جزمی‌نگری در راهبردهای نظامی امریکا در افغانستان

رییس جمهور غنی اخیرا در مصاحبه با یکی از رسانه‌های امریکایی گفته است که ضرب‌الاجل دوساله‌ی خروج تمام سربازان امریکایی از افغانستان نیازمند بررسی دوباره است. آقای غنی گفته است که ضرب‌الاجل‌‌ نباید جزمی باشد و برنامه‌ی خروج سربازان امریکایی متناسب با شرایط و واقعیت‌های افغانستان عملی شود. رییس جمهور امریکا گفته است که پس از انتقال کامل مسئولیت به نیروهای امنیتی افغانستان، تمام سربازان امریکایی تا سال 2016 از افغانستان خارج خواهند شد.

منطبق نبودن برنامه‌های نظامی امریکا و ناتو با واقعیت‌های جنگ با تروریسم در افغانستان، یکی از واقعیت‌هایی است که همیشه تکرار شده و همین امر یکی از عوامل اصلی طولانی‌شدن روند مبارزه با تروریسم می‌باشد. استراتژیست‌ها و سیاست‌گذاران امریکایی همیشه راهبرد‌ها و برنامه‌های کلان نظامی‌شان در مبارزه با تروریسم را بدور از واقعیت‌های عینی میدان نبرد و صرفا بر‌مبنای تحلیل و تشخیص حلقه‌های مشخص مشورتی کاخ سفید طرح کرده‌اند. در حکومت باراک اوباما این مشی در سیاست‌گذاری‌های نظامی این کشور در ارتباط با افغانستان بیش‌تر مورد استفاده قرار گرفت. استراتژی افزایش سی هزار سرباز در سال 2009، استراتژی خروج و انتقال مسئولیت‌ها به نیروهای امنیتی افغانستان و جدول زمان‌بندی خروج به عنوان چند برنامه‌ی کلان نظامی امریکا در جنگ افغانستان، همه بر اساس ارزیابی و تحلیل استراتژیست‌ها و سیاست‌گذاران امریکایی در کاخ سفید طرح و عملیاتی شدند. تمام این برنامه‌ها بر اساس ترجیحات سیاسی کاخ سفید و بدون در نظر گرفتن الزامات اساسی میدان جنگ و واقعیت‌های عینی افغانستان طرح‌ریزی گردیدند.

استراتژی خروج سربازان امریکایی و جدول زمان‌بندی آن، از سوی ناظران داخلی و بین‌المللی با انتقاد‌های زیادی همراه شد و همین امر موجی از بد‌بینی‌ها و ترس و اضطراب از آینده‌ی پس از 2014 را برای مردم افغانستان و جهانیان خلق کرد. آماده نبودن شرایط امنیتی افغانستان برای خروج سربازان خارجی و میزان تهدید تروریسم، نوک پیکان تمام انتقاد‌ها بود. با این‌که بر اساس این راهبرد، اکنون مأموریت رزمی نیروهای ناتو در افغانستان خاتمه یافته است؛ اما هنوز هم انتقاد‌ها از عجولانه بودن این تصمیم وجود دارند.

این نوع سیاست‌گذاری هزینه‌های زیادی برای ایالات متحده‌ی امریکا و افغانستان داشته است. این امر سبب شد که سربازان امریکایی قبل از شکست کامل تروریستان دست از نبرد بکشند و بدون تجهیز و آماده‌سازی کامل نیروهای امنیتی افغانستان، مبارزه با تروریسم را ناتمام رها کرده و بار جنگ را به دوش نیروهای امنیتی افغانستان بگذارد. بدون تردید، این خلا‌ فرصت زیادی را برای تروریستان خلق کرد.

‌این مشی سیاست‌گذاری در تعیین ضرب‌الاجل دو‌ساله‌ی خروج سربازان امریکایی نیز اعمال شده است. نگرانی رییس جمهور غنی در این ارتباط قابل درک است و نباید تعیین این ضرب‌الاجل بر اساس مشی اشتباه گذشته صورت بگیرد. در شرایطی که هنوز مبارزه با تروریسم خاتمه نیافته و آینده‌ی افغانستان مبهم است، نمی‌توان از کارآمدی و درستی یک تصمیم برای تمام شرایط در دو سال آینده مطمئن بود. اکنون افغانستان با آینده‌ی مبهم رو‌به‌رو است و کسی دقیق نمی‌داند نبرد با تروریسم تا دو سال آینده به کجا می‌انجامد؛ این‌که طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی در افغانستان نابود می‌شوند ‌یا سایه‌ی سیاه آن‌ها بر بخش‌های بیش‌تر کشور مستولی می‌گردد. از همین‌رو، به هیچ عنوان نمی‌توان آینده را تضمین نمود و برای آن ضرب‌الاجل تعیین کرد.

اصولا این‌گونه ضرب‌الاجل‌ها و برنامه‌های عملیاتی باید انعطاف‌پذیر باشند و متناسب با شرایط و مقتضیات افغانستان هماهنگ و اجرا شوند. تصمیم‌ها و برنامه‌های جزمی عملی نمی‌شوند و اگر عملی شدند، سبب ارتکاب اشتباه می‌شوند. سربازان امریکایی باید تا سال 2016 در مأموریت حمایت قاطع از افغانستان نقش ایفا کنند و نیروهای امنیتی افغانستان را در مبارزه با تروریسم حمایت نمایند.