دنیای کنونی، دنیای ارتباط و تعارف است. مثلاً چندماه پیش شلوار یکی از استادان سر کلاس درس، پایین رفت. گرچه همه میخواست بخندند اما بخدا قسم که تمام ما سکوت تعارف کردیم. میفهمیدیم که دقیقاً همان لحظه که شلوار استاد پایین رفته بود، لحظهای استراتژیک است. ما آن لحظه را درست مدیریت کردیم و استاد پاداش تعارف بهجای ما را داد. هیچکسی چانس نخورد و نیکستییر نشد!
از آن روز تا حالا، من شخصاً روزهای متفاوت، شیرین و سختی را تجربه کردهام. چهارشنبه گذشته طالبان در جلریز بالای پوستههای امنیتی حمله کرده، دهها سردار وطن را شهید کردند. غم این حمله دامن کابل را گرفت. شلوار خیلی از استادان گرانارج را پایین کرد (تقصیر من نیست! هر استادی که از بد روزگار صاحب شکم با قطر سه متر شده، مواظب باشد که کمربندش را روی شکمش نبندد، ورنه با هر نفس عمیقی که میکشد و لازم میشود که نفس عمیق بکشد، شلوارش پایین خواهد رفت).
همه فهمیدیم که وزارت داخله، وزارت دفاع، ریاست امنیت ملی، قوماندان امنیه و والی میدان وردک، مقصر اصلی این فاجعهی خونین اند. اما بلای ارتباطات و تعارف گردن ما را میگیرد، چیزی نمیگوییم. تعداد شهدا را 22 نفر اعلام کردند، کم نیست. هزارهها به دنبال این کشتار وحشیانهی طالبان و همکاری مردم محل در این حمله با طالبان، اعتراضات شدیدی علیه دولت و مقامات به راه انداختند. نمیدانم قانون برای این مردم حق اعتراض داده یا خیر؟! اگر داده، آیا این اجازه را هم به این مردم داده که در اعتراضات خویش از درد هزاره بنالد یا نه؟
بههرصورت، قانون مهم نیست، ما کی قانونی گفتیم، کردیم و پنداشتیم که این بار دومش باشد. اما این جلریز ضمن اینکه سراسر خون بود و وحشت، یک پیام فوقالعاده برای ما داشت. بعد از جلریز همه فهمیدیم که دولت چهکار میکند و مردم در کجای کار قرار دارند؟ مثلاً من شخصاً یک آدم را میشناسم که 14 سال است بهخاطر فعالیتهای عدالتخواهانه و افکار مدنی اش، ماهانه 15000 دالر معاش میگیرد. این آدم، هزاره نیست و قبل از اینکه به قوم خودش منسوب باشد، انسان است. شب نمیگوید، روز نمیگوید، هروقت که بخواهی در خدمت عدالت و مدنیت قرار دارد. او میگوید که من تصمیم داشتم رویداد جلریز را محکوم کنم، اما از بس سروصدای هزارهها زیاد بود، عمداً منصرف شدم. چرا این هزارهها اینقدر قومگرایی میکند؟ شما ببینید تمام اکثریت شهدا را بردند در یکاولنگ دفن کردند، چرا؟ این قومگرایی نیست، چیست؟
یکی دیگر از این روشنفکران غیرهزاره گفت که هزارهها نباید وقتی 50-60 یا حتی 200 نفر شان کشته میشود، اینقدر بلوا کنند. او گفت که وزیر داخله به ملیاندیشی قوم هزاره شک داشته و دارد. او عمداً این کار را کرد تا ببیند که مردم هزاره چهقدر ملی میاندیشد. اما لعنت به قومگراها که اجازه نمیدهند این وطن آباد شود!
البته یک نفر دیگر که افتخار میکند بهترین و بیشترین دوستانش از قوم هزاره است، با لحن نرم و نگاه انسانیتر گفت: من بعد از جلریز تاحالا 17 مرتبه استفراق کرده ام. هربار که نوشتهی دوستان هزاره خود را خواندم، استفراقم گرفته است. او با نگاه بالا اندر پایین خطاب کرد که نگذاریم افغانستان به رواندا تبدیل شود. ما که هنوز نمیفهمیم رواندا چیست و چرا نباید بگذاریم افغانستان به رواندا تبدیل شود؟ به ناچار خدمت جامعالمعلومات رفتیم. آنجا یافتیم که رواندا یک کشور است که یکی از اقوام آن بدست قوم دیگر که منابع قدرت بدستش بوده، سلاخی و نسلکشی شده است. این آقا ادعا دارد که اگر تا حالا انسانی نیاندیشیده بود، حتماً قهرمان و بابای قومش شده بود. اما او قول داد که تا آخر عمر انسانی بیاندیشد، حتی اگر مقام پشک قومش را هم بدست نیاورد.
تعداد هزاران نفر دیگر نیز هزارهها را محکوم به قومگرایی نمودند. آنها طوری وانمود کردند که فعلاً تا خاموش شدن آتش جلریز، انسان نیستند. اما گفتند که اینقدر هم تعطیل نیستیم که چشم بر احساسات قومی و افکار فاشیستی هزارهها ببندیم. آنها باثبوت گفتند که شیر اولاد آدم خورده و منافع این مملکت را میشناسند. یکی از آنها گفت که دنیای کنونی، دنیای ارتباطات و تعارف است. ما به ولایت میدان وردک تماس گرفتیم، والی و قوماندان امنیه گفت که هیچ اتفاقی در جلریز نیفتاده. از همینرو از برادران و خواهران هزارهی خود خواهش میکنیم که جنازهی سربازان خویش را به چهارصد بستر نیاورند. اینها سپس تعارف کردهاند که هنوزهم فرصت دارید دست از این قومگراییهای خویش بردارید! آنها گفتند که نباید شهادت 22 هزاره را با نابودی 30 میل کلاشینکوف در پروان یکسان دانست.
البته موقف ریاست اجرائیه و ارگ تا هنوز هم روشن نیست! یکی فقط محکوم کرده، دیگری گفته که در مورد عاملین این قضیه بهصورت جدی تحقیق شود. یکی نیست بگوید که آقا! قوماندان امنیه، والی، وزیر داخله، سرپرست وزارت دفاع، ریاست امنیت ملی همه مشخص است. طالبان هم که از همه مشخصترند، پس چرا عسل میخورید؟! الهی که تحقیق جدی عبادتجای تان را خراب کند.