اکسپرس تریبون/ امتیاز گل +
ترجمه: معصومه عرفانی
آیا ملاقات میان سران سرویس امنیتی پاکستان (آی.اس.آی) و ریاست امنیت ملی افغانستان در تاریخ 4 فبروری، نشاندهندهی آغاز فصلی جدید در روابط دوجانبه است؟ ظاهرا و به دلایلی متعدد، بله. نخست؛ در پی افشای مرگ ملا عمر در سال گذشته، خصومتها نسبت به پاکستان در افغانستان، به سطح بیسابقهای اوج گرفت. درنتیجه، بسیاری از رهبران در کابل از سفر به اسلامآباد خودداری میکردند، بیشتر احزاب سیاسی و رسانههای اعتراضهایی شدید از خود نشان داده و انگیزههای دولت خود و پاکستان را برای پیشنهاد همکاریای استخباراتی زیر سوال میبردند. حضور رییس امنیت ملی مسعود اندرابی در اسلامآباد، به این معناست که ادارهی امنیت ملی افغانستان، به ممنوعیتی خودخواسته پایان داده است. باتوجه به سابقهی تلخ و تندی که از جولای سال گذشته غالب شده بود، این در حقیقت یک گام بزرگ به جلو به حساب میآمد.
دوم؛ در تاریخ 30 جنوری، جنرال محمد شریف یفتلی، در رأس هیأتی هشت نفره به نمایندگی از ارتش ملی افغانستان، از ستاد ارتش پاکستان بازدید کرد. در آنجا، رایزنیهایی با فرماندهی ستاد جنرال هدایت الرحمان در رابطه با افزایش همکاریها و اقدامات امنیتی در هر دو طرف مرز صورت گرفت؛ تقاضایی که پاکستان اغلب بهعنوان بخشی از عملیات ضدتروریستی خود با افغانستان مطرح کرده است.
سوم؛ این ملاقات نادر و چهرهبهچهره میان سازمان استخبارات پاکستان و ریاست امنیت ملی افغانستان، پیش از جلسهی گروه هماهنگیهای چهارجانبه در تاریخ 6 جنوری برگزار شد و این امیدواری را جرقه زد که هر دو طرف احتمالا آهسته آهسته به سمت همکاری نزدیکتر میشوند – پیشنیازی اجتنابناپذیر برای چشمانداز تلاشهای صلح. گفتوگوهای اندرابی با جنرال رضوان اختر، در نقطهی مقابل دیدگاههای جنگطلبانهی رییس سابق امنیت ملی افغانستان، رحمتالله نبیل، با پاکستان (و بیزاری او از استفاده از واژهی «مرز» برای خط دیورند)، و نارضایتی محض او دیده میشد که یک روز پیش از کنفرانس قلب آسیا در تاریخ 9 دسامبر در اسلامآباد، در استعفای خود ابراز کرد. این مساله اهمیت غیرمعمولی به این گفتوگوها داده بود. چهارم؛ تعدیل لفاظیهای خصمانهی ضدپاکستانی که پیش از این دیدارها از سوی حلقههای دولتی و غیردولتی در کابل وجود داشتند، به این مساله اشاره داشتند که نتیجهگرایی در پایتخت افغانستان بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
نمایندگان در آخرین دور مذاکرات (track 1.5) افغانستان-پاکستان در بهوربان نیز تایید کردند تعداد مطالب ارسالشده در رسانههای اجتماعی که پاکستان را هدف قرار میدادند، بهطور قابلتوجهی پس از کنفرانس قلب آسیا کاهش یافتهاند. این مساله به بهبود روایتهایی که درمورد پاکستان وجود داشت کمک کرده بود. آنها بر نیاز به استفاده از تمام نظریاتی از سوی هر دو طرف تاکید داشتند تا از کلیشههای تکراری غالب جلوگیری کنند و به جای آن، روایتهای مثبتی بسازند.
و در آخر، بهنظر میآید حضور چین و ایالات متحده تفاوتی بزرگی در روند گفتوگوهای پاکستان و افغانستان درون چارچوب گروه هماهنگیهای چهارجانبه ساخته است. دولت افغانستان و جامعهی مدنی این کشور، اهمیت قابلتوجهی به این مکانیزم بهعنوان یک راه نجات احتمالی برای کشور جنگزدهی آنها افزوده است. آنها اشاره میکنند که تعداد اندکی در افغانستان با ایدئولوژی طالبان کنار میآیند، اما در مقابل، اکثریت مردم از کسانی که با زمینگذاشتن سلاح موافق هستند و برتری دولت افغانستان را بهطورکل پذیرفتهاند، استقبال میکنند. در این زمینه، افغانها انتظارات بالایی از پاکستان دارند. آنها بر این باورند که نقش این کشور فراتر از صرف تسهیلکردن است. افغانها معتقد هستند که اگر پاکستان فشار وارد کند، میتوانند تعداد طالبانی که در روند آشتی شرکت میکنند را افزایش بدهد.
بااینحال، افغانها همچنین دربرابر کسانی که از هر دو طرف مرز برای ازبینبردن پیشرفتها تلاش میکنند محتاط هستند – منافع بیچون وچرا که با اقتصاد جنگ مرتبط هستند (عناصری در داخل و بیرون از دولت، مردمی که با طالبان همفکر هستند، گروههای جنایتکارانی که با شبکههای تروریستی/نظامی و دیگران ارتباط دارند). همچنین ناظران علیه چالش رایجی هشدار میدهند: چگونگی مقابله با سیاستمداران و رسانههایی که همهچیز را سیاه و سفید میبینند، و خواسته یا ناخواسته نقطههای خاکستری را که معمولا بر روابط دو یا چند جانبه حکومت دارند را نادیده میگیرند. سوال بزرگی که در مقابل ما قرار دارد این است که چه میشود اگر گروه هماهنگیهای چهارجانبه در دستیابی به اهداف خود با شکست مواجه شود؟ پاکستان در گفتوگو با تحریک طالبان پاکستان شکست خورد و درنهایت مجبور شد آنها را سرکوب کند. آیا شکست فرایند صلح در فغانستان، منجر به یک جنگ تازهی بینالمللی می شود؟ واضح است که 15 سال شورش باعث شده است جامعهی بینالمللی نتیجه بگیرد این نیروها به هیچ راهحلی تن نمیدهند. بهنظر میرسد فضای برخاسته از تلاشهای گروه همکاری های چهارجانبه مثبت باشد. و همچنین این وضعیت نشاندهندهی این است که در افغانستان و پاکستان فهم جدیدی ایجاد شده است مبنی بر اینکه یک روند صلح موفقیتآمیز نیازمند همکاریهای سیاسی نزدیک، مدیریت مرزی بهتر، و بالاتر از همه، بهاشتراکگذاری اطلاعات از سوی هر دو طرف مرز است.