بیوه زنان جنگ افغانستان

منبع: وال استریت ژورنال/مارگریتا ستانساتی ترجمه: حمید مهدوی

در بهار سال 2013، شوهر فرشته در اردوی ملی ثبت نام کرد. او سه ماه بعد از اعزامش [در مأموریت] کشته شد. فرشته، مادر پنج فرزند، یادآوری کرد: «کوچک‌ترین دخترم 40 روزه بود». پس از مرگ شوهرش، او ماهانه 7500 افغانی حقوق دریافت می‌کرد. اما یک سال بعد که این پول متوقف شد، او مجبور شد برای تغذیه کودکانش از برادرانش درخواست کمک کند.

سه دهه جنگ در افغانستان جمعیت بزرگی از بیوه زنانِ جنگ به وجود آورده است. از تهاجم امریکا در سال 2001 بدین‌سو، سال گذشته مرگ‌بارترین سال برای افغان‌ها بود که در جریان آن2690 غیرنظامی و حدود 5400 سرباز کشته شدند.

خشونت در سال جاری کم‌تر از آن نبوده است و صدها تن در درگیری‌ها در ولایت شمالی قندوز کشته یا زخمی شده‌اند. بسیاری از بیوه زنان حمایت بستگان شان را باخود ندارند؛ بستگانی که زندگی آن‌ها نیز با خشونت دوام‌دار و فقر در کشور برهم ریخته است. در جایی‌که زنان به ندرت خارج از خانه کار می‌کنند، تعداد اندکی چشم انداز شغلی دارند و آن‌هایی که واجد شرایط [دریافت] کمک حکومت هستند، نمی‌دانند که مستحق کمک هستند.

وزارت کار، امور اجتماعی، شهدا و معلولین افغانستان می‌گوید که این وزارت به حدود 80 هزار بیوه زن جنگ که در این وزارت ثبت اند، اعانه پرداخت می‌کند. زنانِ سربازان اردو، سربازان پولیس یا دیگر کارمندان کشته شده حکومت، مستحق [دریافت] اعانه منظم مساوی به معاش شوهران شان هستند؛ در حالی‌که زنان غیرنظامیان کشته شده در حملات، حق دریافت 5000 افغانی در ماه را دارند. اما تعداد کسانی‌که این اعانه را دریافت می‌کنند، به مراتب کم‌تر از تعداد واقعی کسانی است که شوهران شان در جنگ کشته شده‌اند و میزان اعانه‌ای کسانی‌که این اعانه‌ها را دریافت می‌کنند، گاهی کم‌تر از استحقاق شان است.

در گزارش سازمان ملل که در ماه فبروری منتشر شد، آمده است که: «در میان آن‌هایی که سروی شده‌اند، اکثریت بیوه زنان افراد ملکی که در جنگ کشته شده‌اند، به جای اعانه منظم، پول اندک و یکباره دریافت کرده‌اند.» در این گزارش هم چنین آمده است که: «اکثریت زنانی که مصاحبه دادند، نمی‌دانستند که چه‌گونه به میکانیزم‌های جبران خسارت دست‌رسی یابند». علی افتخاری، سخن‌گوی وزارت کار و امور اجتماعی، گفت که از قضیه فرشته آگاهی ندارد و تمام بیوه زنان جنگ مستحق کمک هستند و اعانه‌های نباید قطع شوند. وی اضافه کرد: «ما آمار دقیق بیوه زنان در افغانستان را نداریم؛ چون ما داده‌ها را در اختیار نداریم و بسیاری از بیوه زنان در وزارت ما ثبت نیستند». وی گفت که بیوه زنان گاهی قربانیان یک خدعه معمول می‌شوند که در آن واسطه‌ها کارت‌های ثبت جعلی را می‌فروشند و پول را خودشان می‌گیرند. وی گفت که حکومت این چنین کلاه‌برداری‌ها را سرکوب می‌کند.

بیوه زنان در میان آسیب پذیرترین گروه‌ها در افغانستان هستند. گاهی به آن‌ها برچسب هرزه و بی بندوبار زده می‌شود؛ چون آن‌ها اغلب محافظ مرد ندارند تا از آن‌ها محافظت کند. آن‌ها در معرض خشونت قرار دارند. نظر به گزارش ماه فبروری سازمان ملل متحد، بیش از یک چهارم بیوه زنان افغانستان که با آن‌ها مصاحبه شده است، پس از مرگ شوهران شان خشونت را تجربه کرده‌اند؛ خشونتی که اکثراً توسط وابستگان شوهران آن‌ها که آن‌ها را باردوش می‌پندارند، اعمال شده است. ملالی شینواری، عضو پیشین مجلس و فعال حقوق زن، گفت: «برخی از خانواده‌ها فکر می‌کنند بیوه زنان متعلق به آن‌ها هستند. آنان با آن‌ها مثل ملکیت [شان] رفتار می‌کنند». جنگ دوامدار در کشور باعث شده است تعدادی از زنان دوبار بیوه شوند. در سال 1992، یک موشک منحرف به خانه ذاکره در کابل اصابت کرد و شوهر او را کشت. ذاکره و سه کودکش کسی را نداشتند که به او مراجعه کنند – اکثریت وابستگان او یا مرده بودند یا از افغانستان فرار کرده بودند. اما خوش شانس‌تر از بسیاری‌ها بود. سه سال بعد، او با محمدعلی ملاقات کرد. ذاکره که با علی – راننده یک شرکت مخابراتی افغانستان – چهار کودک دیگر دارد، گفت: «او خواست با من ازدواج کند و گفت که از کودکانم مواظبت خواهد کرد». ذاکره گفت: «ما فقیر اما خوش بودیم».

در شامگاه 17 جنوری 2014، او در موتری که بیرون از رستورانت لبنانی در مرکز شهر کابل پارک شده بود، انتظار می‌کشید که یک بمبگذار انتحاریِ طالب خودش را منفجر کرد. او یکی از 21 قربانی این حمله بود؛ حمله‌ای که مهمانان خارجی این رستورانت را هدف قرار داد اما تعداد زیادی از افغان‌ها را نیز کشت.

ذاکره اکنون با کوچک‌ترین کودکانش مستقل زندگی می‌کند و به عنوان استاد یک کودکستان دست‌مرذ متوسط دریافت می‌کند، همراه با 80 دالری که ماهانه از حکومت می‌گیرد. این پول برای پرداخت اجاره کافی است؛ اما نه برای زندگی‌ای که امیدوار بود با علی خواهد داشت. وی، در حالی‌که چشمانش پر از اشک شده بود، گفت: «اکنون که او مرده است، نمی‌فهمم بر سر ما چه خواهد آمد.» «برای ما آینده‌ی خوبی نمی‌بینم».

ارائه خدمات رفاهی برای حکومت افغانستان که با مشکلی مالی مواجه است و روی جنگ با ستیزه‌جویان تمرکز کرده است، یک اولویت فوری نیست. وزارت کار و امور اجتماعی می‌گوید که این وزارت روی کمک به آن‌عده بیوه زنانی تمرکز می‌کند که خانواده‌های شان به آن‌ها توجه نمی‌کند. دفتر سازمان ملل در افغانستان از [این وزارت] خواسته است کارهای بیشتری انجام بدهد.

دانیل بیل، رییس واحد حقوق بشر دفتر سازمان ملل در افغانستان گفت: «برای بیوه زنان افغانستان، پیامدهای از دست دادن [شوهران شان] فراتر از اندوه است.» «این زنان باید توانمند ساخته شوند تا از خود و کودکان شان حمایت و محافظت کنند: تأمین معیشت کنند، کودکان شان را به مکتب بفرستند و یک زندگی مناسب داشته باشند».

اکثریت قاطع غیرنظامیانی که در جنگ جاری کشته شده‌اند، قربانیان درگیری‌ها یا بمب‌هایی بوده‌اند که توسط طالبان جاسازی شده‌اند. با این حال، حملات هوایی ارتش ایالات متحده نیز در تلفات سهم داشته است. اخیراً، بمبارد یک شفاخانه داکتران بدون مرز توسط امریکایی‌ها در شهر قندوز، 30 کشته برجای گذاشت. فرمانده نیروهای امریکایی و ائتلاف در افغانستان گفت که این حمله هوایی یک اشتباه بود.

ارتش امریکا می‌گوید که با پرداخت پول نقد به [بازماندگان] غیرنظامیانی که در نتیجه عملیات‌ کشته شده‌اند، کمک می‌کند. اداره توسعه بین‌المللی ایالات متحده، در همکاری با حکومت افغانستان و گروه‌های غیرحکومتی، برنامه‌هایی را تأمین مالی می‌کند که به قربانیان جنگ کمک‌های انسان دوستانه ارائه می‌کنند. در پایتخت افغانستان، تعدادی از بیوه زنان به گداهای خیابانی تبدیل شده‌اند که با پوشیدن برقع‌های آبی منتظرند رهگذران به آن‌ها – یا به کودکان ژنده پوشی که همراه آن‌هاست – پول خورد بدهند.

وقتی مریم بیوه شد، دو پسرش را از مکتب کشید و آن‌ها را فرستاد تا در خیابان‌های کابل کار کنند و ساجق بفروشند. شوهرش که کراچی می‌فروخت، در ماه دسامبر 2011 در یک انفجار نیرومند کشته شد؛ انفجاری که هدف آن شیعه‌هایی بود که برای تجلیل از روز مقدس عاشورا در کابل گردهم آمده بودند. مریم که خودش در این حمله زخم برداشت، گفت: «من از ازدواجم، حتا برای یک روز هم خوش نبودم». اما [وی می‌گوید] که پس از مرگ شوهرش، «زندگی‌ام از بد، بدتر شد». او دیگر توانایی پرداخت کرایه را نداشت و باید به یک خیمه موقت نقل مکان می‌کرد. مریم گفت او کمک حکومت را دریافت نمی‌کرد و نمی‌دانست اصلا کمکی وجود دارد. فرشته روی تپه‌ای در شرق کابل زندگی می‌کند؛ تپه‌ای که خانه یک گروه اجتماعی منحصر به فرد است. در جریان دو دهه گذشته، بیوه زنان آن‌جا گردهم آمده‌اند و توانایی شان را در همراهی یکدیگرشان یافته‌اند. بی بی عایشه از جمله کهن سال‌ترین باشندگان آن است. شوهر او متعلق به گروهی بود که مخالف سرسخت طالبان بود و در اواخر دهه 1990 توسط یک گروه گشت زنی طالبان به ضرب گلوله کشته شده بود. پس از مرگ او، بی بی عایشه به کارکردن آغاز کرد – نخست به عنوان جاروکش و سپس به عنوان کارمند یک کارخانه نساجی؛ اما او به سختی توانست پول کافی برای کرایه کردن یک خانه کلان برای خودش و پنج کودکش جمع آوری کند. یک دهه قبل، او تصمیم گرفت روی یک تکه زمین بلامعارض خانه‌ای بسازد. افراد بیشتری به دنبال او رفتند. بی بی عایشه که در خانه‌ای که خودش ساخته است، نشسته بود؛ گفت: «من به زنانی که خانه نداشتند گفتم: «این‌جا بیایید و برای تان یک خانه بسازید. خدا با شما کمک خواهد کرد، به کمک افراد دیگر نیاز ندارید».

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *