دیدار در حاشیه تغییرات اقلیم

پس از ماه‌ها تنش در روابط افغانستان و پاکستان، سران دو کشور در حاشیه نشست پاریس باهمدیگر دیدار و گفت‌وگو کردند. در بخش دوم این دیدار که دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا نیز حضور داشت، در مورد از سرگیری گفت‌وگوهای صلح با طالبان و همکاری پاکستان در این روند، صحبت شده است. هرچند از جزئیات این گفت‌وگوها اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما آن‌چه توسط رسانه‌ها منتشر شده، چیزی جز تکرار مباحث قبلی میان مقام‌های دو کشور نیست.
هرچند این نشست پس از ماه‌ها تنش در روابط میان افغانستان و پاکستان برگزار گردید، اما سابقه‌ی نشست‌های سه جانبه به زمان زمامداری حامد کرزی در افغانستان بر می‌گردد. در آن وقت، گفت‌وگوهای زیاد چند جانبه میان، بریتانیا، پاکستان و افغانستان، امریکا، افغانستان و پاکستان، ترکیه، پاکستان و افغانستان، عربستان، پاکستان و افغانستان برگزار گردید، اما هیچ کدام دست‌آورد ملموسی برای افغانستان نداشت. انتظار دولت افغانستان از برگزاری چنین نشست‌ها این بود که کشورهای مذکور به مثابه ناظر مذاکرات مقام‌های افغانستان و پاکستان عمل نموده و بدین ترتیب پاکستان را برای عمل به تعهداتش تحت فشار بیشتر قرار دهد. با این وجود، پاکستان هیچ گاهی به وعده‌های خود عمل نکرد و تا کنون مسئله صلح افغانستان در گرو این کشور باقی مانده است.
علی‌رغم دیدارهای مکرر مقام‌های افغانستان و پاکستان، روابط دو کشور دست‌کم در یک و نیم دهه اخیر به شدت سرد و توام با بی‌اعتمادی بوده است. دو طرف، مدام یکدیگر را متهم نمودند و فضای سنگین اتهام، زمینه را برای رسیدن به توافق دشوارتر ساخت. دولت افغانستان بارها و بارها با شواهد و مدارک کافی مسئولیت بسیاری از حملات خونبار در کابل و مناطق دیگر را به پاکستان نسبت داد و برعکس جانب پاکستان نیز در بسا موارد اتهام مشابه علیه افغانستان بست. چنین رویکردی در روابط دو کشور، وضعیت را پیچیده‌تر ساخت و در سطح داخلی نیز این مسئله را دست‌مایه‌ای برای گریز مقامات و دولت‌مردان از مسئولیت‌های شان ساخت. در این‌که پاکستان در تمویل تروریسم نقش مهمی دارد، جای هیچ تردیدی نیست، اما دولت افغانستان با این پدیده مواجهه‌ی غیرمعقولانه و غیرمسئولانه‌ای داشته است. به‌دنبال هر واقعه‌ تروریستی در کشور، مقام‌های دولتی انگشت اتهام را به‌سوی پاکستان نشانه گرفته و آن کشور را در سازمان‌دهی و اجرای حملات مقصر می‌دانند. این ساده انگاری، سبب شده بسیاری از قضایای خوفناک تروریستی در کشور با محکومیت ساده‌ی مقامات خاتمه یافته و بدون این‌که حس مسئولیتی در رسیدگی به آن در کشور بر انگیخته شود، صرفاً با انتساب آن به پاکستان، از خاطره‌ها محو و نابود می‌شوند. در حالی‌که، در نگاه مسئولانه هر حمله‌ای که در کشور صورت می‌گیرد، اگر توسط پاکستان و یا هرگروه تروریستی باشد، مسئولیت آن متوجه مقام‌های دولت افغانستان است و آنان باید به کوتاهی خود در امر تأمین امنیت شهروندان، اعتراف کنند.
واقعیت این است که با چنین رویکردی، مذاکرات و گفت‌وگو میان مقام‌های دو کشور به هیچ نتیجه‌ای نخواهد رسید. پاکستان به مثابه بازیگر کلیدی در مناسبات قدرت و سیاست در افغانستان به سادگی حاضر نخواهد شد، دست از بازی در این میدان بردارد و بر وفق مراد ما عمل کند. افغانستان هم ابزارها و امکانات لازم را در اختیار ندارد تا بتواند بر پاکستان اعمال فشار کند و بدین ترتیب آن کشور را وادار به حمایت از روند صلح و ثبات در افغانستان سازد. نگاه مقام‌های افغانستان عمدتاً به راه حل بیرونی این مسئله معطوف بوده، در حالی‌که مشکل اصلی کشور ما داخلی می‌باشد. دولت افغانستان نتوانسته یک اجماع ملی در کشور ایجاد کند و شکاف‌های موجود در جامعه را ترمیم نماید. هنوز در افغانستان مردم به درک عمومی از روابط دشوار با پاکستان نرسیده، شکاف‌های قومی و سمتی بیشتر می‌شود و بخشی از مردم عملاً از گروه‌های تروریستی حمایت می‌کنند. بنابراین، در چنین شرایط پرشکاف و نفاق داخلی، دولت هیچ گاهی قدرت چانه‌زنی با پاکستان و یا کشورهای دیگر را به‌دست نخواهد آورد. شرایط نامطلوب داخلی، باعث شده کشورهای قدرتمند متحد افغانستان نیز در این زمینه همکاری نکنند.