داستان «کاکا مراد»؛ الگوی رفتاری برای کودکان افغان

داستان «کاکا مراد»؛ الگوی رفتاری برای کودکان افغان

«پدرکلانم می‌گفت که اگه یک گنجشک از یک طرف دشت گیمبری می‌خواست به دگه طرفش بره، از تشنگی دَ راه جان می‌داد، مگم یک نفر پیدا شد که آمد و دشتِ خشک و خالی ره سرسبز ساخت.» این تکه‌ای از داستانی است که گروه گهواره به‌تازگی به پاس خدمات تتسو ناکامورا، مددرسان جاپانی و به هدف خلق الگوی رفتاری برای کودکان افغان، منتشر کرده است. این داستان تحت عنوان «کاکا مراد» در 40 صفحه منتشر شده است.

ذبیح مهدی، عضو مؤسس گروه گهواره و نویسنده‌‎‎ی این داستان کوتاه به روزنامه اطلاعات روز می‌گوید که این داستان به هدف خلق الگوی رفتاری برای کودکان این سرزمین نوشته شده است. به باور او نسل‌های بعدی می‌توانند با الگوگیری از افرادی مثل داکتر ناکامورا سبب ایجاد تغییرات مثبت شوند.

تتسو ناکامورای 73 ساله، مددرسان جاپانی که 30 سال عمرش را صرف خدمت به مردم افغانستان کرده بود، در ماه قوس سال گذشته توسط تفنگداران ناشناس در شهر جلال آباد ولایت ننگرهار ترور شد.

مرگ کاکا مراد، با واکنش‌های گسترده‌‌ی داخلی و بین‌المللی روبه‌رو شد. شهروندان کشور در ولایت‌های مختلف با مراسم شمع‌افروزی یاد او را گرامی ‌داشتند. در ولایت خوست یک چهارراهی به‌نام او نام‌گذاری شد. خیلی‌ها برای او اشک ریختند.

گروه گهواره پس از آن‌که داکتر ناکامورا ترور شد، اعلام کرد که می‌خواهد داستان زندگی او را بنویسد و او را برای کودکان افغان به‌حیث الگوی رفتاری معرفی کند.

داکتر ناکامورا حین کار – تصویرگر: غلام‌رضا حبیبی

ذبیح مهدی می‌گوید که پیش از این بیش‌تر الگوهای رفتاری کودکان در افغانستان افراد زورگو، تفنگدار و قانون‌گریز بوده‌اند: «حالا اما افراد زیادی‌اند که می‌توانیم آنان را به‌عنوان الگوی رفتاری برای کودکان معرفی کنیم که یکی از آنان داکتر ناکامورا است. دیگر خانم نانسی دوپری است.»

نویسنده‌ی قصه‌ی کاکا مراد، می‌گوید که نوشتن این داستان از این رو حایز اهمیت است که چنین داستان‌هایی می‌تواند به‌گونه‌ی غیرمستقیم کودکان را ترغیب کنند فارغ از این‌که اهل کجایند، عملکرد انسان‌دوستانه داشته باشند.

تتسو ناکامورا دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی پزشکی از دانشگاه کیوشو، چهارمین دانشگاه بزرگ جاپان بود. او در 38 سالگی برای کمک به بیماران جذام در کمپ‌های مهاجرین که اکثر ساکنان آن را مهاجران افغان تشکیل می‌دادند وارد پاکستان شد و سازمانی را تحت عنوان «پشاور کای» ایجاد کرد. دو سال پس از اقتامتش در پاکستان، در سال 1991 برای کمک به بیماران افغان وارد جلال‌آباد شد.

داکتر ناکامورا از سال 1991 به این‌سو در ولایت‌های شرقی کشور به‌خصوص ولایت ننگرهار در بخش‌های زراعت و صحت خدمات شایانی انجام داد. او از آن‌سوی دنیا آمده بود که دشت‌های بی‌آب و علف ننگرهار را سرسبز و برای مردم آب آشامیدنی صحی تهیه کند. او صرف برای خدمت به انسانیت آمده بود.

در قصه‌ای که گروه گهواره از کاکا مراد نوشته است، بیش‌تر به این پرداخته شده که چگونه او شوره‌زارها را به زمین‌های زراعتی و پرآب‌وعلف مبدل و چگونه با حفر چاهای عمیق برای مردم آب صحی تهیه کرده تا دیگر کودکان بر اثر بیماری‌های که از نوشیدن آب غیرصحی ناشی می‌شد، جان‌شان را از دست ندهند. و به این پرداخته شده است که چگونه داکتر ناکامورا جان کودکان را از مرگ حتمی نجات داده است.

مادر مراد کوچک و شبنم، که همراه با بچه‌هایش نزد شوهر آمده بود، به دخترش گفت: «هیچ یادم نمیره. وقتی تُره پیشِ کاکا مراد بردیم، امید نداشتیم که زنده بانی.» – تکه‌ای از متن قصه

داستانی که آقای مهدی نوشته، در واقع بیوگرافی داکتر ناکامورا است و زندگی او را به شکل ریالستیک برای کودکان روایت کرده است.

داستانی دیگری که گروه گهواره راجع به داکتر ناکامورا تهیه کرده «کاکا مراد و جعبه‌ی خرد و مهربانی» نام دارد. نویسنده‌ی این داستان حضرت وهریز، سردبیر گروه گهواره است. این داستان به‌شکل تخیلی نوشته شده و ویژه‌ی کودکان و نوجوانان است: «این داستان هم تا حدود 12 روز دیگر منتشر می‌شود.»

داستان‌های که راجع به کاکا مراد نوشته شده، قرار است به زبان‌های ازبیکی و پشتو نیز ترجمه شود. به گفته‌ی آقای مهدی، یک مؤسسه‌ی جاپانی هم علاقمندی نشان داده که این داستان‌ها را با تیراژ انبوه به جاپانی برگردان کند.

حدود دو سال قبل گروهی زیر نام «گهواره» جهت فراهم‌کردن بستری برای پرورش فکری کودکان، در این زمینه شروع به فعالیت گسترده و حرفه‌ای کرد. نخستین بار بود که شماری از نویسندگان، مترجمان، شاعران، طراحان و نقاشان به‌صورت جدی و متمرکز و با هزینه‌ی شخصی به تألیف و ترجمه‌ کتاب کودک برای کودکان و نوجوانان افغانستان روی آوردند.

داستان‌هایی که گروه گهواره راجع به داکتر تتسو ناکامورا تهیه و منتشر کرده، از جمله‌ ده‌ها عنوان داستانی است که تا کنون این گروه منتشر کرده است. ذبیح مهدی می‌گوید که در تهیه‌ی این داستان‌ها تمام تیم گهواره که متشکل از 44 نفر است، نقش برازنده داشته‌اند.

آقای مهدی می‌گوید که گهواره از آغاز فعالیت خود به این نتیجه رسیده بود که باید برای کودکان افغان یک تعداد الگوهای رفتاری تازه و متفاوت را معرفی کند که به اعتقاد او یکی از آنان داکتر ناکامورا (کاکا مراد) است.

داستان کاکا مراد با این جمله به پایان می‌رسد:

سهراب آهی می‌کشد و به دخترش می‌گوید: کاکا مراد مثل ما بود و سختی و بیچارگی ما ره می‌فامید. مثل ای می‌مانه که خَو دیده باشیمش.

سهراب لبخندی می‌زند و اضافه می‌کند: خیراس. شاید مرادک ما هم مثل کاکا مراد شوه. شاید مراد ما بتانه خوای کاکا مراده پوره کنه!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *