خبرنگار ناراضی

اولویت‌ چهارصد ساله‌ی ما

حالا که مشخص شده معادن افغانستان تا چهارصد سال دیگر برای افغانستان مفیدیت خواهند داشت، ما باید برنامه‌های خویش برای چهارصد سال دیگر داشته باشیم. اگر غفلت کنیم، ممکن وعده‌ی چهارصد ساله به هزار سال دیگر ارتقا یابد. آن‌وقت کی بیکار است هزار سال دیگر زنده بماند که بهره‌ی از معادن ببرد؟
از آن‌جایی‌که ما بیکار نیستیم هزار سال زنده بمانیم تا شادی معادن خویش را ببینیم، پس ضرور و عاجل است که برنامه سنجیده و جلو ارتقای چهارصد سال به هزار سال را بگیریم. دانشمندان کشور با زحمات فراوان و محاسبه‌های شبهه‌ناپذیر به این نتیجه رسیدند که چهارصد سال! فقط چهارصد سال دیگر صبر کنید، معادن معجزه خواهند کرد و شما خوش‌بخت خواهید شد. ضمن این‌که باید از دانشمندان خویش متشکر باشیم، خود ما هم کمی نیاز به تحرک داریم.
ممکن نزد شما سوال خلق شده باشد که چرا چهارصد سال؟ از کجا به چهارصد سال رسیدیم؟ جوابش این است:
یک بار دیگر به رویدادهای قندوز و غزنی طی سه هفته‌ی اخیر نگاه کنید. بعدش به هشدار رییس جمهور به فرماندهان جدید زون‌های ساحوی نگاه کنید. آقای رییس جمهور از روی خوش‌بینی به توانایی‌های فرماندهان تازه مقرر شده، امکانات وزارت امور داخله و همکاری‌های مردم به فرماندهان مورد نظر هشدار داده که شش ماه وقت دارید تا تغییر بنیادین بیاورید، در غیر آن باید استعفا کنید. این هشدار ظاهراً هیچ مشکلی ندارد. اما چیزی که آدم را می‌ترساند این است که بعد از چهارده سال، مردم افغانستان یک دفعه‌ی با شش ماه و چهارصد سال مواجه می‌شود. چطور میان شش ماه و چهارصد سال توازن برقرار کنیم.
لطفاً شک نکنید که محاسبه‌ی چهارصد سال درست نیست. عین واقعیت است. تا جایی‌که تاریخ اثبات کرده، معادن افغانستان عقل ندارند و نمی‌توانند فقر و تنگ‌دستی دولت و مردم را درک کنند. از همین‌رو، هیچ‌وقت به همکاری ما نخواهد شتافت. این در حالی‌است که همه‌ی مردم افغانستان از لحاظ علم احترامالوژی به معادن کشور احترام و ارزش فایقه قایل اند. اما بازهم معادن حرکتی از خود نشان نمی‌دهند. باید چه کار کنیم؟
بهره‌گیری از معادن یعنی رشد، یعنی ترقی، یعنی زندگی مرفه‌تر! حالا چه کسانی در زندگی خویش به رشد و ترقی و رفاه اهمیت می‌دهند؟ رویدادهای قندوز، غزنی، بدخشان و ولایت‌های دیگر باید این مسئله را روشن کرده باشد. کسی که به رفاه فکر کند، به جنگ فکر نمی‌کند. کسی که پی ترقی و رشد باشد، به هیچ عنوان وحشت خلق نمی‌کند. کسی که معنای معدن را بفهمد، حامی طالبان نخواهد بود. حالا آیا ما معنای معدن را می‌فهمیم؟ آیا رفاه را تصور می‌توانیم؟ تعداد کسانی که معدن را تعریف بتواند و بهره‌گیری از آن را بفهمد، در افغانستان چقدر است؟
معادن تغییر نخواهند کرد. حتا اگر مردم عزیز صدها سال دیگر هم بدین منوال زندگی کنند. بهتر است که ما تغییر کنیم تا از یک‌طرف رییس جمهور به فرماندهان خویش هشدار ندهد که شش ما وقت دارید و از طرف دیگر، مسئله‌ی چهارصد سال دیگر روی زبان‌ها نیافتد. وقتی می‌گوییم چهارصد سال دیگر، در حقیقت این ما هستیم که برای تغییر به چهارصد سال دیگر زمان نیاز داریم. به همین خاطر است که اگر غفلت کنیم، ممکن این چهارصد سال دیگر، به هزار سال دیگر ارتقا بیابد.