گراف تلفات انسانی و خسارات برآمده از زمین لرزهی دو روز گذشته همچنان در حال افزایش است. بر اساس آخرین اطلاعات، 115 نفر در اثر زلزله جان باخته، در حدود 530 نفر در 9 ولایت کشور زخمی شده، نزدیک به یک هزار رأس مواشی تلف شده، بالغ بر 7600 منزل، 12 مکتب، 17 مسجد تخریب شده و 20 ساختمان دولتی آسیب دیده است.
پس از زمین لرزه، بسیاری از کشورها از ارسال کمکهای شان به آسیب دیدگان زلزله افغانستان اعلام آمادگی کردند. اما ویس برمک، وزیر دولت در امور حالات اضطرار، پس از وقوع زلزله با تلویزیون یک گفت که دولت از نظر مالی مشکل ندارد بلکه چالش اساسی در برابر آنها انتقال کمکها در مناطق آسیب دیده است.
سخنان آقای برمک در مورد دشواری انتقال کمکها در مناطق آسیب دیده جای تأمل دارد. آیا نیروهای امداد رسان با مشکل لوجستیگی روبهرو است یا مسئله غیر از آن چیزی است که ویس برمک میگوید؟
مرکز زمین لرزه ولایت بدخشان بود، بیشترین زیان و آسیب را هم ساکنین این ولایت متقبل شدهاند. این ولایت از نظر موقعیت جغرافیایی نیز دشوار گذر است و خصوصاً در مواقع حالات اضطرار حکومت در این مناطق با مشکل کمک رسانی مواجه میشود. اما مشکلی را که برمک به عنوان یک چالش در برابر کمکرسانی از نظر طبیعی در این ولایت مطرح میکند یک توجیه است. واقعیت این است که شمال ناامن است و دو ولسوالی که در ولایت بدخشان بیشترین خسارت را دیده است، اکنون زیر کنترل طالبان قرار دارد. بنابراین، استدلالی را که اکنون مقامات حکومت وحدت ملی در مورد دشواریهای کمک رسانی در این مناطق مطرح میکنند نه یک واقعیت بلکه فرافکنی است. ولسوالی ورودج و منطقه خستک ولسوالی جرم ولایت بدخشان از مدتها به این سو تحت حاکمیت دولت نیست بلکه فرمانروایان اصلی در این ساحات طالبان میباشند.
مناطقی که زیر کنترل دولت قرار ندارد، مشکل نهادهای خیریه و امداد رسان را نیز چند برابر بیشتر میکند. طالبان همیشه به نهادها و سازمانهای غیر دولتی و خیریه اخطار و در بسیاری مواقع کارمندان این نهادها را کشته و سر بریدهاند. سازمانهای غیر دولتی و نهادهای بشردوستانه همزمان با گسترش قلمرو حکومت کارهای شان را وسعت دادهاند و با ناامن شدن ولایات و ولسوالیها دفاتر شان را بسته یا ساحه فعالیت شان را محدود کردهاند.
بدخشان از اوایل سال جاری ناامن شد و اکنون طالبان در ولسوالی وردوج و خستک مسلط است. طالبان با نشر اعلامیه، با قربانیان زمین لرزهی اخیر در کشور ابراز همدردی کرده است اما هیچ ضمانتی را به سازمانهای خیره و کمک رسان برای امداد رسانی در مناطق آسیب دیده که تحت حاکمیت آنها قرار دارد، نداده است. با این وضع، دولت قادر نخواهد بود به شهروندان آسیب دیده کمک کند و سازمانهای خیره هم جرأت نمیتوانند پا با مناطقی بگذارند که تحت کنترل طالبان قرار دارد.
امنیت یکی از عناصر اصلی برای بقا و دوام یک جامعه است، چیزی که جامعه افغانستان از آن کمتر برخوردار است. در فقدان امنیت ضمن آنکه نباید انتظار حاکمیت قانون را کشید بلکه شاهد تلف شدن اعضای جامعه هم بود که از درماندگی و عدم دسترسی به مواد اولیه مرگ تدریجی را تجربه میکنند. این وضعیت برای دولت یک ناکامی و شرمساری تمام عیار است که نه آمادگی برای امداد و نجات دارد و نه کنترلی بر جغرافیایش. تنها شهروندان است که از یک طرف مورد خشم طبیعت قرار میگیرند و از جانب دیگر هزینههای ناامنی و ضعف حاکمان و دولت ناکارامد شان را نیز پرداخت میکنند.
در صورتیکه حکومت بهزودی طالبان را از ولسوالیهای زلزله زده اخراج نکند، فصل سرما از راه خواهد رسید و آنگاه ساکنان این مناطق باید انتظار یک فاجعهی دیگر غیر از زمین لرزه را هم بکشند.