آدم نمیداند از شنیدن بعضی خبرها باید خوشحال شود یا بدحال. نابود شدن ایستگاه رادیویی رادیو خلافت در یکی از ولایات کشور مردخیز ما از این جنس خبرهاست. گفته شد که ساختمان این رادیو بمباران شده و، برخلاف انتظار، بمبهایی که انداخته شدهاند به حد کافی قوی بودهاند و توانستهاند آن رادیو را از بین ببرند. گفتم «بر خلاف انتظار»، چون معمولاً دیدهایم که بمبهای ناتو و دولت افغانستان طوری طراحی شدهاند که وقتی در میان برادران ناراحت منفجر میشوند، کسی را افگار نکنند. به همین خاطر هم هست که هر چه دولت بمب میریزد، برادران هرهر میخندند.
به هر حال، حرف سر این بود که از نابود شدن رادیو شریعت در ننگرهار خوشحال باشیم یا غمگین. از یک سو، آدم وقتی میبیند طالبان از جیب خود پول میپردازند و رادیو میسازند تا از آن رادیو خود را دوباره معرفی کنند، چنین اقدامی را باید ارج نهاد. چرا؟ برای این که بسیاری از مردم سلحشور افغانستان پاک از یاد بردهاند که طالبان چهگونه آدمهایی هستند. این رادیو میتوانست خاطرات شیرین مردم از این گروه را تازه کند. با این حساب، از بمباران شدن این رادیو باید غمگین بود. ولی از سویی دیگر، جای مسرت است که مدیران رادیو شریعت در زمان بمباران در محل نبودهاند (چون در ارگ و نهادهای دولتی تشریف داشتهاند) و در نتیجه آن رادیو چیز مهمی از دست نداده. مثلاً محترمه هما سلطانی، یعنی یک استیشن کامل طالبان، در پارلمان است و روزانه از همان جا بهصورت زنده پخش میشود. اصلاً هم رادیو باید همین قسمی باشد. یعنی هر طرفدار برادران ناراحت باید خودش به تنهایی یک استیشن باشد. این قسمی بمباران کار نمیدهد. شما میروید به ننگرهار و در آن جا بر ساختمان بمب میریزید، اما همشیره کل دستگاه تبلیغاتی خود را به داخل پارلمان برده. حالا بیا پارلمان را بمباران کن.