کشیدن برای زنانی است که ممکن است به فکر کار در برنامه‌های کمدی باشند.

چگونه کمدین‌های زن می‌توانند در جامعه‌ای که ظاهر و شخصیت آنان را زننده، همکاری آنان با مردان را حساسیت‌برانگیز می‌داند، سر بلند کنند؟ این گفته مارگارت اتوود، نویسنده و فمینیست کانادایی شاید در این‌جا صدق کند: مردان نگرانند که زنان به آنان بخندند، اما زنان نگرانند که مردان آنان را نکشند.

شبکه خنده و تقریبا تمام برنامه‌های کمدی در تلویزیون‌های افغانستان، بینش مردسالارانه و سنتی حاکم بر جامعه را نمایش می‌دهد. این فقط انعکاسی از واقعیت‌های اجتماعی نیست، بلکه این برنامه‌ها اندیشه‌های مردسالاری را بازتولید کرده و باعث گسترش زن‌ستیزی در جامعه می‌شود.

تولیدات فرهنگی مانند برنامه‌های کمدی، در جامعه تعیین می‌کند که چه چیزی خنده‌دار است و بر چه کسی باید خندید! بنابراین در کمدی افغانستانی، چه کسانی بیش‌تر از همه موضوع طنز قرار می‌گیرند؟ قطعا زنان؛ زیرا آنان مشروعیت کافی برای مسخره‌شدن در جامعه‌ی زن‌ستیز افغانستان را دارند. از این‌رو بعضی از برنامه‌های کمدی تلویزیون‌های افغانستان در حقیرکردن و تمسخربرانگیز نشان‌دادن انسان زن باهم رقابت گذاشته‌اند.

کمیسیون حقوق بشر در گزارش تازه‌ای آمار خشونت علیه زنان را دوهزار و ۷۶۲ مورد اعلام کرده که از این میان حدود ۹۷ درصد این خشونت‌ها در محیط خانه انجام شده که شامل یک‌هزار و ۴۱ مورد خشونت روانی و کلامی نیز می‌شود. روایت‌های شبکه خنده، دست‌کم منبعی برای یادگیری خشونت کلامی و روانی علیه زنان است. بنابراین، برنامه شبکه خنده، نه‌تنها زن‌ستیز است، بلکه پایه‌های زن‌ستیزی در جامعه را تقویت می‌کند.


[1] فصل پنجم، قسمت ۴۷

[2] عنوان این قسمت در یوتیوب: «دخترکه شوهرش را خودش انتخاب می‌کند»

[3] عنوان بخش در یوتیوب: «ظلم عروس بالای خشو و خسر»

[4] عنوان بخش در یوتیوب: «تهمت خشو بالای عروس»

[5] عنوان بخش در یوتیوب: «ظلم بالای عروس»

دیدگاه‌های شما
  1. بله به واقعیت که همین طور
    در افغانستان نه وزارت اطلاعات و‌فرهنگ نظارت درستی به این برنامه ها دارد و کارگردانان تلویزیونی و‌برنامه ها…

  2. درود ها بانو گرامی شاید شما درمحیط افغانستان زندگی نکرده اید همچو نگاره را نوشتین اما باید یاد آورشد که متاسفانه هیچ زن ‌دختری در یک قدمی بیرون ازخانه محفوظ نیست چون دیدگاه های حوس آمیز هر فرد و هر مرد آن جامعه بیداد از فقر جنسی و مفکوره کثیف وآلوده مردان جامعه مان است که حقیقت تلخی است

  3. برنامه را جالب ساختند اما هیچ کسی فکر میکند یک زن یا دختر ممثل را جاگزین نمیکنند چون هیچ کس حاضر نیست دختر و زن خود را رشخند برنامه های کمدی بسازد

  4. هرچند به این موضوع به گونه جانبدارانه پرداخته شده است، اما از این واقعیت نباید گذشت که زنان هنوزهم محدودیت های زیادی در جامعه ما دارند که از آن هیچگاهی نمی توان چشم پوشی کرد. زنان هنوزهم با خطرات زیادی در داخل و بیرون خانه رو به رو اند. موجودیت چنین برنامه، اگر از دید مثبت به آن دیده شود، می تواند باعث حل مشکلات زنان و توجه خانواده ها به این مشکلات شود. یکی از برنامه های پر بیننده در هند، The Kapil Sharma Show از چهار سال به این سو نشر می شود که همواره یک کرکتر مهم آن (که یک پسر است) در لباس زنانه ظاهر می شود و مشکلات جامعه شان را به مردم بیان می کند. ظاهر شدن پسر در لباس دختر در برنامه های طنزی شیوه تازه است و از دید من، این کار برای جامعه ما که دختران و زنان محدودیت های زیادی دارند، بسیار کارا و مفید است و می تواند مشکلات زنان را به وجه احسن آن به جامعه برساند. سپاس — سیر سیرت

  5. بسیار به جا نوشته شده است اما “ابراهیم عابد، یکی از کمدین‌های مشهور شبکه خنده، در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی گفته است: «همان روزی که در نقش زن ظاهر شوم، روز آخرم خواهد بود.» در این جمله، نه‌تنها دیدگاه ضد زن عابد به‌عنوان یک مرد افغانستانی دیده می‌شود، بلکه در آن نگاه برتری‌طلبی پشتون بر سایر اقوام نیز دیده می‌شود: یعنی اگر زن بودن بد است، چرا فقط برای عابد بد است؟ و رعایت همیشگی این مسأله توسط برنامه شبکه خنده، روایت‌های ناگفته‌ی دیگری در مورد هایارشی قومی-اجتماعی در افغانستان دارد.” عقده مندانه نوشته شده است نه عابد در جایگاه هست که از یک قوم نمایندگی کند ون شما عقده های تان را مهار کرده میتوانید و دوم اینکه وی در نقش زن هم رول بازی کرده است.

  6. کمدین ها معمولاً واقعیت های جامعه را بازگو می‌کنند و به تصویر می کشند، چیزی که این مقاله آن را نقد کرده است یک واقعیت عینی و تاریخی این کشور است. مرد سالاری، بزرگ منشی و فرهنگ زن ستیزی در رگ، ریشه و خون جوامع مختلف افغانستان عجین شده است که نمیشود آن را انکار کرد. لازم است نگاه ما مثبت، اصلاحی، تربیتی و آموزشی باشد، نه منفی.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *