تورخم و قصه‌ی نزاع بی‌پایان

روز گذشته وزارت داخله‌ی کشور از درگیری یک‌شنبه‌شبِ میان نیروهای امنیتی افغان و پولیس مرزی پاکستان در گذرگاه تورخم خبر داد. این درگیری که بار نخست در حدود پنج ساعت دوام داشت، بار دیگر پس از ظهر روز گذشته از سر گرفته شده که جزئیات آن تاکنون آشکار نیست. گفته می‌شود در درگیری نخست بیش از شش فرد پاکستانی کشته شده و بالغ بر دوازده تن دیگر زخمی شده‌اند. در مورد کشته و زخمی‌های نیروهای امنیتی افغان اما، گزارش‌ها ضدونقیض است. خبرها تاکنون از یک کشته و پنج زخمی دیگر افغانی سخن می‌گوید؛ روایتی که عین آن را مسئولین امنیتی پاکستان در مورد کشته و زخمی‌های خود نیز گزارش داده‌اند. قدر مسلم اما این است که این درگیری از هردو جانب قضیه کشته و زخمی گرفته است.
بنابر گفته‌های مسئولین امنیتی افغان، درگیری میان نیروهای امنیتی افغان و پاکستانی در منطقه‌ی صفری تورخم پس از آن آغاز می‌شود که پاکستانی‌ها می‌خواسته تأسیسات مرزی دیگری را در این‌سوی مرز، در خاک افغانستان ایجاد کنند. اظهارات مسئولین امنیتی افغان در مورد انگیزه یا بهانه‌ی ساخت این تأسیسات از سوی پاکستان این است که مسئولین پاکستانی گفته می‌خواهند از ورود تروریست‌ها به کشورشان جلوگیری کنند؛ چیزی که گویای طنز تلخی است. افغانستان سال‌هاست که از حمایت، تجویز و تمویل پاکستان از تروریست‌ها به فغان آمده و این رویه تاکنون بدون هیچ تغییری ادامه دارد؛ اینک زمانی که پاکستانی‌ها از پیش‌گیری از ورود تروریسم افغانی از طریق بندر تورخم به کشورشان حرف می‌زنند، نمی‌توان از تلخی طنز آن دچار شوک نشد.
اساس قضیه در مورد تورخم و درگیری‌ها در این ساحه، فراتر از درگیری اخیر میان پولیس سرحدی دو طرف مرز است و ریشه‌ی درازتری دارد، هرچند که درگیری اخیر و دفاع قاطع نیروهای امنیتی افغان از تمامیت خاک‌شان قابل ستایش و خرسندی است. افغانستان با پاکستان 2400 کیلومتر مرز مشترک دارد و سرنوشت به‌رسمیت شناختن یا رد این مرز سال‌های طولانی است که هرازگاهی باعث نزاع میان دو کشور می‌شود. این مرز که طی معاهده‌یی در سال 1893 میلادی میان عبدالرمان خان و سر مورتیمر دیورند وزیر خارجه‌ی آن‌زمان هند منحیث مرز رسمی میان دو کشور تعیین شد و پس از آن نام «خط دیورند» را به‌خود گرفت، تا امروز پیوسته مایه‌ی نزاع شده و سران حکومتی افغانستان اساس آن معاهده را بی‌اساس می‌خوانند. حکومت‌های افغانستان در طی یک قرن و ربع، جز در دوره‌های آشوب و نابه‌سامانی، دیگر کماکان بر بی‌اعتباری مرز دیورند میان افغانستان و پاکستان تأکید کرده‌اند. در سوی دیگر ماجرا کشور هند و سپس پاکستان است که از اعتبار و رسمیت این مرز سخن می‌گوید و تاکنون به نارضایتی جانب افغانستان در این خصوص چندان وقعی نگذاشته است. شکی نیست که برگ برنده تاکنون در درست پاکستان بوده و آن کشور برای این موفقیتش دلایل عینی چندی نیز دارد.
وضعیتِ همواره‌اضطراری و ناجور در داخل افغانستان یکی از این دلایل است. پاکستان از هر طریق ممکن می‌کوشد این وضعیت در افغانستان همچنان ادامه یابد. این کشور اگر با حمایت و تمویل گروه‌های تروریستی می‌شود یا تحریک دیگر جریان‌ها تا بتواند امنیت افغانستان را مختل سازد، به آن دست می‌زند و نفع می‌برد. زیرا آشوب در داخل افغانستان باعث می‌شود که نیرو و انرژی حکومت و مردم صرف جنگیدن با یکدیگر و یا هم حفاظت از یکدیگر شوند و امور ملی به باد فراموشی سپرده شود. پاکستان با استفاده از این امکان می‌تواند از یک‌سو بر زمان اعتبار کذایی مرزی که نفعش در آن نهفته است بیفزاید و از سوی دیگر با حفظ وضعیت ناآرام و آشوب‌ناک در افغانستان، قادر می‌شود خواست‌های خود را بر جریان‌های درگیر جنگ در داخل افغانستان اعمال کند. نتیجه‌یی که از این امر می‌توان گرفت، این است که پاکستان به تضعیف هرچه بیشتر حکومت و امنیت در افغانستان می‌کوشد، حکومت ضعیف قادر به حفظ و نگهداری از مرزهای ملی خود نیست و بالاخره سکه‌ی سود و منفعت همچنان به‌نام پاکستان ضرب زده می‌شود.
تجربه‌ی سال‌های جنگ داخلی در افغانستان و آواره شدن میلیون‌ها افغانی نشان داد که مهاجرت افغان‌ها به کشور پاکستان، نفع زیادی به حال آن کشور داشته. آوارگانی که از زیر آتش راکت و موشک به آن کشور فرار می‌کردند تا فقط زنده بمانند، دور از امکان و انتظار نبود که برای ادامه‌ی زندگی، حاضر می‌شدند به هر عملی رو بیاورند. پاکستان کشوری است که استعداد بالای در تروریست‌پروری و آشوب‌آفرینی دارد؛ چه طعمه‌یی بهتر از این آوارگان درمانده؟ مرکزیت و مرجع حمایت گروه تروریستی طالبان مگر کجاست؟ سران طالبان مگر در پاکستان زندگی نمی‌کردند و نمی‌کنند؟ نفس ناآرامی در افغانستان متضمن کدام نفعی برای پاکستان نیست، مگر این‌که در پشت این ناآرامی، آن کشور بتواند اهداف خاص خود را دنبال کند و چون حفظ اعتبار مرز دیورند، حتا به مدت یک‌سال، سود کلانی است برای پاکستان و این اعتبار رابطه‌ی معکوس با وضعیت امنیت در افغانستان دارد و فقط یک افغانستان درمانده و ناآرام می‌تواند اعتبار مرز دیورند و تبعات مثبت آن را برای کشور پاکستان تضمین کند، لذا آن کشور هیچ فرصتی را برای استفاده از این سود فرو نمی‌گذارد. درست همان واقعیتی که ما طی سال‌های طولانی شاهدش هستیم.
در نتیجه، تا زمانی که سرنوشت خط دیورند یا مرز مشترک فعلی میان افغانستان و پاکستان به‌شکل قطعی روشن نگردد، نزاع و درگیری میان این دو کشور پایان نخواهد یافت. این واقعیت اسفباری است که زیان آن قبل از همه افغانستان را از پا در خواهد انداخت.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *