سراج کابلی
دردناک است. با دیدن اجساد سربازان انگار زمین و زمان برسرم آوار میشود. عقدههایم را قورت میدهم، با خود میگویم طاقت بیار، آدم برای خاکش جان میدهد، کشته میشود، خانهاش ویران میشود، فرزندش یتیم میشود و مردمش عزا دار میشود تا خاکش را حفظ کند.
یک روز پس فاجعه هولناک جلریز اجساد سربازان به کابل منتقل شده است تا با اجرای یک مراسم ساده نظامی تنهای پاره آنها را به خانههای شان انتقال دهند. این سربازان دو شبانه روز برای حفظ سنگرهای شان جنگ طاقت فرسای را پشت سر گذاشتند، به رغم تماسهای مکرر هیچ یکی از نهادهای امنیتی به کمک آنها تلاش نکردند تا اینکه همه شان پای همان بیرق که در سیزده سال گذشته برای به احتزاز آوردنش جنگیده بود، کشته شدند.
وقتی مرگ بیش از 30 سرباز، یک شهروند عادی را این قدر عذاب دهد لاجرم بر حسب وظیفه و مسئولیت؛ روی «سر قوماندان اعلی قوای مسلح» کشور حتماً قیامت بر پا کرده است. با این ذهنیت که ببینم سر قوماندان اعلی قوای مسلح در مورد این جنایت چه واکنش نشان داده است، به ویبسایت ریاست جمهوری، صفحۀ فیسبوک ارگ و صفحه فیسبوک شخصی اشرف غنی مراجعه کردم. سرم به سنگ خورد.
اشرف غنی احمدزی از زمان احراز کرسی ریاست حکومت وحدت ملی تا اکنون بارها و بارها بیجهت یا با مناسبت از خود به عنوان «سر قوماندان اعلی قوای مسلح» کشور یاد کرده است. ایشان به جای اینکه به وظایف سر قوماندان اعلی قوای مسلح عمل کند آن را مثل کلاه سر کرد و آنقدر منزلتش را جار زد تا گوش فلک از شنیدن آن کر شد.
سر قوماندان اعلی قوای مسلح عالیترین مقام نظامی در یک کشور است که معمولا فرد نخست کشور به دلیل اهمیتش آن را کسب میکند. این را همه میدانند. اما تأکید فزاینده و اصرار بیش از حد غنی برای به رخ کشیدن این عنوان در شرایطی که سربازان از یمگان بدخشان تا قندوز و جلریز میدان وردک صبح و شام به شکل فجیع کشته میشوند، به چه معنا است؟
این القاب دهن پر کن از نظر روانی غنی را که به سختی و با تقلب به کرسی ریاست جمهوری نشست ارضا میکند اما معنای ضمنی سرقوماندانی برای اشرف غنی ننگین و شرآور است. پس از یک شبانه روز وقتی اشرف غنی هیچ خبری از وقوع فاجعه و مرگ سربازانش ندارد و هیچ واکنش از خود نشان نمیدهد باید عرق شرم از گونههایش جاری شود. مگر میشود آدم سرقوماندان اعلی قوای مسلح و «رییس جمهور منتخب» مردم باشد اما از مرگ غمانگیز سربازان و بیاعتنایی نهادهای امنیتیاش خبر نباشد؟
شما باور میکنید سنگرها را خون سربازان گرفته باشد اما رییس حکومت وحدت ملی بیخبر باشد؟ بگذارید مثال بیاورم. به تاریخ 11 سرطان اشرف غنی از مرگ نجیب الله، افسر سرحدی ولسوالی برمل ولایت پکتیکا، تقدیر کرد. ضمن تقدیر از مرگ او در یک مراسم رسمی مدال عالی دولتی و یک باب آپارتمان سه اتاقه را در شهر کابل به اعضای خانوادهاش اهدا کرد. به این ختم نشد بلکه چوک مرکزی شهر شرنه را نیز به اسم او نامگذاری کرد. در همین ایام (11 سرطان) سرقوماندان اعلی قوای مسلح، مدال درجه اول بریال را به سینه پیتر فولر، معاون برنامههای قوماندان عمومی ناتو در افغانستان، آویزان و از او ستایش کرد.
در هیاهوی حراج کردن مدالهای دولتی اشرف غنی مراسم با شکوه در ارگ بر گزار کرد و به عیسی خان لغمانی خانه و ثروت جایزه داد. اشرف تنها نبود، بلکه تمام سران حکومت وحدت ملی را برای تقدیر یک سرباز –کسی که قهرمانیاش با شک و تردید مواجه بود و اندکی بعد این قهرمانی عیسی خان در یک تصادف رانندگی مردی 35 ساله را کشت، جمع شدند. عبدالله، ضیاء مسعود، اتمر، محقق، محمد خان و دیگران در این مراسم تقدیر از سرباز شرکت کرده بودند.
با توجه به نکات بالا و اینکه کمترین رشادت یک سرباز در پکتیکا از چشم رییس جمهور پنهان نمیماند و برنامههای روزمره غنی به خاطر برگزاری ویدیو کنفرانسها با مقامات امنیتی در سراسر کشور آیا او از مرگ 30 نفر از سربازانش در جلریز بیخبر است؟ آدم چطوری باور کند که دورترین نقطه کشور زیر نظر باشد اما از 60 کیلومتری پایتخت غافل و از مرگ دسته جمعی سربازان محلی نا آگاه باشد؟
اکنون «دیر باورترین» شهروند کشور به دروغ شاخدار سر قوماندان اعلی قوای مسلح که گفته بود «هیچ افغان از افغان دیگر برتر و هیچ افغان از افغان دیگر کمتر نیست.» پی برده است.
پس از تشکیل حکومت وحدت ملی و سریال گروگان گیری، تغییر جغرافیای جنگ و ناامنی و سکوت استراتیژیک را که غنی پیشه کرد همه را به درک واقعیت نزدیک کرد که سرقوماندان اعلی قوای مسلح یک سرباز پکتیکا را نسبت به 30 تن دیگر بیشتر اهمیت میدهد. واکنش غنی در برابر گروگان گیری هم متفاوت بود. سکوتی را که غنی در برابر 31 مسافر هزاره اختیار کرد در برابر چهار فرد کوچی مسلح نتوانست حفظ کند.
خون سربازان کشور و گیروگان گیری در نزد سرقوماندان اعلی قوای مسلح یکسان نیست. غنی سربریدن سربازانش را در یمگان بدخشان و جلریز میدان تحمل میکند اما از اسیر شدن چهار طالب به نام کوچی را نمیپذیرد.
بیانیههای محضک معاونین دوم حکومت وحدت ملی پرده از روی واقعیت دیگری برداشت. آنها مثل مردم بیخبر از اوضاع و احوال کشور است. بیاطلاعی معاون سر قوماندان اعلی قوای مسلح و بیتوجهی ارگانهای امنیتی نشان میدهد که فعالیتهای مشکوک در درون حکومت جریان دارد. تحولات اخیر در کشور را که در کنار هم بگذاریم این گمان را بیشتر تقویت میکند.
از این پس ما جمله تاریخی اشرف غنی را که گفته بود «هیچ افغان از هیچ افغان کمتر نیست» تکرار میکنیم فقط با این تفاوت که در آخر آن یک سوالیه میگذاریم. «هیچ افغان از هیچ افغان کمتر نیست؟»