سربازی که کشته شد وزارتی که تعهد ندارد

من علم بین‌المللم کم است، نمی‌دانم در روابط بین‌الملل چه چیزهایی زیاد مفید است و چه چیزهایی نه. اما هر وقتی صحبت از قدرت کشورها می‌شود، یکی از عوامل قدرت هر کشور، ارتش و تجهیزات نظامی آن کشور است. به این معنا که قدرت هر کشور، اگر به سه چیز ربط داشته باشد، یکی از آن سه چیز، حتماً ارتش همان کشور است. البته من تابه‌حال بیرون از افغانستان نرفته‌ام، نمی‌دانم که بیرون از افغانستان هم از این بحث‌ها وجود دارد یا نه، اما یکی از رفقای من که تابه‌حال به چند کشور سفر کرده، می‌گوید بلی، گاه‌گاهی از این بحث‌ها پیش می‌آید. از او پرسیدم که شما در این بحث‌ها چه نظری دارید؟ او گفت والله نمی‌دانم چرا؟ اما هرباری که از این بحث‌ها شروع می‌شود، مرا هم دست‌شویی می‌گیرد. تا من از دست‌شویی برگردم، بحث می‌رود جای دیگر و الحمدلله من هیچ مجبور نمی‌شوم برای دفاع از ارتش کشور، دروغ بگویم. با اجازه من بروم دست‌شویی!
این حرف‌های او مرا ناراحت کرد، چرا که هر افغانی وقتی ببیند بحث از قدرت ارتش‌ها است و هم‌وطنش به‌جای این‌که در آن بحث بنشیند از غیرت و شجاعت و مردانگی سربازان اردوی ملی سخن بگوید، او را دستشویی می‌گیرد، طبعاً ناراحت می‌شود. این‌که برای او هنگام بحث در مورد قدرت ارتش‌ها، ضرورت پیش می‌آمد، حتماً یک حکمت دارد. ما اگر نمی‌توانیم حکمت خداوند را درک کنیم، باید انکارش هم نکنیم. برای همین من یک پیش از ظهر تمام کنار او نشستم تا این‌که برای او ضرورت پیش آمد. بعد از رفع ضرورت، مطمئن بودم که اگر از او در مورد قدرت ارتش بپرسم، بازهم ضرورت پیش نمی‌آید و این‌بار او موفق می‌شود نظرش را بگوید.
از او پرسیدم که وزارت دفاع افغانستان به نظرت چندمین وزارت دفاع جهان باشد؟ گفت: وزارت دفاع ما در چند کار اولین وزارت دفاع در جهان است و در چند کار دیگر، آخرین وزارت دفاع در جهان است. او گفت که وزارت دفاع ما اولین وزارت دفاع در جهان است که سربازش برایش ارزشی ندارد. سربازش یا به‌دست تروریستان کشته می‌شود، یا به دست زورمندان محلی کشته می‌شود، یا به‌دست خود نیروهای امنیتی کشته می‌شود که در هر حالتش، وزارت دفاع برای سربازش دادخواهی نمی‌کند. اگر تروریستان سربازان اردو را بکشد، می‌گویند در جنگ حلوا بخش نمی‌شود، کشته می‌شود دیگر. اگر سربازان به دست افراد زورمند محلی کشته شود، صرفاً در محفل فاتحه‌اش شرکت می‌کند والسلام. اگر سرباز اردو به‌دست یکی از شاخه‌های نیروهای امنیتی کشور، مثلاً پی‌پی‌اس یا گارد ویژه‌ی محافظت ریاست‌جمهوری کشته شود، بازهم این وزارت دفاع هیچ کاری نمی‌کند. بقیه ارتش‌های جهان، مخصوصاً ارتش‌هایی که حرف برای گفتن دارد، وقتی یک سربازش کشته می‌شود، تا قاف قیامت دادخواهی برای آن سربازش جریان دارد، مگر این‌که قاتل و جانی را پیدا کرده و مجازات کند. اگر از منظر تعهد وزارت دفاع به سربازانش نگاه کنیم، وزارت دفاع کشور ما در آخرین درجه در جهان قرار می‌گیرد.
من از حرف‌های او بازهم ناراحت شدم، گفتم تو چوچه‌ی اسراییلی! تو بی‌شرف مزدور ولایت فقیهی! تو سگ آی‌اس‌آی شده‌یی! تو حتماً از کدام جای پیسه گرفته‌یی که علیه وزارت دفاع ملی سخن بگویی! بر شرف تو سگ کثیف و مزدور پلید و چوچه‌ی بی‌حیا را لعنت! با آرامش گفت: خیلی خُب! دو روز پیش یکی از سربازان اردوی ملی پای گوش وزارت دفاع ملی از سوی تعدادی از امنیتی‌های دیگر آن‌قدر لت‌وکوب می‌شود که دوشنبه‌شب در شفاخانه‌ی چهارصد بستر می‌میرد. حالا دیده شود وزارت دفاعی که تو به‌خاطرش مرا سگ آی‌اس‌آی و مزدور ولایت فقیه و چوچه‌ی اسراییل خواندی، برای این سربازش دادخواهی می‌کند یا خیر؟
راستش را بپرسید کمی از خودم خجالت کشیدم. اما چون در افغانستان رسم است که همیشه حق با ما باشد، خیلی زود به خود آمدم و غیرتم را به او ثابت کردم. او را گفتم که تو بی‌شرف مثل پشک از پشتت نمی‌افتی! خنده کرد و گفت: اسمش علی‌جان بود، از بهسود بود، محل وظیفه‌اش دارالامان بود. می‌رفت که به یکی از دوستانش که در تحولات اخیر قندوز زخمی شده بود و به خون نیاز داشت، خون اعطا کند. اما پیش از این‌که به رفیق و همکار زخمی‌اش خون بدهد، بدست نیروهای امنیتی کشته شد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *