حامد کرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان، با رسانهها برخورد مناسبی داشت. به این معنا که سعی کرد با آنها گلاویز نشود و بر انتشار اطلاعاتشان نظارت سانسورچیانه نکند. خودش هم همواره از اینکه در حکومتاش رسانهها آزاداند، یاد میکرد. معلوم نیست کرزی واقعا تا چه حدی به آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات اعتقاد دارد. اما او این هوشیاری را داشت که بفهمد حداقل از شیری که چنگال و دندان ندارد، نباید ترسید. کرزی میفهمید که رسانهها در جهان مدرن با چه قدرت و نفوذی در جامعه عمل میکنند. میفهمید که در افغانستان رسانهها دهدرصد آن قدرت و نفوذ اجتماعی را هم ندارند. بنابراین برای کرزی آزاد گذاشتن رسانهها نهفقط هزینهیی نداشت که از او قهرمان آزادی بیان هم میساخت.
چند روز پیش که اشرف غنی گفت از رسانههای ما باد میبرآید، اهل رسانه آزرده شدند و آن طعن رییسجمهور را اهانتی به خود دانستند. در آن سخن رییسجمهور اما واقعیتی بازتاب یافته بود که اهل رسانه میتوانند به نفع حرفهی خود ازش استفاده کنند. آنان میتوانند با استناد به همان سخن رییسجمهور بر دولت فشار بیاورند که میزان دسترسی رسانهها به درون دولت را افزایش بدهد تا دیگر رسانهها باد تولید نکنند و بهصورت جدی پل اطلاعات میان حکومت و مردم شوند.
در پانزده سال پس از طالبان، مردم افغانستان فقط یکبار از دولت خود بهصورتی جدی و تاثیرگذار انتقاد کردند و اسم آن انتقاد «جنبش روشنایی» بود. انتقادهای دیگر همانهاییاند که دولت کرزی آزادشان گذاشته بود، چون میدانست بود و نبودشان مساوی است. دولت فعلی هم از این جهت ذرهیی نگرانی ندارد. چون میداند که رسانهها هرچه بگویند «باد» است.
حالا وقتش هست که اهل رسانه با جدیت گریبان دولت را بگیرد و به دولت نشان بدهد که از رسانهها باد نمیبرآید و اگر دولت هم دوست ندارد رسانهها فقط باد پخش کنند، باید دروازههای حکومت را به روی جستوجو و تحقیق روزنامهنگاران باز کند. مخصوصا بر خود رییسجمهور باید فشار آورده شود که در این زمینه از روزنامهنگاران بیشتر پشتیبانی کند.