در آرزوی یک تویت | طنز

در آرزوی یک تویت | طنز

عیسا قلندر

سرانجام کمیسیون مستقل انتخابات بعد از پنج ماه پُزخندی و ریش‌خندی نتیجه‌ی انتخابات را اعلام کرد. نتیجه نگو، گوساله بگو. گوساله‌ای‌ که گاو مدیریت سالم در مملکت ما زایید. گوساله هم نگو. موش بگو. موشی که فیل تعهد به وطن یا کرگدن تخصص در خاک سرفراز ما زایید. اگر این‌ها خوش‌تان نمی‌آید، هرچیزی دیگری که خودتان خوش دارید همان را در نظر بگیرید، اما قول بدهید که سهم گردانندگان بی‌نظیر انتخابات را فراموش نکنید.

مطابق نتیجه‌ی اعلام‌شده، تیم کاکای‌تان غنی به پیروزی رسیده است. غنی بابت این پیروزی از جوان و پیر و کودک مملکت تشکری کرد و خطاب به سرور دانش گفت: «دیدی که موشه.» امرالله صالح هنگام دریافت وثیقه‌نامه‌ از سوی حوا علم نورستانی اولویت پنج‌ساله‌ی فقرا را دسته‌بندی کرد. سرور دانش پیروزی آقای غنی را تبریک گفته و قول ۹ جلد کتاب دیگر را نیز به غنی سپرد. آقای دانش گفت: «کم ما و کرم استاد دیگه.» حوا علم نورستانی برای آقای غنی آرزوی کامیابی کرد و خطاب به ملت گفت: «آرای شما مردم شریف را دانه دانه حساب کردیم. هفت-هشت مرتبه حساب کردیم. حتا آرایی‌ را که دو ماه پیش از انتخابات و یک ماه بعد از انتخابات داده بودید، هم حساب کردیم. زیر فشار هیچ دشمن نرفتیم و به یاری خدا وظیفه‌ای را که از ما خواسته شده بود مطابق بوجک انجام دادیم.»

در کنار کسانی که از نتیجه راضی و خوشحالند، کسانی هم هستند که ناراحت شده‌اند. عبدالله عبدالله که دل به دلبران کمیسیون سمع شکایات بسته بود، آخر آه از نهادش بیرون کشید. دید که این عزیزان از ترس کاکا سرنوشت را دوباره به دست حوا سپرده است و حوا هم همان رقمی را اعلام کرده که پنج ماه پیش اعلان کرده بود. داشت انتر منتر می‌کرد که دوستم از شمال اخطار داد و از اعلام حکومت جدا خبر داد. خر عبدالله شیر شاخدار زایید و طرح حکومت همه‌شمول را به میدان آورد. کریم خلیلی مثل همیشه به مصلی در غرب کابل رفت و به شیوخ طرفدارش گفت که ارگ  یک‌طرف شده و مردم طرف دیگر. محقق از چگونگی آویزان‌شدن معصوم استانکزی به چپن خودش سخن گفت و کاندیداهای دیگر نیز مثل همیشه کنفرانس گرفت و ابراز قار کرد. نبیل اعلام نتیجه را تسلیت گفت و رفت که برای جنازه‌ی دموکراسی کفن بخرد. اتمر بدون هیچ اعتقادی به یک جمله‌ی کلی بسنده کرد «بیا چیزی که خیر باشد.» حکمتیار عزیز و معصوم را خبر ندارم که در چه حال است، احتمالا دنبال یک حدیث برای تمرد دوباره می‌گردد.

حالا هردو طرف، چه آن‌هایی‌که خوش‌اند و چه آن‌هایی که گاو روز مبادای‌شان مرده است، چشم به تویت بابای جهان دوخته است. اشرف غنی و امرالله صالح که انگلیسی و تویتر می‌فهمند، لحظه‌شماری می‌کنند که یک تویت فره‌بخش، یک تویت روح‌افزا، یک تویت عبدالله برافکن و دوستم برانداز و خلیلی‌کُش از طرف بابای باباهای جهان، شاه شاهان دونالد ترمپ دریافت کنند که در آن تویت حرف از پیروزی اشرف غنی باشد. امرالله صالح که لحظه سرش دیر است، اما در این میان استاد دانش مثل همیشه استثنا است. نه از دونالد ترمپ خوشش می‌آید نه انگلیسی می‌فهمد و نه برایش مهم است. همین‌که اشرف غنی از او راضی باشد و در یگان جلسه پیش روی دیگران از او تعریف کند، برایش کافی‌ست. مخصوصا وقتی او را با کریم خلیلی مقایسه کند و بگوید که «تو از خلیلی بهتری استاد» استاد را خریده است.

عبدالله مسکین و یاران شلوغ‌بازارش نیز چشم به‌راه یک تویت است. تویتی که در آن قبله‌ی آزادی از تقلب سخن گفته باشد و زغال خجالت را اول بر صورت کمیسیون کشیده باشد بعد بر روی غنی. یا تویتی که در آن حرف از حکومت مشترک آمده باشد. شاید این روزها هیچ‌کسی بیش‌تر از داکتر عبدالله تویترش را ریفرش نکند. حالا خدا را شکر که جنرال دوستم و استاد محقق و کریم خلیلی تویت بلد نیستند، وگرنه خدا می‌داند چه گدودی‌هایی را که نمی‌دیدیم.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *