و رنج کشیدن ادامه دارد
آن دو جوان بامیانی- محمد علی و ذکیه- که میخواستند باهم زندگی کنند و در پی مخالفت خانواده، با همدیگر راه کوه و بیابان پیش گرفتند، سرانجام سر از کابل درآوردند. محمد علی را شش تن از بستگان ذکیه در گوشهای از شهر کابل دستگیر کرده، تسلیم پولیس میکنند و فعلا به جرم آدمربایی در زندان است. میگویند که این جرم میتواند حکم مرگ را بهدنبال داشته باشد.
ذکیه در یک سرپناه دولتی در کابل در انتظار محکمه بهسر میبرد. جرم ایشان، رابطی نامشروع جنسی است که میتواند به بیشتر از ده سال زندان بیانجامد. اگر پولیس و قوهی قضائیهی افغانستان در مقابل تروریستها، آدمربایان حرفهای، قاتلان و جنایتکاران واقعی تا این اندازه جدیت به خرج دهند، مصیبتهای بسیاری در یک مدت کوتاه دست از سر کشور و ملت برخواهند داشت. انگار فعلا این دو جوان هستند که مملکت را با تهدید استراتژیک روبهرو کردهاند.
یاداشت: در جریان نوشتن این چندخط، ناگهان دچار تردید شدم که اختطاف درست است یا اختتاف. این کلمه همیشه برای من ترسناک است، ترسناکتر از مصداقش. در گوگل تایپ کردم «اختطاف». اکثریت نتیجههای جستوجوی گوگل، مطالبی به زبان عربی بودند. با نگاهی به یکی دو پست و تصاویر(!) فهمیدم که اختطاف درست است. بعد از سر کنجکاوی در گوگل نوشتم، «اختتاف». این بار همهی نتیجههای جستوجو، مطالبی به زبان فارسی بودند. از رادیوی آزادی گرفته تا وبسایت طالبان و تا پامیر پرس و تا وبسایت آیساف و تا افغان پیپر و تا تول افغان، همه این کلمه را «اختتاف» نوشته بودند. برای اطمینان- مثل همیشه- دست به دامن حضرت دهخدا شدم و برایم با زیبایی توضیح داد که همان اختطاف درست است؛ چون ایشان یکی از شاخههای قوم خطف است! بعد از یک چرت کوتاه، به این نتیجه رسدم که همان «آدمربایی» خودمان بهتر، سادهتر و رساتر است.