Pictured: Afghan commandos fight off an attack from Taliban forces.In a maze of residential compounds 10 miles west of the Helmand capital Lashkar Gah, A unit of Afghan National Army (ANA) soldiers were holding a frontline against Taliban forces that, in the week or two prior, had pushed several miles closer toward the capital from their previous positions. As well as the ANA soldiers, Special Forces Commander Rohid (25) had 14 men and 30 Commandos bolstering the regular army. The SF and commandos had been there for one week and said they were being attacked up to three times per day by a force estimated to be around 100 strong. During an attack witnessed by Foreign Policy, many of the ANA soldiers abandoned their lookout positions and afraid, sheltered inside the compound buildings until the SF and commandos moved in and fought off the attack. One ANA soldier was wounded by a bullet that grazed his neck, while the Afghan forces claimed to have killed three Taliban during the shootout.

اول هلمند، بعد افغانستان

سفری به جنوبِ تحت محاصره‌ی این کشور سربازان بی‌روحیه، مقام‌های محلی فاسد و دستاوردهای گسترده‌ی طالبان در شهرهایی را نشان می‌دهد که قبلا امن بودند. «جنگ خوب» اوباما چگونه تا این‌حد به مسیر اشتباه رفت؟
فارین پالیسی/سونه انگل راسموسن ترجمه: حمید مهدوی


بخش سوم:

هلمندي‌ها اغلب مي‌پرسند كه طالبان چگونه توانستند در مدت چند روز ولسوالي‌هايي را تصرف كنند كه قبلا امن بودند. بخشي از پاسخ فساد است كه پول‌هاي كمكي ايالات متحده و ديگر كمك‌كنندگان غربي آن را تشديد كرد. يك گزارش سيگار، اداره‌ی نظارتي حكومت امريكا براي بازيازي افغانستان كه در ١٤ سپتامبر نشر شد، فاش كرد كه ايالات متحده از همان آغاز جنگ، با تشديد فساد در حكومت از يك‌سو و جنگ با طالبان از سوي ديگر، عليه منافع خودش در افغانستان كار كرده است. در اين گزارش آمده است كه «فساد، با دامن زدن به نارضايتي‌ها عليه حكومت افغانستان و رساندن حمايت‌هاي مادي به ستيزه‌جويان، ماموريت امريكا در افغانستان را تضعيف كرد». «ايالات متحده با تزريق ده‌ها ميليارد دالر به اقتصاد افغانستان و استفاده از روش‌هاي ناقض نظارت عقد قرارداد و شراكت با كارگزاران بدخيم قدرت به رشد فساد كمك كرد.»
بيش از صد ميليارد دالر كمك صرف از ايالات متحده به افغانستان سرازير شده است. در نتيجه، موقف‌هاي كلان در نيروهاي امنيتي جذاب هستند، چون اين موقف‌ها راهي را براي غني‌سازي شخصي فراهم مي‌كنند. يك تحقيق حكومت افغانستان نشان داده است كه تا ٤٠ درصد سربازان در هلمند در حقيقت وجود ندارند اما در فهرست حفظ شده‌اند تا فرماندهان معاشات آن‌ها را به جيب‌ خودشان بزنند.
اين «سربازان خيالي» صرف بودجه را تخليه نمي‌كند، سربازان را نيز در معرض خطر قرار مي‌دهد. در شفاخانه‌ی ايمرجنسي لشكرگاه، عمرشاه را ديديم كه تا سه هفته قبل در كنار پوليس مي‌جنگيد. او قبلا سرباز ارتش بوده و در ولايت شرقي پكتيا جنگيده است، جايي كه او مي‌گويد «طالبان هرگز به طرف ما شليك نكردند.»
اما در هلمند طالبان بسيار نزديك هستند، آن‌قدر نزديك كه توانسته بودند يك بمب كنار جاده را در نزديكي موتري جاسازي كنند كه وظيفه‌ی عمرشاه مسئول مراقبت از آن بود. وقتي اين بمب منفجر شد، او در سن ٢٤ سالگي هردو پايش را از دست داد. اين اتفاق سه هفته قبل رخ داد. او نماد شجاعت كسي است كه آينده‌اش به‌عنوان يك شوهر و يك پدر در يك چشم‌به‌هم زدن نابود شد. او با ناراحتي مي‌گويد كه «فرمانده ما گفت ما ٤٠٠ پوليس هستيم». «در واقع، ما ١٢٠ تن بوديم.»
مسئوليت مبارزه با فساد برمي‌گردد به حيات‌الله حيات كه در ماه اپريل والي هلمند بود و سومين كسي بود كه در يك سال به اين سمت گماشته شد. حيات‌الله حيات مي‌پذيرد كه اختيارات او به اندازه‌ی مسئوليت‌هايش نيست. مشخصا در هلمند، نيروهاي حكومتي براي يك خارجي كه براي تصفيه‌ی آن‌ها تلاش كند، مي‌توانند غير قابل نفوذ باشند. حيات مي‌گويد فرماندهان صدها تن از افراد وفادار را با خود در واحدهاي‌شان مي‌آورند و اين امر تصفيه‌ی نيروها، بدون سقوط دادن آن را، تقريبا غيرممكن مي‌سازد. حيات مي‌گويد: «واقعيت اين است كه پوليس در اين‌جا صددرصد پوليس ملي نيست». او اخيرا فرمانده پوليس گرمسير را كه به دست داشتن در كار مواد مخدر مظنون بود، از كار بركنار كرد. برادر او يك سناتور است و تظاهرات كلاني را در كابل و هلمند عليه اين بركناري راه‌اندازي كرد و اوضاع را كه قبلا شكننده بود بي‌ثبات ساخت. «وقتي پاي اجراي قانون پيش مي‌آيد، كنترل كردن آن‌ها بسيار مشكل است.»
نتيجه‌ی چنين دسيسه و زمينه‌سازي اين است كه افسران معافيت يافته‌اند تا از قدرت‌شان سوءاستفاده كنند. هلمند پر است از داستان‌هاي آزار و اذيت مردم محل توسط نيروهاي امنيتي، به‌ويژه پوليس، تا حدي كه آن‌ها راضي‌اند براي اين‌كه كسي آن‌ها را آزار و اذيت نكند، به هر يك از دو طرف، حكومت يا طالبان، كمك كنند. اميري مي‌گويد: «مردم از جنگ خسته‌اند. آن‌ها صرف مي‌خواهند يك‌طرف منطقه‌شان را در كنترلش داشته باشند». او از موسي‌قلعه در شمال هلمند ديدار كرده است، جايي‌كه نيروهاي حكومتي در ماه فبروري توسط طالبان محاصره شده بود. او مي‌گويد از آن‌زمان تاكنون دكان‌های بازار كه قبلا بسته بودند، دوباره باز شده‌اند. پوليس دكان‌داران را آزار و اذيت مي‌كرد و تعدادي به نگهداري پسرهاي جوان به‌عنوان برده‌ی جنسي در پايگاه‌هاي‌شان معروف بودند. وقتي نيروهاي حكومتي خارج شدند، خشونت فروكش كرد. طالبان مردم را گذاشتند، تا زماني‌كه از قوانين سخت‌گيرانه‌ی اين گروه پيروي مي‌كنند، در صلح زندگي كنند. دوستان و اقارب يك فرمانده پوليس كه در ولسوالي گرمسير كشته شده است، با جسد او، پس از آن‌كه در شفاخانه‌ی ولايتي هلمند براي دفن آماده شده است، ايستاده‌اند. موتری که این‌جا در معرض نمایش گذاشته شده است، پس از آن‌که هنگام انتقال جسد فرمانده پولیس از گرمسیر به لشکرگاه مورد حمله قرار گرفت، به‌شدت صدمه دیده است. امیری می‌گوید که اخیرا، وقتی او از موسی‌قلعه دیدار کرد، موسی‌قلعه «دیوانه‌وار شلوغ» بود. «در زمان حاکمیت حکومت، موسی‌قلعه یک شهر ارواح بود».
والی این مفکوره را که هلمندی‌ها زندگی در سایه‌ی حاکمیت طالبان را ترجیح می‌دهند رد کرد، اما او می‌پذیرد که پیش‌روی‌های طالبان ناگهانی بوده است. او می‌گوید: «من در مورد سقوط ناگهانی نادعلی، گرمسیر و ناوه نگرانم. این مایه‌ی نگرانی است – شکی وجود ندارد. ما کار می‌کنیم تا دریابیم که چه اتفاق افتاده».
اتفاقی‌که افتاد این بود که نیروهای حکومتی به‌خاطر زندگی‌شان فرار کردند. این عقب‌نشینی نشان می‌دهد که بزرگترین مزیت طالبان در هلمند روحیه‌ی ضعیف رقیب‌شان است. واحدهای پولیس و ارتش بدون هیچ وقفه‌یی ماه‌ها خط‌مقدم در هلمند را اداره کرده‌اند. وقتی نیروهای حکومتی در ماه فبروری ولسوالی‌های شمالی موسی‌قلعه و نوزاد را ترک کردند، ایالات متحده آن را یک «تصمیم تاکتیکی» نام گذاشت و عقب‌نشینی به نحو برنامه‌ریزی شده و منظم صورت گرفت. با این‌حال، اخیرا، وقتی سربازان ارتش و پولیس پسته‌های‌شان را ترک کرده‌اند، این خروج توام با دست‌پاچگی و با بیم و هراس بوده است و باشندگان، و گاهی سربازان خودی، جا مانده‌اند. در اوایل یک شب، جمعی از مردم را در دروازه‌ی عقبی شفاخانه‌ی ایمرجنسی یافتم. بوی صابون جاده را پر کرده است. در طرف دیگر دیوار، کارمندان شفاخانه جسد غوث‌محمد، فرمانده پولیس را که در حمله‌ی طالبان بر گرمسیر کشته شده بود، می‌شویند. افسران پولیس به من می‌گویند که محمد با سه همراهش به یک پایگاه ارتش در همین نزدیکی‌ها رفته بود. قرار بود مافوق او، فرمانده پولیس، در صورت حمله‌ی طالبان این سربازان را حمایت کند – اما وقتی محمد رفت، عبدالظاهر، پولیسی که از این حمله جان سالم به‌در برده است گفت که فرمانده پولیس با تمام واحدش فرار کرد. وقتی طالبان حمله کردند، این سربازان تنها ماندند تا از خودشان دفاع کنند. ظاهر می‌گوید که نزدیک به ۲۵ سرباز، به‌علاوه‌ی محمد و سه سربازش، کشته شدند. او در مورد فرمانده پولیس می‌گوید: «تمام این افراد به‌خاطر او کشته شدند. اگر او را بار دیگر ببینم، خواهم خورد».
والي مي‌پذيرد كه مقام‌ها ٢٧ سرباز را كه از گرمسير فرار كرده بودند، دستگير كرده‌اند. حيات مي‌گويد ما تلاش مي‌كنيم دريابيم كه رهبران آن‌ها كجا هستند. آن‌ها بايد دلايل خوبي بگويند كه چرا پسته‌هاي‌شان را ترك كردند. غلام محمد، يك عضو خانواده‌يي كه از چاه انجير بيجا شده است، مي‌گويد: «من به چشم خودم ديدم كه نيروهاي حكومتي ايست‌هاي بازرسي را ترك مي‌كردند. فكر نمي‌كنم حكومت بتواند طالبان را به عقب براند. آن‌ها نمي‌جنگند. امريكايي‌ها را مي‌بينيم كه به نيروهاي حكومتي هنگام تلاش براي بازپس‌گيري ايست‌هاي بازرسي كمك مي‌كنند، اما آن زمان بسيار دير است.»
اميري تاحدودي فساد را عامل روحيه‌ی ضعيف مي‌داند. او مي‌گويد: «براي هفت يا هشت ماه نيروها تبديل نشده يا مرخصي نگرفته بودند.» وقتي نيروهاي خسته سرانجام محاصره شدند، به مركز ولسوالي نادعلي فرار كردند، جايي‌كه آن‌ها هنوز محبوس هستند. او ادامه داد: «طالبان به اين شكل پيشروي كردند. هيچ چيزي وجود نداشت كه مانع آ‌ن‌ها شود.»
غيرنظاميان در هلمند كه از حكومت حمايت مي‌كنند تقريبا به اتفاق آرا موافقند كه خروج نيروهاي امريكايي و بريتانيايي در اواخر سال ٢٠١٤ پيش از وقت بود. بسياري از ايالات متحده مي‌خواهند نقش قوي‌تري در هلمند ايفا كند. ديگران ايالات متحده را به‌خاطر دعوت از ورود ستيزه‌جويان اسلامي در اين ولايت توبيخ مي‌كنند، جايي‌كه خشونت به‌طور سنتي عمدتا از رقابت‌هاي قبيله‌یي ديرينه سرچشمه گرفته است. رحمت‌الله ٤٠ ساله، اهل بولان گفت: «مسلما، اگر امريكا بمباردمان كند، بيشتر با طالب مي‌سازند. بعضي اوقات حتا اگر يك طالب در قريه باشد، آن‌ها بر او بمباردمان خواهند كرد و ملكي‌ها را خواهند كشت. آن‌ها از ما چه مي‌خواهند؟ آن‌ها بايد ما را به‌حال خودمان بگذارند.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *