محمداسلام حسینی
سوار بر دوچرخه به طرف وظیفه میرفتم. مسیر ایستگاه گولایی دواخانه تا چهارراهی پل سرخ خلوتتر از همیشه بود. هیچگاهی پلسرخ را چنان خلوت ندیده بودم. در همین موقع زمزمهی یکی از آهنگهای ساربان با صدای بلندی به گوشم رسید: «یا مولا دلم تنگ آمده/ شیشهی دلم ای خدا زیر سنگ آمده.»
از زمانی که در شهر کابل بهدلیل شیوع ویروس کرونا قیود گشتوگذار وضع شده، من هم دیگر نمیتوانم وظیفه بروم. مانند هزاران نفر دیگر راههای منتهی به محل کار مسدود و معاش ماهوارم قطع شده است. بنابر ضرورت گاهی با دوچرخه از خانه بیرون میشوم. دوچرخه این روزها بهترین وسیله برای حمل و نقل شده است. دود ندارد. تیل مصرف نمیکند. ترافیک و پولیس هم مانع نمیشود.
بعد از وضع قیودات منع رفتوآمد در شهرکابل و ساکنشدن 24 ساعت در خانه، در کنار انجامدادن بعضی از فعالیتها، هر روز به مدت 90 دقیقه پیادهروی میکنم. هر زمانی که از خانه بیرون میشوم، ماسک میپوشم، ژل ضدعفونی در جیب لباسام میگذارم و در جاهایی که رفتوآمد عمومی بیشتر است، نمیروم. در این مدت مشاهداتی زیادی داشتهام. این روزها که اغلب کارها تعطیل و درآمدها قطع شده، فقر و تنگدستی بیشتر از همهچیز برجستهتر مینماید.
کسی که آهنگ ساربان را با صدای بلند زمزمه میکرد، مرد میانسال و با موهای ژولیده بود. معلوم بود که از روی ناگزیری خطر را به جان خریده و از خانه بیرون زده است. هر دو هممسیر بودیم. برای اینکه سر صحبت را باز کنم، گفتم: «ماما، خوب صدا داری، ادامهی آهنگ را به خاطر نداری که بخوانی؟ … ولا ماما، دل همه به تنگ آمده، کار نیست و قیمتها بلند است. ویروس کرونا تمام مردم را خانهنشین کرده و درآمد هم نیست.» در واکنش به حرفهایم، قصهی خودش را شروع کرد: «دلم به ترقیدن آمده. کار نیست، گشنکی است، حیران ماندم مردم چه بخورند. یک کراچی داشتم، توسط او بَنجارَه (فروشندگی) میکردم. از وقتی کرونا آمد، دولت نمیماند کار کنیم. اشرف غنی و داکتر عبدالله (هردو را فحش رکیک میدهد) در قصه مردم غریب نیستند. چهارکیلو گندم توزیع کرده، آن را چه کنیم.» در بین حرفهای خود مکثی میکند و من هم از فرصت استفاده میکنم و حرفم را شروع میکنم: «ماما، همان چهار کیلو گندم هم به یک تعدادی از فقرا نرسید، به تعدادی نخود گنده توزیع کردند.» چیزی نمیگوید و میپرسم: «راستی ماما کجا میروی؟» با دلی از درد و صدای محزون پاسخ میدهد: «مزدوری، آن هم اگر شود! یکی از اقارب ما آدرس یک خانه را داده و میگوید پیسهدار است و یک نفر را ضرورت دارد که تا خلاصشدن قرنطین، سودای سه وقت خانهاش را بیاورد.» بعد باز هم مکثی میکند و میگوید: «هر ماه دو هزار یک اتاق و دهلیز ره کرایه میدهم. بروم که دستکم کرایه خانه را پیدا کنم.»
این مرد میانسال از وضعیتی که محدودیت گشتوگذار ایجاد کرده و سبب شده که کارش را از دست بدهد، واقعا دلش به تنگ آمده است. نگرانی و اضطراب او مانند هزاران کارگران روزمزد از گرسنهماندن و بیپولی خیلی بیشتر از خطر ویروس کرونا است.
***
زندگی در دورهی کرونا؛ باهم این دوره را بنویسیم
در سال 1900 در کابل وبا آمد. مرض واگیر و مهلکی که هر چند سال یکبار میآمد و هر بار، طی سه-چهار ماهی که دوام میکرد، جان آدمهای بسیاری را در شهر میگرفت. دلیل اصلی شیوع مکرر مرض هم آب رودخانهی کابل بود که مردم از آن هم در شستوشو استفاده میکردند و هم در پختوپز.
ما این حادثه را میدانیم بهدلیل اینکه فرنک مارتین، کارمند انگلیسی دولت، تمام اینها را دید و بعد در کتاب خاطرات خود نوشت. ساکنان کابل اما هیچ سند مکتوبی از وحشت وبا در آن سالها از خود بر جای نگذاشتهاند. چه بسا فجایعی که در تاریخ ما اتفاق افتاده و امروز یا ما آنها را به یاد نداریم و یا وارونه به یاد داریم.
در این روزها که ویروس کرونا دنیا را درنوردیده و به یک بلای عالمگیر بدل شده است، برخی مورخان پیشنهاد کردهاند که مردم تجربیات شخصیشان را ثبت کنند تا سندی باشد برای آیندگان.
ما در حال زندگیکردن یک لحظهی مهم تاریخی هستیم و مشاهدات شخصی ما سند باارزشی برای فهم این لحظه در آینده خواهد بود.
ثبت مشاهدات شخصی بهخصوص در افغانستان مهم است؛ جایی که هم ملت نانویسا است و هم دولت. به همین دلیل، آیندگان ما دربارهی حوادث این روزها به معلوماتی که توسط شاهدان عینی ثبت شده باشد، دسترسی محدود خواهند داشت؛ درست همانطور که امروز ما به سختی میتوانیم معلومات قابل اعتمادی دربارهی حوادث بزرگ قرون گذشته پیدا کنیم.
بیگمان، روزنامهها به مثابه تاریخ مکتوب یکی از گزینههای اصلی و بیبدیل برای ثبت این تجربهها است. بنابراین از شما مخاطبان گرامی دعوت میکنیم از تجربههای شخصی خود، از تغییرات و تأثیراتی که این بیماری همهگیر در زندگی شخصی و کاری، خانوادگی و اجتماعیتان آورده، از بیمها و امیدها و از سختیها و نگرانیهای که با آن درگیرید و از آنچه در اطراف و محل زندگیتان میبینید، از طریق ما برای آیندگان روایت کنید.
روزنامه اطلاعات روز یادداشتها، تجربهها، چشمدیدها و روایتهای شما را منتشر میکند.
dailyetilaatroz@gmail.com
+++
«کمپین همدلی: کرایه خانه قانونا نصف شود» در روزهای دشواری که همه درگیر ویروس کرونا یا COVID-19 هستیم، برای گسترش همدلی، همکاری و همدردی میان مردم و بهویژه میان مالک و مستأجر راهاندازی شده است. در این کمپین از مالکان خانههای مسکونی میخواهیم که با همدلی و همیاری، از ماه حمل تا پایان وضعیت کنونی، کرایه ماهوار را کم کنند. حامیان این کمپین درحالیکه میدانند شماری از مالکان پیش از این اقدامات انسانی و درخور ستایش انجام دادهاند، تأکید میکنند که کرایههای ماهوار خانهها حداقل نصف شود. برای امضای این دادخواست به این آدرس رفته پس از امضا آنرا با دوستان خود شریک سازید: