آیا شما یک فمینیست هستید؟

معصومه عرفانی

کمتر کسی حاضر است به این سوال پاسخ مثبت بدهد. اما چرا؟ این واژه [فمینیست] دلالت بر چه مفهومی دارد که تا این حد مقاومت و نگاه منفی در برابر آن وجود دارد و همه تلاش می‌کنند در جهتی حرکت کنند که این «برچسب» بر آن‌ها نخورد؟ آیا برای این سوال نیز پاسخی به‌روشنی پاسخ سوال قبلی داریم؟

فمینیسم واژه‌ای نیست که به‌تازگی وارد ادبیات مبارزات زنان شده باشد؛ اگرچه قدمت آن به درازای تاریخ مبارزات زنان نیست. دیدگاه‌های منفی در برابر آن نیز منحصر به افغانستان و زمانه‌ی ما نیستند. هم‌چنان که برخورد با جنبش‌های آزادی‌خواهی و برابری‌خواهی زنان از ابتدا خصمانه بودند، این واژه نیز از همان ابتدا با بار معنایی منفی به کار برده می‌شد. اما گفت‌وگو و مجادله تنها بر روی یک واژه نیست، یک حرکت است. جنبشی که در سیر تاریخی خود مانند هر جنبش اجتماعی دیگری با فرازونشیب‌های زیادی روبه‌رو بوده است؛ با گذشته‌ای پیوند خورده و آینده‌ای در پیش دارد. فمینیسم حاصل تجربیات و فضاهای فکری متفاوت است و به همین دلیل، گرایش‌های مختلفی را در خود جای داده است. اما با تمام این کثرت، آرمان فمینیسم و هسته و محور مشترک میان گرایش‌های متفاوت آن، روشن و فراگیر است: «پایان‌دادن به سلطه‌ی نظام‌مند مردان بر زنان».

اما فهم و دریافت جامع از فمینیسم، نیازمند مطالعه‌ی تاریخی تحولاتی است که در طول قرن‌ها رخ داده‌اند. مطالعه‌ی زمینه‌ی پیدایش این حرکت، عوامل تشویق‌کننده و موانع پیش‌روی آن، پدیده‌ها و حوادث تاریخی، چگونگی روابط گرایش‌های مختلفی که در بستر این حرکت شکل گرفتند و هم‌چنان متن‌های مهم و شخصیت‌های تأثیرگذار آن، تصویر واقع‌بینانه‌تری از ریشه‌های ظهور فمینیسم و نظریات و عملکردهای این جنبش به ما خواهد داد.

نظام مردسالارانه‌ای که فمینیست‌ها در طول قرن‌ها در برابر آن ایستادند نیز‌ بر پایه‌های سست استوار نیست. ساختار جوامع، نظام حقوقی و اجتماعی‌شان، اخلاقیات و اعتبار رفتارها در تمام جوامع بر بنیاد همین نظام مردسالار شکل گرفته‌اند و به این نظام مشروعیت می‌بخشند. مردان معیار هستند! در بهترین حالت به زنان گفته می‌شود، شما هم آزاد هستید تا «مثل مردان» باشید. اما چگونه می‌توان این «مثل مردان» را معیار دانست؟ چرا هر آنچه رنگ‌و‌بویی از زنان در آن باشد، بی‌اعتبار است؟ چه کسی میزان اعتبار این دو را تعیین می‌کند؟

این‌ها پرسش‌هایی هستند که زنان و مردان زیادی تلاش کردند پاسخی برای آن‌ها بیابند. اما آنچه به عنوان نیروی محرک فمینیسم یاد می‌شود، یک پرسش ساده است: «در باره‌ی زنان چه می‌دانیم؟» اگر چنین پرسشی در جامعه‌ی افغانستان مطرح شود، چه پاسخی به آن داده خواهد شد؟

و دقیقا این پرسش‌ها اند که اهمیت مطالعه‌ی سیر تاریخی فمینیسم و به طور کل تمام جنبش‌ها و مبارزات زنان را برای ما روشن می‌کنند. مطمئناً بسیاری خواهند گفت که بستر رویش فمینیسم و خواسته‌ها و نگرش‌های آن با جامعه‌ی امروز افغانستان سازگاری ندارد. اما چنان که پیش‌تر گفته شد، حتا در همان فمینیسم غربی نیز گرایش‌هایی وجود دارند که چه بسا در مواردی در نقطه‌ی مقابل یک‌دیگر هستند؛ اما هم‌چنان زیر عنوان فمینیسم دسته‌بندی می‌شوند. با این وجود، مطالعه‌ی تاریخ فمینیسم به ما نشان می‌دهد که بسترهای تاریخی آن‌قدرها هم که ما تصور می‌کردیم، متفاوت نیستند. فمینیسم در بستر جامعه‌ی اروپایی شکل گرفته است؛ اما چه نقطه‌ی اشتراکی در این میان ما را به هم پیوند می‌زند؟ جواب ساده است: «انقیاد تاریخی زنان». ما در جهانی زندگی می‌کنیم که معیارهای مردانه‌‌ آن را شکل داده‌اند. هر آنچه مربوط به زنان دانسته می‌شود، یا اعتبار آن کمتر از امور و مسایل «مردانه» شمرده می‌شود، یا از اعتبار ساقط است. زنان چونان «دیگری»، «بیگانه» و سایه‌وار زندگی می‌کنند. آن‌ها از سپهر عمومی که حوزه‌ای مردانه به شمار می‌رود، به طور آگاهانه و نظام‌مند کنار گذاشته شده‌اند. حضور زنان، نیازها و ویژگی‌های آن‌ها نادیده گرفته می‌شود.

جامعه‌ی مردسالار برای حفظ وضعیت موجود، چهره‌ی زنانی که با تمام دشواری‌ها تلاش می‌کنند تا جایی برای خود در این حوزه که بر بنیاد «منطق» و «طبیعت» حوزه‌ای مردانه دانسته می‌شود، بیابند را تحریف می‌کند. باور عدم تعلق زنان به محیط‌های عمومی و سازگاری طبیعت «ظریف» و «شکننده‌‌»‌ی آن‌ها با محیط خانه و خانواده چنان در جامعه قدرت‌مند است که علاوه بر مردان، اکثر زنان نیز آن را پذیرفته‌اند. این باور در روند اجتماعی‌شدن کودکان چنان در تاروپود ذهن آن‌ها نقش می‌بندد که حتا تصور تغییر این ذهنیت دشوار می‌نماید، اما نه ناممکن!

زنان در طول تاریخ برای تحقق آرمان خود مسیر طولانی و دشواری را پیمودند و هنوز راه درازی در پیش دارند. برای ما زنان افغانستان، آشنایی با این تاریخ برای شکل‌دادن حرکتی منسجم و تاثیرگذار و گفتمانی قدرت‌مند، مسئله‌ای حیاتی‌ست. چرا که «گذشته، چراغ راه آینده است». به همین منظور، از شماره‌ی بعد روزنامه، هر روز بخشی از ترجمه‌ی کتابی در زمینه تاریخچه‌ی فمینیسم به طور دنباله‌دار در اختیار شما قرار خواهد گرفت که شامل تاریخچه‌‌‌ای کوتاه، اما در عین حال جامع از مبارزات زنان (با تمرکز بر انگلستان) است که حدود نُه قرن را در بر می‌گیرد. در ترجمه‌ی این متن تمام تلاشم بر ارائه‌ی یک تصویر روشن و رعایت امانت‌داری متمرکز است. هرچند بخش‌هایی از متن که با وضعیت جامعه‌ی افغانستان برای مخاطب اهمیتی نداشتند و حذف آن‌ها در اصل مفهوم کتاب خللی وارد نمی‌کرد، حذف شده‌اند.

امیدوارم ترجمه‌ی این متن چراغی در مسیر طولانی و دشواری که زنان کشورم در پیش‌رو دارند، روشن کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *