لویدرستیز و سرپرستهای وزارت داخله و امنیت ملی دیروز برای ارائه توضیحات پیرامون مسایل امنیتی به پارلمان فراخوانده شده بودند. این سه مسئول امنیتی پس از افزایش ناآرامیها در کشور در حالی در مجلس حضور یافتند که همزمان با آن، مجلس مورد چهار فیر حمله راکتی قرار گرفت. اعضای مجلس که خطاب به مسئولین امنیتی از وضعیت امنیتی کشور ابراز نارضایتی کردند و با اصابت راکت این انتقادها از کارگزاران نهادهای امنیتی اما جدیتر شد.
آنچه دیروز در پارلمان اتفاق افتاد، چیزهایی را که مقامهای امنیتی از اوضاع ارائه کردند، اینکه نمایندگان با گوش شنیدند و با چشم سر دیدند که اوضاع کشور (پس از اصابت راکت) از نظر امنیتی در چه سطحی قرار دارد، نه یک سناریوی جذاب درخور فیلمهای جنایی و پولیسی که اغلب ساخته ذهن و تخیّل اند، بلکه واقعیت تردیدناپذیر اوضاع کشور بود. بیرون از چهار دیوار مجلس یا دیوارهای کاذب امنیتی که مقامها برای دفاترشان ایجاد کرده اند مردم بهصورت روزمره با واقعیت انتحار و انفجار و انواع دیگر جرم و جنایت آشنا هستند یا رویدادهایی مانند انفجار بخشی از اتفاقهای عادی و روزمره زندگی مردم است. آنچه دیروز در مجلس رخ داد پرده از رخ اسرار امنیتی بر گرفت و این مساله جای بحث بسیار دارد. از تشریح بیشتر که بگذریم، چراغ سبزهایی که مسئولین امنیتی _قبلاً از روی کرسیهایشان از کرانهها و اطراف کشور آنهم از طریق رسانهها بههمگان_ نشان میدادند خلاف ثابت شد و نمایندگان مردم در پارلمان حس کردند و فهمیدند که چراغ امنیتی مثل دیروز سرخ و اوضاع شکننده است.
سخن ما اما، تمرکز بر حرفهای مسئولین امنیتی در مجلس بهخصوص جنرال مسعود اندرابی است. آقای اندرابی گفت طالبان و دیگر گروههای مخالف مسلح در بهار امسال و تابستان میخواهند جنگ را از ابعاد نظامی و سیاسی در کشور شدت ببخشند. و «سازمان استخباراتی آیاسآی مطلقاً از اینها حمایت میکنند و اینها را تشویق به تکثیر جنگ، رفتن به افغانستان و تداوم عملیاتها میکنند.» تازمانی که طالبان همچنان قدرت داشته باشند، حاضر به گفتوگو با دولت افغانستان نشده و تلاشهای دولت افغانستان برای آرودن صلح در افغانستان موثر نخواهد افتاد؛ زیرا طالبان فکر میکنند که میتوانند در افغانستان برای خودشان قلمرو سیاسی ایجاد کنند. رهبران افغانستان تا زمانی که بر قدرت فزاینده طالبان فایق نیایند و آنان مجبور نشوند که به گفتوگو های صلح حاضر شوند، این گفتوگو ها به جای نمیرسد. اینها بخشی دیگر از حرفهای سرپرست امنیت ملی بود.
گفتار و کردار ارگ با نهادهای امنیتیاش اما متفاوت و حتا در مقابل هم قرار میگیرد. ارگ بر خلاف افکار عمومی و اطلاعات دست اول نهاد امنیت ملی عمل میکند و چه بسا آن را نادیده گرفته و صلح با طالبان را به هر قیمتی میخواهد. غنی از ابتدای رسیدن به قدرت اعلام کرد که به هر قیمتی، صلح را در کشور تأمین نموده و بر جنگها نقطه پایان میگذارد. ارگ برای رسیدن به این هدف، تا اکنون هزینههای گزافی پرداخته است بی آنکه هیچ دستآوردی داشته باشد. اعتماد روی پاکستان مهمترین گامی بود که کابل به هدف رسیدن به صلح برداشت؛ چیزی که به باور آگاهان یک قمار بود. تفاهمنامه اطلاعاتی با آیاسآی را امضا کرد (که بعدا باطل شد) و برای بدست آوردن و اثبات اینکه کابل با اسلام آباد صادق است هند را به نفع پاکستان تقریبا کنار گذاشت. این روش به نحوی سیاست خارجی، مناسبات اقتصادی، مهاجرت، سرمایهگذاری و تجارت و دیگر موارد را تحت تأثیر قرار داد. غنی از آن جهت به پاکستان رو کرد و به هند پشت که گفت افغانستان و پاکستان باهم در یک جنگ اعلامناشده قرار گرفته اند و قبل از طالبان باید با پاکستان به تفاهم رسید. با آنکه هدف اصلی غنی در مساله صلح پاکستان بود اما او طالبان را از نظر دور نینداخت. در مورد برخورد با طالبان غنی به جای سرکوب این گروه راه مدارا را در پیش گرفته و با آنها با مسامحه رفتار کرد. تفاهمنامه دندغوری را که وزیر سرحدات حکومت وحدت ملی در موافقت ارگ با طالبان امضا کرد، رییس شورای عالی صلح جنگ با طالبان را ناجایز خواند و عقبنشینیهای نظامی از هلمند و ارزگان که تاکتیکی خوانده شد بخشی از این مدارا و دادن مجال به طالبان بود. پاسخ طالبان و نیز پاکستان به دولت افغانستان اما، چیز دیگری بود. طالبان جنگ را شدت بخشیدند و توانستند نزدیک به یک سوم خاک کشور را زیر کنترلشان بیاورند و نیروهای امنیتی را از حالت هجوم ناگزیر به دفاع کنند. پاکستان هم بر حجم حملات راکتیشان در ولایات مرزی افزودند و با انفجار خوفناکی که در شاه شهید بهوقوع پیوست، حداقل به استناد حرفهای غنی، پاکستان مسئول این حادثه شناخته شد.
ناامیدی حکومت کرزی از نپیوستن گروه طالبان به گفتوگوهای صلح را که بر مسأله اضافه کنیم، تصویر کاملتری از اوضاع بدست خواهیم آورد. بهرغم این واقعیت، ارگ به اطلاعات امنیتی چندان اعتباری نداده و به تجربیات گذشته و عدم صداقت پاکستان نسبت به کشور وقعی نمی گذارد. آینده تیره و ترسناک و نیز شکنندگی وضعیت فعلی امنیتی را، غنی با راهاندازی نمایشهای بیتأثیر خیابانی مانند حشر و گرد آمدن مردم در جادهها پنهان و عادی نشان میدهد.