PUL-E ALAM, AFGHANISTAN - MARCH 27: An Afghan National Army (ANA) soldier stands on top of a security wall at Forward Operating Base (FOB) Maiwand, an ANA base that adjoins the U.S. Army's FOB Shank, on March 27, 2014 near Pul-e Alam, Afghanistan. Soldiers with the U.S. Army's 3rd Brigade Combat Team, 10th Mountain Division stationed at FOB Shank advise and assist Afghan National Security Forces in the region. Security is at a heightened state throughout Afghanistan as the nation prepares for the April 5th presidential election. (Photo by Scott Olson/Getty Images)

افغانستان در لبه‌ی پرتگاه

فارین پالیسی/ ایوانیس کاسکیناس +
ترجمه: معصومه عرفانی


اگر دولت افغانستان از اشتباهات نظامی‌اش در سال 2015 درس نگرفته باشد، این کشور –و نه طالبان- بدترین دشمن خود در سال 2016 خواهد بود.
بخش اول
پریکلس، در سخنی که توسط تاریخ‌نگار یونانی توسیدید جاودانه شد، نزدیک به 2500 سال قبل به آتنی‌ها گفته بود: «من بیشتر از اشتباهات خودمان می‌ترسم تا دشمنان‌مان». نگرانی‌هایی در رابطه با برنامه‌های جنگی طالبان در سال 2016 و ظهور دولت اسلامی در افغانستان مطرح شده است، اما ناکامی دولت افغانستان از عبرت‌گرفتن از جنگ‌های طالبان در سال 2015، مسئله‌ای به‌مراتب نگران‌کننده‌تر از برخی استراتژی‌های برجسته‌ی طالبان برای سرنگونی دولت و تصرف قلمرو کشور است.
در ماه دسامبر سال 2015، وزارت دفاع ایالات متحده گزارشی را منتشر کرد که بر مبنای آن، وضعیت امنیتی در افغانستان بدتر شده است. در تاریخ 9 فبروری، رییس استخبارات ایالات متحده متحده، جیمز کلپر، اظهار داشت، «مبارزه در سال 2016، بسیار شدیدتر از سال 2015 خواهد بود».
افغانستان بالاترین موج بی‌ثباتی را زمانی تجربه کرد که پاکستان در عملیات نظامی‌اش در سال 2015، شبه‌نظامیان را به خاک افغانستان فرستاد. درحالی‌که دولت افغانستان وقت را هدر می‌داد و گفت‌وگوهای صلح با دشمنی را پیگیری می‌کرد که به‌هیچ‌وجه آمادگی نداشت به‌طور جدی وارد مذاکرات شود. طالبان قادر بودند تا پناهگاه‌هایی را در افغانستان ایجاد کنند که این گروه را قادر ساخت حملات خود را در فصل جنگی پیش‌رو تشدید کنند.
باوجود دشواربودن، مهار جاه‌طلبی‌های ارضی طالبان فرایندی قابل‌کنترل است. رهبری طالبان که تاحدی دچار شکاف شده است، خودش نیز با چالش‌های جدی داخلی مواجه است. برای مثال، ملا اختر منصورت رهبر بزرگ‌ترین جناح طالبان، درحال جنگ با دیگر گروه‌های رقیب بر سر به‌دست آوردن برتری کامل است. برای تضعیف شورش به‌عنوان یک کل، دولت افغانستان باید گروه‌های انشعابی را برای روند آشتی احتمالی دعوت کند. مبارزان طالبان که از صفوف ملا منصور خارج شده‌اند، مستعد بهره‌برداری هستند و مذاکرات با آن‌ها، حداقل می‌تواند شکاف را در صف‌های طالبان تقویت کند.
هرچند تلاش‌های آشتی در سال گذشته شکست خورد، دولت وحدت ملی در همکاری با ایالات متحده، چین و پاکستان، بار دیگر برای احیای مذاکرات صلح با گروه ملا منصور تلاش می‌کنند. گروه همکاری‌های چهار جانبه برای انجام مذاکرات مستقیم میان دولت افغانستان و طالبان در پایان فبروری کار می‌کنند. متاسفانه این احتمال وجود دارد که همانند سال 2015، که کابل و واشنگتن در آموختن درس‌های خود ناکام ماندند، دولت افانستان زمانی رویکرد ساده‌لوحانه‌اش را به صلح را کنار بگذارد که تلفات غیرنظامیان اوج بگیرد. ارائه‌ی اعتبار و نفوذ سیاسی به طالبان ملا منصور، درحالی‌که آن‌ها به اتحاد با شبکه‌ی حقانی و دیگر گروه‌های ترویستی القاعده ادامه می‌دهند، کاری بسیار خطرناک است. تعامل با عناصر حاشیه‌ای می‌تواند منجر به تضعیف کلی طالبان شود.
رییس‌جمهور اشرف‌غنی، در یک کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ 10 اگست 2015، پاکستان را متهم کرد که در مرگ‌بارترین روز افغانستان از زمان حمله به رهبری ایالات متحده در سال 2001، مسئول بوده است –اتهامی که با صراحت توسط بسیاری از مقامات دولتی ارشد در روزهای پس آن نیز مطرح شد. غنی گفت: «پاکستان هم‌چنان پایگاهی برای جلساتی است که شورشیان از آن‌جا به ما پیام‌های جنگ می‌فرستند». احتمالاً برای رییس‌جمهور غنی آن‌قدر طول نمی‌کشد تا با این واقعیت مقابل شود که منافع ملی پاکستان با منافع ملی افغانستان همانند نیستند، و هم‌چنین ملا منصور درحال‌حاضر علاقه‌ای به صلح ندارد.
با این حال، واشنگتن و کابل تاحدی قانع شده‌اند که بردن در میدان جنگ امکان‌پذیر نیست و تنها راه‌حل خروج از این بحران، راه‌حل سیاسی است. اما ای کاش اربابان سیاسی به حرف‌های فرمانده‌ی ارشد ایالات متحده در افغانستان، جنرال جان اف کمپبل، گوش می‌دادند. درنهایت، نیروهای امنیت ملی افغانستان که توسط نیروهای ناتو تقویت شده‌اند، بسیار مجهزتر و آموزش‌دیده‌تر از تعداد جنگ‌جویان طالبان هستند که تعداد آن‌ها به‌میزان قابل‌توجهی اندک‌تر است. دولت افغانستان، با ابزارهایی که در اختیار دارد، باید قادر باشد تا از تبدیل‌شدن این شورش به تهدیدی که کل وجود آن را به خطر می‌اندازد، جلوگیری‌کند.
جنرال کمپبل اشاره کرده است که نیروهای ایالات متحده، ممکن است به‌دنبال تایید «همراهی طیف گسترده‌تری از نیروهای افغان در نزدیکی خط مقدم جبهه و (توسعه‌ی) استفاده از نیروهای هوایی ایالات متحده باشند». جنرال جان دبلیو نیکلسون، قرار است در ماه مارچ جایگزین کمپبل شود، و برای حفظ این رویکرد، باید از نیروهای ویژه و نیروهای هوایی ایالات متحده استفاده کند تا به طالبان اجازه ندهد کنترل مناطق کلیدی را در سال جاری به‌طور کلی به‌دست بیاورند.
برخی از کارشناسان پیشنهاد کرده‌اند که شاید بهتر بود اگر نیروهای ایالات متحده برخی از شدیدترین قوانین را در محدودیت دخالت نیروهای آمریکایی حذف می‌کردند و نیروهای هوایی ایالات متحده را آزاد می‌گذارند. بااین‌حال، این منطق بر فرضی نامشخص مبتنی است که افزایش بمب‌افکنی‌ها می‌تواند تاثیر ویران‌گری بر طالبان داشته باشد. متاسفانه این ایده زمانی که سطح نیروهای ائتلاف در سال 2001 به اوج خود رسیده بود تاثیر نداشت و هیچ سندی وجود ندارد که حالا کار کند. به‌هرترتیب، باتوجه به گفته‌های مقامات ارشد پولیس در ولایت‌های دوردست، که به شرط فاش‌نشدن اسمش صحبت می‌کرد، آن‌چه بیش از حملات هوایی نیاز است، بالابردن ظرفیت برای تقویت و تجهیز نیروهای امنیت ملی افغانستان که تحت محاصره قرار دارند، و هم‌چنین توانایی تخلیه‌ی سریع مجروحان از میدان است.
علاوه‌براین، در فقدان شبکه‌ای از نیروهای عملیاتی ایالات متحده در منطقه به‌منظور ارائه‌ی اطلاعات دقیق برای هدف گیری، به‌احتمال زیاد منجر به تلفات بیشتر غیرنظامیان شده و بحران اعتماد در دولت افغانستان را پیچیده‌تر می‌کند. همان‌گونه که در تازه‌ترین گزارش سازمان ملل متحد آمده است، تلفات غیرنظامیان در سال 2015، به‌طور قابل‌توجهی افزایش یافته بود.
درهر‌صورت، بسیاری از افغان‌ها بر این باور هستند که مشکلات امنیتی کشور بیشتر مربوط به انتخاب‌های ضعیف دولت افغانستان است تا درخشش طالبان در میدان جنگ. بزرگ‌ترین شکست دولت در سال 2015، در اصل تاحدزیادی سیاسی بود تا نظامی. سقوط شهر قندوز به‌دست طالبان در اواخر ماه سپتامبر 2015، سمبلی از چنین کمبودهای جدی و بزرگ بود. براساس گزارش‌های خبری متعدد، دولت افغانستان هشدارهایی را نسبت به وخامت اوضاع نادیده گرفته بود و در اقدامی قاطعانه به‌منظور جلوگیری از حملات شورشیان در سراسر این ولایت، ناکام مانده بود. اگرچه نیروهای امنیتی افغانستان با حمایت نیروهای ویژه‌ی ایالات متحده و همراهی نیروهای هوایی موفق شد تا شهر را در حدود دو هفته پس بگیرد، تهدید شورشیان هنوز از بین نرفته است.
باتوجه به گزارش‌های اخیر، گروه‌های مختلف شورشی هم‌چنان در اطراف شهر باقی مانده‌اند و بر مناطق مجاور آن تسلط دارند.
دولت وحدت ملی، هنوز هیچ گام اساسی برای جبران مشکلاتی که کمیسیون حقیقت‌یاب مستقل ایجادشده توسط رییس‌جمهور، در اقدامی که به نظر می‌آمد تلاشی صادقانه برای رسیدن به عمق مشکل باشد، برنداشته است. یک بررسی از عدم اقدام دولت وحدت ملی که توسط شبکه‌ی تحلیل‌گران افغانستان انجام شده است، برجسته می‌سازد که همان فضای «بدگمانی و تاریک» که پیش از سقوط شهر قندوز درمیان سرویس‌های امنیتی محلی وجود داشت، هنوز در دولت محلی فعلی نیز ادامه دارد. این هفته، دولت وحدت ملی اسدالله عمرخیل را به‌عنوان والی جدید قندوز منصوب کرد.
یک مقام سابق افغان، به شرط عدم افشای نامش به من گفت: «عمرخیل مرد خوبی است. او 74 سال دارد، و ممکن است قادر باشد تا بخشی از حمایت‌های محلی طالبان را قطع کند». بااین‌حال، پاسخ‌گویی به کمبودهای امنیتی قندوز، فراتر از این است که فقط به‌سادگی والی را جایگزین کنند. تعدادی از تحلیل‌گران برجسته بر این باورند که رویکرد نامناسب که برای حل چالش‌ها در قندوز وجود دارد، این امر را تضمین می‌کنند که چالش‌های امنیتی به‌شکلی جدی در طول فصل جدید جنگ‌ها باقی خواهند ماند.
بسیاری از افغان‌ها از این وحشت دارند که شورشیان در سال 2016 کنترل تمام ولایت‌ها را به‌دست بیاورند. چنین حدس‌وگمان‌هایی، باتوجه به ناتوانی کابل برای حفاظت کشور دربرابر حدود 25000 جنگ‌جوی طالبان تقویت می‌شود. این دولت، اگرچه بودجه‌ی کافی برای 352000 نیروی امنیتی ملی دارد، اما تصمیم بر افزایش تعداد پولیس محلی افغانستان به 45000 نفر گرفته است که در کنار آن 13000 نیروهای ائتلافی ناتو نیز حضور دارند. ایالات متحده 3000 نیرو را برای حمایت از ماموریت‌های مبارزه با تروریسم در افغانستان نگه داشته است.
بی‌ثباتی در ولایت هلمند نیز به همان اندازه نگران‌کننده است. باتوجه به گزارشی که در خبرگزاری «گاردین» منتشر شده است، دولت افغانستان، «تنها 3 منطقه از 14 منطقه‌ی ولایت هلمند، شامل پایتخت آن شهر لشکرگاه» را کنترل می‌کند. یک فرمانده‌ی ارتش افغانستان در ولسوالی سنگین، به بی‌بی‌سی گفته است که طالبان بیشتر منطقه را تحت کنترل خود دارند. جنرال کمپبل، به کمیته‌ی نیروهای مسلح مجلس نمایندگان ایالات متحده گفت که وزارت دفاع 92 افسر را جایگزین کرده است که شامل فرمانده‌ی ارشد در ولایت هلمند نیز بوده است، اما وزارت داخله هنوز در اجرای تغییرات مهم در رهبری، هنوز «عقب‌مانده است». نجات نیروهای امنیتی افغانستان از رهبری بی‌کفایت و تاحد‌زیادی فاسد، شروع خوبی است، اما اصلاحات نظامی باید با ابتکارات حکومت‌داری خوب و تاکید بر حاکمیت قانون تکمیل شود.
یکی از استادان برجسته‌ی دانشگاه‌های افغانستان که به‌ شرط ناشناس‌ماندن حاضر به گفت‌وگو شده بود، به من گفت که در فقدان حکومت‌داری خوب و غیاب حاکمیت قانون، مناطق روستایی در سطحی هشداردهنده، شکار شورشیان قرار می‌گیرند. یک تحلیل‌گر و فعال مدنی شناخته‌شده که او هم به‌شرط عدم افشای نامش صحبت می‌کرد، گفت که احتمالاً دولت افغانستان «روی مذاکرات صلح برای دستیابی به ثبات حساب می‌کند»، چرا که در استفاده‌ی درست از توانایی نیروهای امنیت ملی افغانستان شکست خورده است.
ممکن است پاسخ قدرت‌مندان منطقه‌ای که تاکنون نیز ارتباطی اندک با دولت مرکزی داشته‌اند، به فقدان رهبری موثر در کابل و گسترش حملات طالبان، این باشد که بخش‌های بزرگی از شهرها را تحت‌الحمایه‌ی خود درآورند. وحشت‌ناک‌ترین سناریو که براساس آن، شورشیان با دستاوردهای ارضی خود درکنار جنگ‌سالاران زمین‌دار، بر تمام ولایت‌ها کنترل خواهند کرد، و دولت افغانستان تنها کابل و چند منطقه‌ی شهری دیگر را در حاکمیت خود خواهد داشت، قابل نادیده‌گرفتن نیست. برخی چنین ادعا می‌کنند که این سناریو، در ولایت‌هایی چون ننگرهار، قندوز و بلخ، درحال‌حاضر نیز اتفاق افتاده است. اکنون که نیروهای اتحاد درحال اعزام به ولایت هلمند هستند، به‌جای حمایت از نیروهای امنیتی متزلزل در ولایت بغلان که تنها یک ساعت از کابل فاصله دارد، به‌نظر می‌رسد که اگرچه کابل در طرح جنگی خود در سال گذشته شکست خورده است، اما هنوز در ادامه‌ی همان مسیر مصمم است.
سرانجام، علی‌رغم شایعات مبنی بر سرکوب احتمالی نظامی، و این افسانه‌ی بی‌اساس که مذاکره با طالبان تنها راه‌ رسیدن به صلح است، تهدید طالبان اگرچه هم‌چنان به قوت خود باقی می‌ماند، اما قابل‌کنترل است. نیروهای امنیت ملی افغانستان، با کمک کافی نیروهای ائتلاف قادر هستند استوار بمانند. بااین‌حال، فراتر از میدان‌های جنگ، دولت وحدت ملی به سوی تهدیدی بسیار بزرگ‌تر پیش می‌رود و ممکن است با بحرانی سیاسی مواجه شود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *