چرا کرزی دست رد به سینه‌ی اوباما زد‌؟

یک‌شنبه شب، باراک اوبا‌ما، رییس جمهور و فرمانده کل قوای نیروهای مسلح امریکا‌، پس از یک سفر طولانی دوازده ساعته، بدون هماهنگی با کابل، سرزده وارد میدان هوایی بگرام در چهل کیلومتری کابل شد و در شب بزرگ‌داشت از نیروهایی که در این سیزده سال در افغانستان جنگیده‌اند و کشته شده‌اند، شرکت کرد و به سخنرانی پرداخت. وی پس از این‌که حامد کرزی به درخواستش برای شرکت در این مراسم در بگرام نه گفت، پس از یک اقامت چهار‌ساعته، کابل را به مقصد واشنگتن ترک گفت.

حال این سفر سر‌زده‌ی اوباما درست زمانی صورت گرفت که موضوع شنود مکالمات تیلفونی شهروندان افغانستان هنوز داغ است و دولت افغانستان امریکا را به نقض حاکمیت ملی کشور متهم کرده است و روابط دیپلماسی میان ارگ و قصر سفید هم‌چنان تیره و پُر‌تنش است و سایه‌ی عدم امضای پیمان، روی هرنوع همکاری با دولت کرزی سایه افگنده است.

گذشته از آن، سفر غیر‌مترقبه‌ی اوباما به کشور، بدون هماهنگی با دولت کابل، غوغای بزرگ رسانه‌ای و اجتماعی را در میان افغان‌ها دامن زده که گویا اوباما با این سفرش یک نوع دهن‌کجی به دولت و حاکمیت ملی کشور نموده است و این‌که از کرزی خواسته به دیدنش در بگرام برود، دقیقا سناریوی قوز بالای قوز را در فکر و دماغ آدم افغانستانی بیدار کرده است.

اگر به کالبد‌شناسی و روان‌شناسی این سفر بپردازیم، به نکاتی برمی‌خوریم که قابل تأمل اند و نباید از آن‌ها عدول شود؛ باید از آن‌ها بزرگ‌نمایی شود. در قدم نخست، سفر باراک اوباما هیچ خلای قانونی ندارد؛ زیرا وی به عنوان فرمانده کل یک لشکر بزرگی از نیرو‌های قوای مسلح کشورش وارد افغانستان گردیده است که حضور این سربازان تا ختم سال 2014 قانونی است و هردو طرف افغانستان و امریکا ملزم به اجرای این قانون اند. این‌که اوباما برای بازدید سربازان زیر امرش، بدون مقدمه‌ی قبلی وارد افغانستان شده است، هیچ مشکل قانونی ندارد، ولی نباید نا‌دیده انگاشت که اخلاق دیپلماتیک در سیاست خارجی یک کشور، این‌گونه رفت و آمد که می‌تواند حساسیت‌های جدی مردم کشور دیگر را در پی داشته باشد را مذموم می‌داند و طرف را ملزم به رعایت اخلاق دیپلماسی می‌سازد.

چون مردم افغانستان روی همکاری‌های بلند‌مدت امریکا حساب باز کرده‌اند، از همین‌رو در لویه جرگه‌ی مشورتی که در پیوند با امضای پیمان با امریکا برگزار شده بود، مردم با اکثریت قاطع رای به امضای پیمان دادند. حال رفت و آمد چنین‌ یک مقام بلند‌پایه‌ی امریکایی به کشور، می‌تواند طوری تلقی گردد که امریکا به گفته‌ی عامیانه‌ی خودمان، «سر افغانستان هیچ خبر نیست» و این بر دور‌نمای همکاری‌های بلند‌مدت امریکا و افغانستان قطعا اثر‌گذار خواهد بود. در قدم بعدی، نشانه‌هایی از یک نوع پوپولیزم در سخنرانی اوباما مشهود بود که ادعا‌های تیم حاکم در ارگ را علیه قصر سفید تقویه می‌کند، چنا‌ن‌چه کرزی همواره از راه‌برد دو‌گانه‌ی امریکا در قبال افغانستان یاد کرده است.

اوباما در سخنرانی‌اش گفت: «پیشرفت در جنگ علیه تروریزم دیده می‌شود و جنگ افغانستان مسئولانه به پایان خواهد رسید»، ولی وضعیت موجود در کشور چیزی دیگری را به جهان مخابره می‌کند و آن این‌که جریان‌های جنگ‌افروز وتروریسم قوی‌تر از ده سال پیش وارد بستر‌های جنگی شده‌اند. وی در بخش دیگری از سخنانش متعهد شد، به‌زودی شمار نظامیان امریکایی را که شاید پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان در پایان سال 2014 در این کشور باقی خواهند ماند، اعلام کند و این موضعش را احتمالا روز چهارشنبه در سخنرانی در آکادمی نظامی «وست پوینت» توضیح خواهد داد.

وست پوینت مکانی است که اوباما فرمان گسیل ده‌ها هزار عسکر امریکایی را برای اضمحلال تروریسم در افغانستان از آن‌جا صادر کرده بود. حال با وصف این‌که در جنگ با تروریسم نه تنها که این پدیده‌ی شوم از بین نرفته است، بل‌که شاخه‌های آن تا شاخ آفریقا ریشه دوانده‌اند، کاهش نیروهای جنگی‌اش را در کشور چه‌گونه توجیه خواهد کرد، آن‌هم احتمالا تا مرز پنج هزار؛ روز چهارشنبه پاسخ خواهد گفت. این در حالی است که خروج نیروهای ناتو از افغانستان، نگرانی‌هایی را در خصوص تشدید موج خشونت در افغانستان برانگیخته است؛ چرا که شورشیان طالبان با وجود دخالت نظامی غرب در افغانستان‌، که در دوازده سال اخیر ادامه داشت، هنوز فعال‌تر از گدشته وارد گود شده‌اند.

به هر حال، یک‌شنبه شب تلخ‌ترین گفت‌وگوی تیلفونی میان باراک اوباما و حامد کرزی صورت گرفت که می‌تواند نقطه‌ی عطفی در ادبیات تنش‌آلود روابط خارجی دو رییس جمهور شمرده شود‌ و این‌که حامد کرزی چرا دست رد به سینه‌ی اوباما زده است، می‌تواند ریشه در این داشته باشد که بی‌تفاوتی در مقابل دولت افغانستان، بی‌پاسخ نمی‌ماند، ‌یا کرزی هنوز هم در معادلات بزرگ کشوری دست باز دارد و این روند در دولتی که از انتخابات 24 جوزا سر بیرون می‌کند، ادامه خواهد داشت. دیگر این‌که، کرزی با این عملش می‌خواهد در واپسین روز‌های اقتدار سیاسی‌اش، به عنوان یک قهرمان در ادبیات گرایش‌های ضد‌امریکایی بدل گردد. ولی از حق نگذریم، اوباما در این سفر کوتاه به خاک افغانستان، مانور روانی سنجیده شده‌ای را در برابر رییس جمهور کرزی انجام داد و با یک نیش‌خند دیپلماتیک، نوید داده است که بخت با وی پشت کرده است؛ چون اولا پیمان امنیتی میان افغانستان و امریکا با رییس جمهوری که از فیلتر انتخابات 24 جوزای سال جاری موفقانه عبور می‌کند، قطعی است و هردو نامزد پیش‌تاز و تیم‌شان روی امضای پیمان اجماع نظر دارند‌ و از طرف دیگر، عمده‌ترین پیامی که این سفر چهار‌ساعته به ارگ مخابره کرد، این بود که دیگر کرزی از مدار توجه قصر سفید پایین افتاده است و این کنایه زمانی برای کرزی درد‌آور شده باشد که اوباما به‌گونه‌ی کنایه به وی گفت که هرگاه رقم سربازانی که پس از سال 2014 در افغانستان باقی می‌مانند، مشخص شود، او را هم در جریان خواهد گذاشت. حال آن‌که‌ پای امضای امنیتی با رییس جمهور جدید در میان است و کرزی خود‌به‌خود از دایره‌ی معاملات بزرگ سیاسی افغانستان خارج شده است.

گذشته از همه‌ی این‌ها، آن‌چه در این رفت و آمد اوباما نا‌دیده گرفته، نقش، ‌حضور و تأثیر کرزی و بردرانش ‌در هردو دسته‌ی پیش‌تاز انتخابات است که دولت آینده را حتما یکی از این دو تیم تشکیل خواهد داد‌، که این سناریو می‌تواند بستر تنش‌های قصر سفید و ارگ را در آینده هم‌چنان ملتهب نگه‌ دارد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *