اشرف غنی با «نقشه‌‌ی راه» پاکستان چه می‌کند؟

یاسین رسولی، دیپلمات پیشین

در روزهای اخیر، رویکرد و شیوه‌‌ی برخوردی که بایست رییس جمهور غنی در قبال پاکستان در پیش گیرد، به پردامنه‌ترین بحث‌ در محافل سیاسی کابل بدل گشته است. مقام‌های پاکستان از آقای اشرف غنی و آقای عبدالله، رییس جمهوری و رییس اجرایی افغانستان برای سفر به اسلام‌آباد دعوت کرده‌اند. آیا حکومت وحدت ملی کابل رویه‌ی‌ حامد کرزی را تداوم خواهد داد، یا با یک دیپلماسی جدید با اسلام‌آباد برخورد خواهد کرد؟ این موضوعی‌ است که هنوز در کابل در مورد آن اجماع نظر شکل نگرفته است.

برخی از چهره‌های سیاسی با استناد به اظهارات حامد کرزی که در روزهای پایانی حکومتش، بیست بار سفر خود به اسلام‌آباد را در ۱۳ سال بی‌نتیجه خواند، معتقدند که بایست کابل رویکرد روشن «تفکیک دوست از دشمن» با پاکستان را در پیش گرفته و با قاطعیت بیش‌تر، به‌ویژه نسبت به راکت‌پراکنی از خاک پاکستان به ولایت شرقی کنر واکنش نشان دهد و از سفرهای تشریفاتی بپرهیزد.

تنظیم مناسبات کابل با اسلام‌آباد موضوعی حساس و همه‌جانبه است. افغانستان بیش‌ترین وابستگی ترانزیتی را به پاکستان دارد و هرنوع تیرگی روابط می‌تواند تبعات اقتصادی فوری بر اقتصاد شکننده‌‌ی افغانستان بگذارد؛ زیرا پس از ۱۳ سال هنوز این کشور نتوانسته راه‌های بدیل مؤثر تزانزیتی از طریق ایران و آسیای میانه را جاگزین مسیر پاکستان کند.

«نقشه‌‌ی راه برای بهبود روابط»

در اولین سفر مقامات پاکستانی پس از روی کار آمدن حکومت جدید، سرتاج عزیز، مشاور نخست‌وزیر پاکستان چند روز پیش به کابل آمد. او در دیداری از کابل، از یک نقشه‌‌ی راه برای بهبود مناسبات دو کشور سخن گفت. دشواری و پیچیدگی مناسبات کابل-اسلام‌آباد زمانی بیش‌تر می‌شود که نه در کابل و نه در اسلام‌آباد در مورد ریشه‌های اختلاف میان دو کشور به‌روشنی سخن گفته نمی‌شود و این موضوع در هاله‌ای از ابهام باقی‌ است.

و مهم‌تر این‌که آیا کابل می‌تواند با حکومت غیرنظامی پاکستان به عنوان مرجع سیاست‌گذار وارد یک گفت‌وگوی جامع و همه‌جانبه‌ی امنیتی گردد؟ در حالی که تدوین و اجرای استراتژیک سیاست افغانی و هندی اسلام‌آباد هم‌چنان در انحصار ارتش و سازمان استخبارات نظامی این کشور است.

برای حکومت نواز شریف در اسلام‌آباد، کاستن از موج انتقادها در افغانستان و تحدید نفوذ و کاهش حضور هند در افغانستان از اولویت فوری‌تر برخوردار است. گفتنی ا‌‌ست که هند نه تنها بدل به بزرگ‌ترین کشور تمویل‌کننده‌ی پروژه‌های بازسازی افغانستان در منطقه شده، بلکه افغان‌ها در بنای دموکراسی نوپای خود به هند بیش از هر کشور دیگر به مثابه‌ یک الگو می‌نگرند، و هند تنها کشور در منطقه بود که حامد کرزی با آن موافقت‌نامه‌ی همکاری‌های استراتژیک امضا کرده است.

از طرف دیگر، اداره‌‌ی نواز شریف به‌دنبال موج اعتراضات انتخابات عمومی اخیر، با بحران مشروعیت روبه‌روست و برخی از قدرت‌مندترین نیروهای اپوزیسیون و رقبایی که ادعای پیروزی در انتخابات عمومی را داشته‌اند، پشتون‌تبار اند و از ایالت سرحد برخاسته‌اند. فیصله‌ی انتخابات تا مرز دخالت مستقیم ارتش پیش رفت. آیا نواز شریف می‌خواهد با بهبود و هم‌دستی با کابل، در برابر نیروهای اپوزیسیون و ارتش پاکستان موقعیت خود را بهبود ببخشد؟

روابط دو کشور در زمان کرزی

اداره‌ی حامد کرزی بیش از ده نوع مکانیسم مذاکرات را در سطوح مختلف میان دو کشور در پیش گرفته بود که برخی از این مکانیسم‌ها هنوز نیز جریان دارند. جرگه‌ی‌ بزرگ منطقه‌ای میان دو کشور، مذاکرات سه‌جانبه با همکاری امریکا میان ارتش دو کشور، گفت‌وگوی میان استخبارات دو کشور و به میان کشانیدن میانجی‌گری کشور سوم و دیپلماسی سه‌جانبه؛ مانند چین، ترکیه، ایران، قطر و عربستان سعودی و میانجی‌گری دیوید کامرون از بریتانیا، میانجی‌گری جرج بوش از امریکا و کنفرانس‌های سالانه‌ی همکاری‌های منطقه‌ای اقتصادی با افغانستان بخشی از این ابتکارات مختلف دیپلماتیک بودند.

منتقدان باید بپذیرند که حامد کرزی فعال‌ترین و دینامیک‌ترین ابتکارات دیپلماتیک را و ایجاد فضای تبلیغاتی دیپلماسی عمومی برای تغییر نگرش غرب به پاکستان و فشار بر این کشور را در پیش گرفته و امتحان کرد. کرزی سال‌ها در پاکستان زندگی کرده بود و با روندهای سیاسی این کشور آشنایی عمیق داشت؛ اما با آن‌هم، در روزهای پایانی اذعان نمود که دیپلماسی وی در برابر پاکستان ناکام مانده است.

اشرف غنی و نقشه‌ی راه جدید

اشرف غنی با رویکرد اولویت دادن به همکاری‌های اقتصادی دوجانبه و منطقه‌ای، امتیاز‌های همکاری نزدیک میان دو کشور را برشمرده و از فرصت‌های اقتصادی به نفع هردو کشور یادآوری کرد. اما رویکرد اقتصادی در دوره‌‌ی آقای کرزی هم نتوانست بر نگرانی‌های امنیتی پاکستانی‌ها و به حمایت این کشور از طالبان پایان دهد.

پاکستان در چهاردهه‌‌ی اخیر بدل به پایگاه سنتی نیروهای ناراضیان مسلح علیه کابل شده است. هرنوع حکومت نظامی یا غیرنظامی که در اسلام‌آباد بر سر قدرت باشد، از این امر به مثابه‌ یک امتیاز در تنظیم مناسبات میان دو کشور بهره برده است و تغییر این سیاست در کوتاه‌مدت ناممکن است. در برابر آن، کابل هیچ‌گاهی نتوانسته است خود را به یک توازن نفوذ با اسلام‌آباد برساند، این توازن نفوذ می‌توانست اسلام‌آباد را وادار به وارد شدن به مذاکرات و همکاری‌های امنیتی و در نهایت اتخاذ سازوکار مشترک میان دو کشور در برابر بنیادگرایی و تروریسم بکشاند.

با امضای موافقت‌نامه‌‌ی امنیتی افغانستان-امریکا در نخستین روز کاری حکومت وحدت ملی، توقع فزاینده‌ای در افکار عمومی افغان‌ها ایجاد شده که امریکا بر ارتش و استخبارات پاکستان فشار بیاورد؛ اما تداوم راکت‌پراکنی بر ولایت‌های شرقی این امید را به سرخوردگی بدل کرده است.

برخی از اهل سیاست در کابل، فیصله‌ی قطعی نهایی خط مرزی موسوم به دیورند میان دو کشور را پاسخ این معما می‌دانند و هم‌چنان برخی محافل در اسلام‌آباد، کشیدن خندق/ سیم‌ خاردار در سرحد میان دو کشور را راه‌حل می‌دانند. آیا اشرف غنی «نقشه‌ی‌ راه» جدیدی را میان دو کشور به آزمون می‌گیرد؟ اشرف غنی بایست با احتیاط بیش‌تر حرکت کرده و نسبت به موفقیت هرنوع «نقشه‌‌ی راه»، با تردید ببیند تا مانند حامد کرزی در موج حملات منتقدان خود را گرفتار نسازد. (بی‌بی‌سی)

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *