«بیرق سفید امارتِ سیاه، پرچم صلح نیست»

«بیرق سفید امارتِ سیاه، پرچم صلح نیست»

آسیه حمزه‌ای – روزنامه‌نگار و فعال حقوق زن

طالبان پدران ما را گرفتند، باز جوانه زدیم و رشد کردیم؛ برادران ما را گرفتند باز جوانه زدیم و رشد کردیم؛ کودکان ما را در راه مکتب به خون آغشته کردند باز ساکت ننشستیم و جوانه زدیم؛ دختران ما را سرکوب کردند تا آن‌جا که مکتب برای‌شان رویای دست‌نیافتنی شد، اما باز جوانه زدیم و رشد کردیم.

بعد از تمام آن روزهای سیاه 18 سال پیش، حالا و امروز به این نقطه رسیده‌ایم که چطور می‌توان به تفاهم‌نامه‌ای اعتماد کرد که نامی از زن و حقوق زن در آن برده نشده؟ توافق‌نامه‌ی مبهمی که پرسش‌های زیادی را برای مردم به‌عنوان مهم‌ترین عنصر این کشور خلق کرده و کسی به‌طور شفاف پاسخ‌گو نیست. باور کنید ما زنان هم از جنگ خسته‌ایم و صلح می‌خواهیم، اما بیرق سفید امارتِ سیاه، بیرق صلح نیست.

یادداشت‌ام را با یک پرسش شروع می‌کنم.

چه کسی گفته که ما زنان صلح نمی‌خواهیم و به این وضعیت فعلی رضایت داریم؟

بار بار در میان نوشته‌های زنان مبارز خوانده‌ام که ماندن و بودن و تلاش برای احقاق حقوق یک زن در افغانستان چندین برابر مردان دشوار است و این پرسش من دقیقا مصداق یکی از همین بدفهمی‌هاست که تلاش می‌کند راه مبارزه آزادای‌خواهانه‌ی یک زن را در برهه‌ی حساس فعلی افغانستان به چالش بکشد.

راستش را بخواهید این را بعد از انتشار خبر امضای توافق‌نامه‌ی صلح میان امریکا و گروه طالبان در دهم حوت به مراتب بیش تر حس کردم. فضای شبکه‌های اجتماعی و واکنش شماری از افرادی که خواسته یا ناخواسته هنوز در جریان این 19 سال ذهنیت طالبانی‌شان تغییر نکرده و در برابر طرح نگرانی‌ها در مورد حقوق یک زن در جامعه پس از منازعه (Post – conflict) هر واژه‌ی‌شان را تازیانه‌ای می‌کنند بر سر زنی که امروز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

یادم می‌آید بعد از این‌که در باب نگرانی‌هایم از تطبیق و تبعات این تفاهم‌نامه منحیث یک زن نوشتم، کسی در مقابلم این‌گونه تاخت و گفت باید هم ناراحت باشید. شما را گوسفندوار از کافه‌ها و جاده‌ها جمع خواهند کرد تا به گوشه‌ی خانه‌ی‌تان بروید و به طفل‌داری‌تان برسید، شما را چه به کار و چه به فعالیت‌های اجتماعی؟

این اظهارات برای من بی‌ارزش و مضحک بود، چون امروز ما زنان افغانستان با شناسه‌ای مشخص در مجامع داخلی و بین‌المللی حرف می‌زنیم و به‌طور حتم وقتی از نگرانی‌ها و باید‌ها و نبایدهای صلح از آدرس یک زن افغان صحبت می‌شود، در عرصه‌ی تصمیم‌گیری‌های کلان و سرنوشت‌ساز سیاسی کشور حقوق مساوی و سهم برابر خود را دادخواهی می‌کنیم.

طرح نگرانی‌های بعد از توافق صلح میان امریکا و طالبان برای یک زن افغان به مفهوم رضایت از شرایط فعلی و همچنین مقاومت در برابر صلح نیست. برای همه روشن است که یک مادر بیش‌تر از هر کسی از ناامنی و جنگ متضرر می‌شود. همین طور یک خواهر، یک همسر و… اما موضوع حایز اهمیت این بوده که این معامله و تفاهم برای صلح به چه قیمتی و با خون چه کسانی امضا شده است؟ و اساسا جایگاه آن مادر، خواهر، همسر و دختر در این تفاهم‌نامه کجاست؟

این واقعیت که طالبان در زمان حاکمیت خود محدودیت‌های شدیدی بر زنان وضع کرده بودند، زنان افغانستان را در رابطه به مذاکرات صلح حساس‌تر می‌کند تا آن‌جا که حتا آن روایت‌های تلخ زنان را که بارها از سقوط قندوز و درگیری‌های شدید در غزنی شنیده‌ایم فراموش نمی‌کنیم.

در شرایطی که قانون اساسی افغانستان، حقوق و همچنان مشارکت زنان را در همه شئونات زندگی به‌صورت کُل و در برخی موارد توأم با جزئیات آن پیش‌بینی کرده است، چرا از حقوق خود صحبت نکنیم؟ در ماده 22 قانون اساسی کشور که در آن به صراحت در مورد تساوی زن و مرد ذکر شده است، هیچ‌گونه تأویل و تفسیر را مانع شرکت و سهم‌گیری فعال و سازنده‌ی زنان در این فرایند تلقی نمی‌کند. به همین‌گونه این قانون اساسی در یک بخشی در احکام خویش تبعیض مثبت جنسیتی زن را در ساختار نظام سیاسی کشور به مثابه یک اصل تغییر‌ناپذیر پذیرفته است.

حالا سوال این‌جاست اکنون که بعد از امضای این توافق‌نامه که قرار است براساس آن مذاکرات بین‌الافغانی صورت گیرد، چه باید کرد؟

آنچه مسلم است در این مرحله باید جامعه مدنی، زنان و مدافعان حقوق آنان و در رأس همه، حکومت از استفاده‌ی نمادین زنان برای صلح پرهیز کرده و با مصداق‌های عینی در مذاکرات حاضر شوند. همچنان ایجاد یک اجماع گسترده‌ی زنان فارغ از قوم و مذهب و نگاه‌های سمتی به موضوع صلح و اعمال فشار بر مذاکرات بین‌الافغانی با ارایه‌ی یک بسته‌ی پیشنهادی با محوریت بایسته‌های حقوق زنان پس از صلح ضرورت است.

همچنان نکته‌ی مهم این است که باید در بسته‌ی پیشنهادی زنان اجماع وجود داشته و به‌طور مشخص و مفصل حقوق اساسی زنان و سهم آنان در حیات ملی با عنوان پیش‌شرط‌های تدوام مذاکرات صلح در نظر گرفته شود.

نباید فراموش شود که در 19 سال گذشته، زنان افغانستان همکاری و سهم چشم‌گیری در تهیه و تدوین قانون، اصلاحات سیاسی، توسعه‌ی اقتصادی، ادبیات و دیپلماسی داشته‌اند. هرگونه توافق سیاسی باید این کمک‌ها و قربانی‌‌هایی را که زنان افغانستان طی دهه‌ها جنگ برای ایجاد یک محیط مناسب برای زنان به‌منظور توسعه‌ی بیش‌تر توانایی‌شان و ترویج یک جامعه‌ی همه‌شمول و آزاد، متحمل شده‌اند، به رسمیت بشناسد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *