بعد از اینکه جلالتمآب قانونپوه سرور دانش نامهی خویش را عنوانی ریاست برشنا نوشت، یک عده را متعجب کرد. یکی از این عزیزان در واکنش به واکنش سرور دانش، یعنی قصه از این قرار است که آقای دانش به تغییر مسیر انتقال برق از مسیر بامیان به مسیر سالنگ، واکنش نشان داده نامه نوشت. بعد مردم به همین اعتراض سرور دانش که در حقیقت واکنش است، واکنش نشان دادند، یعنی اعتراض کردند. یکی از این برادران معترض بر نامهی سرور دانش گفت که خبر داشتم آقای دانش از اعمال قدرت خوشش نمیآید. همیشه طرفدار قانون است و در بازار شدیداً مافیایی سیاست و قدرت، عنصری قدری نیست. اما هرگز تصور نمیکردم او بهعنوان معاون دوم ریاست جمهوری، به یکی از نهادهای زیرمجموعهی حکومت وحدت ملی نامه بنویسد و اعتراضش را از طریق نامه به گوش مقامات آن نهاد برساند. همین آدم معترض گفته که میزان تعجبم چند برابر شده، هرچه هم قهوه مینوشم، کارگر نمیشود. از دیروز تا حالا میزان مصرف قهوهام چند برابر شده، کابل بیایم والله اگرمصرف قهوهام را از آقای قانونپوه نگیرم.
یکی تعداد دیگر آقای دانش را با مرحوم مارشال فهیم مقایسه کرده و افسوس میخورند. اینها میگویند در زمان معاونیت آقای فهیم، وزیری اگر خلاف منافع او یا مردمش کاری میکرد، رسماً وزیر را به دفترش احضار کرده و کار را آنگونه که از نظر او باید میشد، سر وزیر اجراء مینمود. اما آقای دانش به رییس برشنا نامه مینویسد. خُب! این مقایسه منطقی نیست. مارشال فهیم مرحوم هرچه بود، مثل آقای دانش، آقای دانش نبود. آقای دانش اگر هزار برابر موقعیت فعلیاش را هم بهدست بیاورد، باز مارشال فهیم نمیشود، چون او آقای دانش است.
در همین گیرودار، شایعه است که ریاست برشنا به دفتر معاونیت دوم ریاست جمهوری تماس گرفته و آقای دانش را به ریاست برشنا احضار فرموده. در ضمن گفته اگر تا فلانی وقت نیامدید، هم برق خانهی آقای دانش را قطع میکنیم، هم برق دفترش را. ریاست برشنا در نظر دارد با احضار آقای دانش به ریاست این شرکت، اول از او بخواهد که نامهاش را بخواند. بعد از او توضیح بخواهد که چرا نامه نوشته؟
دفتر آقای دانش احضار آقای معاون دوم ریاست جمهوری به ریاست برشنا را رد کرده و گفته ما به هیچ عنوان به معاون صاحب دوم ریاست جمهوری اجازه نمیدهیم در هرجا و هر شرکتی احضار شود. معاون پنجم ریاست دفتر آقای دانش به خبرنگاران گفت: «این تماس هنوز برقرار نشده، شاید ریاست برشنا به کدام شمارهی دیگر تماس گرفته باشد به خیال اینکه به شماره تماس دفتر معاونیت دوم ریاست جمهوری تماس گرفته. شاید هم به شمارهی ما تماس گرفته، اما شما میدانید که گاهی اوقات خدمات مخابراتی گدود شده و تماسها از یک شماره به شمارههای دیگر هدایت میشوند. فلهذا ممکن است این اشتباه در مکالمه اتفاق افتاده باشد.»
گفته میشود بعد از اینکه نامهی روشنکنندهی آقای دانش به ریاست برشنا مواصلت کرده، تعدادی از شهروندان کابل شروع کردهاند به مزاحمت تلفنی برای آقای دانش. اینقدر زنگ میزنند و مسکال میدهند که بیخی به عذابش کرده. به همین مناسبت او فعلاً روی یک نامهی دیگر به دو شرکت مخابراتی کار میکند. قرار است آقای دانش در این نامهها از شرکتهای مورد نظر بخواهد که برای او یک یک عدد سیمکارت در نظر بگیرند چون او نیاز به دو سیمکارت دارد، چرا که مبایل او دو سیمکارته است.
هرچند هنوز روشن نیست که نامه نوشتن چهقدر موثر است، یا آقای دانش چه انتظاری از نامهاش دارد، اما میتوان گفت که این یک کار واقعاً خارقالعاده از سوی یکی از معاونین رییس جمهور است. اینکه حکومت در طول سالهای پس از طالبان با مناطق مرکزی با دید درجهچندم نگاه کرده، شک نیست. شاید آقای دانش با نوشتن این نامه، خرد رییس جمهور را قلقلک میدهد و بهصورت غیرمستقیم ابراز میکند که دست از انحراف کار درست و ضخیمتر کردن حصار دور مناطق مرکزی بردار! من این نامه را مینویسم تا هم درج تاریخ شود، هم سندی شود از زبان من معاون دوم رییس جمهور که بلی در حکومت وحدت ملی، اجراآت و تخصیصات بر اساس قدرت قبیلوی صورت میگیرد. ضمن اینکه هیچ چیز متوازن نیست، سعی بر انحصار منافع به حادترین شکل ممکنش هم جریان دارد.
حتا اگر آقای دانش با نوشتن نامه به ریاست برشنا، بخواهد به اشرف غنی گوشزد کند، بازهم بیفایده خواهد بود. اشرف غنی قبلاً هم گفته بود که هیچ قانونی را بدون تایید آقای دانش امضاء نخواهد کرد، شاید حالا هم بگوید. چون او در اجرای قوانین نظر کسی را نمیخواهد، حتا از آقای دانش را که سرآمد قانونپوهان کشور است.
با این همه هنوز قطعی مشخص نشده که ریاست برشنا آقای دانش را احضار میکند یا خیر؟