موضوع تغییر اقلیم که در اوایل قرن نزدهم میلادی بهمیان آمد، در چند دههی اخیر به یک بحث حاد، جنجالی، و قطبیساز جهانی مبدل گشته است. دلیل اصلی این جنجال به عوامل تغییر اقلیم از جمله صدور گازهای سبزخانهیی یا Greenhouse Gas Emissions مانند کاربندایاکساید ناشی از مصرف انرژی عمدتا در صنعت، ارتباط میگیرد. مختصراً، جمع شدن بیش از اندازهی این نوع گازهای در اتمسفیر زمین انرژی بیشتر از ضرورت آفتاب را بر روی سطح زمین نگه میدارد که در نتیجهی آن درجهی حرارت اوسط زمین افزایش مییابد. هر چند اقلیم در گذشتههای دور و قبل از انقلاب صنعتی بهشکل طبیعی در تغییر بوده است، تحقیقات علمی ثابت کرده است که تغییر غیر طبیعی اقلیم را نمیتوان به عوامل طبیعی ارتباط داد بلکه این تغییرات عمدتاً برخاسته از مصرف مواد سوخت فسیلی یا Fossil Fuel اند.
باوجود افزایش حرارت کرهی زمین و تغییرات محسوس و نامانوس در اقلیم، هنوز هم برخی دلایل مختلف تغییر اقلیم را افسانه و حتا «شوخی فریبآمیزی Hoax» بیش نپنداشته و بدین باورند که این تغییرات همانند گذشته عوامل غیر طبیعی نداشته و به مرور زمان توسط خود زمین منظم میشوند. این طبقه محدود به سیاستمداران و صاحبان شرکتهای تولیدی چندملیتی محدود نیست؛ برخی از دانشمندان عرصهی تغییر اقلیم نیز به همین باورند. تعدادی از این طبقه بدین باورند که در واقع افزایش در تولید کاربندایاکساید باعث رشد بعضی از گیاهان و حیوانات میشود.
در بعد چارچوبهای نهادی و حقوقی موضوع تغییر اقلیم، باید اندکی به جنبههای اقتصادی و سیاسی پرداخت. بزرگترین و مهمترین مسأله در اینخصوص کنوانسیون ملل متحد برای تغییر اقلیم یا United Nations Framework Convention on Climate Change (UNFCCC) است که در سال 1992 که در نتیجهی مذاکرات کمیتهی بینالحکومتی برای مذاکرات Intergovernmental Negotiating Committee ترتیب و در سال 1992 میلادی تصویب شد. هدف اساسی این کنوانسیون نگهداشت اندازهی صدور گازهای سبزخانهیی در حدی است که از «تداخل خطرناک انسانی در سیستم اقلیم» جلوگیری شود. کنوانسیون همچنان کشورهای انکشافیافته را که بیشترین سهم صدور گازهای سبزخانهیی را دارند مکلف به کمک مالی برای کشورهای رو به انکشاف غرض دست یافتن به اهداف درج کنوانسیون ساخته است؛ بعداً در یکی از کنفرانسهای نوبتی کنوانسیون، اعضای آن به این نتیجه رسیدند که هدف اساسی کنوانسیون که در بالا به آن اشاره شد، بسنده نیست. بحثهای متعاقب کنفرانس منتج به پیمان کیوتو Kyoto Protocol شد که در آن کشورهای صنتعی مکلف به کاهش 5% در میزان دافعات سبزخانهیی خود در مقایسه با سال 1990 میلادی شدهاند. باید تذکر داد که ایالات متحدهی امریکا با و جودیکه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان کاربندایاکساید است، از تصویب این پیمان ابا ورزیده است. آخرین کنفرانس اعضای کنوانسیون از تاریخ 30 نوامبر تا 12 دسامبر سال 2015 میلادی در پاریس برگزار شد. محصول کنفرانس توافقنامهی پاریس است که در آن روی هدف محدود ساختن میزان گرمایش زمین به پایینتر از 2° درجهی سانتیگراد توافق صورت گرفته است. توافقنامه تنها در صورت تصویب آن از جانب 55 عضو کنوانسیون که سهم 55% صدور گازهای را داشته باشند لازمالاجرا میگردد.
قطع نظر از نظریههای متضاد در بارهی عوامل و اثرات آن، در محسوس بودن تغییر اقلیم و تاثیر آن بالای محیط زیست، مخصوصاً در کشورهای رو به انکشاف مانند افغانستان شکی وجود ندارد. افغانستان مانند سایر کشورهای رو به انکشاف فاقد ظرفیت، تکنالوژی، و زیربناهای بایسته برای کاهش اثرات ناشی از حوادث طبیعی شدید مانند خشکسالی و سیلابها است. مزید بر این، افغانستان عمدتاً کشور زراعتی است، و زراعت یکی از آسیبپذیرترین سکتورهای اقتصادی در مقابل حوادث متذکره میباشد. روی این ملحوظ، بالا بردن ظرفیت و تامین دسترسی مردم – مخصوصاً روستانشینان – به خدمات بهخصوص برای سازگاری با اثرات و حوادث ناشی از تغییر اقلیم امری حیاتی برای انکشاف افغانستان تلقی میشود. مطالعات بالای سناریوها تغییر اقلیم در افغانستان افزایش تا 4 درجهی سانتیگراد تا سال 2060 میلادی و کمایش در میزان بارش را پیشبینی کرده است. همچنان، افزایش در پسامد وقوع خشکسالی و تاثیرات کمایش در سطح آب دریاها بالای ساختارهای کوچک و سنتی آبیاری، سکتور زراعت را به تهدید مواجه ساخته است.
باوجود مخالفت عدهیی انگشتشمار، اکثریت بالای سرمایهگذاران روی ساختن ظرفیتها برای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم تاکید کردهاند. به اساس مطالعهی بانک انکشاف آسیایی، هر یک دالری که امروز روی سازگاری اقلیم هزینه میشود، تا سال 2030 میلادی تا 40 دالر بازدهی اقتصادی خواهد داشت.
در عینحال راهکارهای مختلف سازگاری اقلیم وجود دارد. تفاوت این راهکارها در وضعیت جغرافیایی و اقلیمی کشور هایی که در آن تطبیق میشوند، نهفته است. با اینحال، در مجموع این راهکارها را بر اساس نمونهگیری از کشور ها و اوضاع مختلف متذکره، میتوان در چند کتگوری مشخص دستهبندی کرد.
کار بالای ساختارها و تکنالوژی مقاوم در برابر اثرات تغییر اقلیم -چه از نوع طبیعی مانند غرص اشجار- و غیر آن مانند اعمار و استحکام سیستمهای مدرن و مقاوم آبیاری و حفاظتی مانند دیوارهای استنادی کنار دریاها و کانالهای آبیاری؛ ظرفیتسازی ادارات دولتی و اشخاص در زمینهی جمعآوری و تکثیر معلومات دربارهی تغییر اقلیم و اثرات آن، و ساختار سیستمهای مربوط به آن و مطالعه و تطبیق معیشتهای بدیل زراعت و سایر سکتورهایی که معروض به خطرات اثرات تغییر اقلیم و فشار ناشی ازآناند، از جمله این راهکارها میباشند.
افغانستان در سال1992 عضویت کنوانسیون ملل متحد برای تغییر اقلیم را امضا نموده و آن را در سال 2002 تصویب کرد، و در سال 2013 پیمان کیوتو را تصویب نموده و در همان سال آن را لازمالاجرا قرار داد. برنامهی عمل ملی سازگاری (با تغییر اقلیم) National Programme of Action for Adaptation (NAPA) سند راهنما برای فعالیتهای سازگاری در سطح ملی است، که در آن به ساختن ظرفیت افغانستان برای اجرای تعهدات آن در کنوانسیونهای بینالمللی با در نظرداشت چالشها و فرصتها پرداخته شده است. مسئولیت رهبری، تنظیم و هماهنگی برنامههای محیطزیستی از جمله سازگاری با تغییر اقلیم بهدوش ادارهی ملی حفاظت محیط زیست یا National Environment Protection Agency (NEPA) است. در بخش سازگاری با تغییر اقلیم بهخصوص، وزارت زراعت، آبیاری و مالداری در هماهنگی با NEPA و با همکاری برنامهی انکشافی ملل متحد United Nations Development Programme (UNDP) نخستین برنامهی سازگاری در افغاستان را تحت تطبیق دارد. این برنامه تحتنام سازگاری با تغییر اقلیم Climate Change Adaptation Project (CCAP) توسط صندوق تسهیلات جهانی محیط زیست Global Environment Facility (GEF) تمویل میگردد و اهداف مشخص آن را ادغام و شمول تغییر اقلیم و خطرات متوقعه از آن در پروسهی پلانگذاری محلی، معرفی و تطبیق معیشتهای متفاوت و بدیل برای روستانشینان معروض به خطرات متوقعهی تغییر اقلیم، و ساخت و احیای زیرساختهای مثمر جهت افزایش محصولات زراعتی تشکیل میدهد.
در خاتمه باید به اهمیت اعتلای موضوع تغییر اقلیم به سطح ملی در چوکات برنامههای انکشاف همهگیر تاکید کرد. ظرفیتسازی مردم و ادارات مربوطهی دولت، ایجاد مراجع و مجراهای آگاهیدهی، جمعآوری و تکثیر معلومات در رابطه به مُدلهای تغییر اقلیم و راههای مبارزه با آن، و ترویج و تطبیق زیرساختها و تکنولوژیهای محلی و ارزان مانند غرص درخت و نباتات از جمله اولویتهایی بهشمار میروند که حکومت باید با استفاده از فرصتهای موجود و وفور منابع مالی از طرف جامعهی بینالمللی برای مبارزه با اثرات تغییر اقلیم، در حمایت و توسعهی آن سعی بورزد. فراتر از آن، حکومت باید روی استراتژی مشخص برای سبزسازی شهرها، احیای جنگلات و جلوگیری از تخریب بیرویهی ساحات علفچر که همه به کاهش اثرات و سازگاری با تغییر اقلیم کمک میکند، کار کند.
محمد شعیب خاکساری