سیاست‌های پاکستان و اولویت‌های ما

عرفان مهران

حملات خون‌بار اخیر درکابل و قندهار یکبار دیگر انگشت انتقاد مسئولین دولتی و حتا افکار عمومی را علیه پاکستان برانگیخته است. بر اساس آمار وزارت امور داخله، شمار تلفات حمله‌ی روز سه‌شنبه کابل به 38 تن و شمار زخمیان آن به 86 نفر رسیده است. در حمله‌ی قندهار نیز 12 تن به‌شمول معاون والی قندهار و چهار دیپلمات امارات متحده‌ی عربی، کشته و 14 تن دیگر به‌شمول والی جراحت برداشتند.
دیروز صدها تن در برابر سفارت پاکستان در کابل تجمع کردند و از سیاست‌های آن کشور در حمایت از تروریزم انتقاد نمودند. معترضان پاکستان را عامل اصلی ناامنی‌ها در افغانستان دانسته و خواستار آن شدند تا فشار بیشتری از سوی جامعه‌ی بین‌المللی برپاکستان جهت قطع حمایت آن کشور از گروه‌های تروریستی به‌خصوص گروه طالبان وارد شود. این در حالی است که پیش از این بارها مقام‌های دولتی افغانستان نیز پاکستان را متهم کرده‌اند که برای تروریستان پایگاه و پناهگاه داده و حمایت مادی و معنوی از آنان انجام می‌دهد.
مداخله‌ی پاکستان در امور افغانستان بر همگان مبرهن و واضح است. پاکستان پس از سرنگونی رژیم سردار داوود و به‌دنبال آن تشکیل حکومت کمونیستی در افغانستان، مداخلات گسترده‌یی را در امور افغانستان انجام داد و در نهایت این مداخله با تشکیل گروه طالبان و روی کار آوردن آنان به‌مثابه‌ی یک حکومت دست‌نشانده به پیش رفت. این مداخله اکنون بر همگان واضح است و نه‌تنها تغییری در سیاست آن کشور در قبال افغانستان به‌وجود نیامده است، بلکه پاکستان سیاست مداخله و سنگ‌اندازی در امور افغانستان را تشدید نیز کرده است. این کشور اکنون برای تحقق سیاست‌های خود در امور افغانستان با کارت تروریزم و حمایت از گروه‌های افراطی مانند طالبان، القاعده، شبکه‌ی حقانی و گروه‌های تروریستی و مافیایی دیگر بازی می‌کند و در این کار به موفقیت‌هایی نیز دست یافته است. تشکیل چندین گروه تروریستی و حمایت گسترده از آنان، افغانستان را به‌رغم حمایت‌های گسترده‌ی بین‌المللی به زمین زده است و فرصت‌هایی را که برای پیشرفت و آبادی کشور وجود داشت، از بین برده است.
این نقش پاکستان بر همگان روشن است، اما رویکرد ما به مسائل موجود در افغانستان و به‌خصوص مساله‌ی امنیت در کشور به گونه‌یی است که گویا تمامی مشکلات تحت تاثیر سیاست‌های پاکستان و استخبارات آن کشور در قبال افغانستان قرار دارند. به این‌معنا که مداخله‌ی پاکستان مسئولین ما را از عهده‌دار شدن وظایف و مسئولیت‌های‌شان سبکدوش کرده و این امر دستمایه‌یی برای گریز از تقبل مسئولیت‌های‌شان گردیده است. هر رویداد تروریستی که در کشور حادث می‌شود، بلافاصله مسئولین دولتی انگشت انتقاد را به سوی پاکستان و گروه‌های تحت حمایت آنان نشانه گرفته و با این کار به‌سادگی خود را تبرئه می‌کنند. هیچ مسئولی نیست که به‌دنبال حوادث خونین امنیتی در کشور مسئولیت را به عهده‌ی خود بگیرد و بپذیرد که در محافظت از جان و مال مردم کوتاهی کرده است. هر رویدادی اتفاق می‌افتد، همگی با انتقاد از پاکستان مهر پایان بر آن حادثه زده و نه‌تنها خود را از قرار گرفتن در مظان داوری افکار عمومی خارج می‌کنند که تلاش می‌ورزند با انحراف افکار عمومی، مردم را نیز علیه پاکستان بشورانند.
چنین نگاهی به مساله‌ی امنیت در افغانستان از یک‌طرف واقعیت‌های موجود در جامعه‌ی افغانستان را وارونه می‌کند، از طرف دیگر باعث می‌شود که هیچ‌گونه انگیزه‌یی برای بازبینی نواقص و کاستی‌ها باقی نماند و امکان اصلاح سیاست‌گذاری‌های امنیتی را از بین ببرد. در حالی‌که هیچ‌کسی نسبت به دشمنی سازمان استخبارات پاکستان و سیاست‌های تروریست‌پروری آن در افغانستان و منطقه بی‌خبر نیست، بزرگنمایی بیش از حد آن در داخل افغانستان نیز بدون هدف و برنامه‌ی مشخصی نیست. به نظر می‌رسد مسئولین دولتی عامدانه به این مساله بیش از حد دامن می‌زنند و با این کار خود توجه افکار عمومی و حتا توجه حامیان خارجی خود را از ضعف و ناکامی‌های خود منحرف می‌کنند. این سیاست در داخل به نظر می‌رسد با موفقیت‌هایی به همراه بوده است. در حالی‌که ضعف و سوءکارکرد و عدم رهبری درست در نهادهای امنیتی کشور به اوج خود رسیده است، مسئولین آن بدون هیچ‌گونه فشاری بر کرسی‌های خود لمیده‌اند و کسی نیست از آنان به‌خاطر سوءکارکردهای‌شان سوال کند. مساله اما فراتر از این است. سیاست ضد پاکستانی دولت تقریباً همه‌ی مسائلی را که در درون این دولت وجود دارند به فراموشی سپرده است. اختلاف‌های عمیق میان سران حکومت، شکاف گسترده میان حکومت و نیروهای اجتماعی و همین‌طور نفوذ گسترده‌ی دشمنان در نهادهای دولتی همه و همه بنیان‌های مشروعیت حکومت موجود را به بن‌بست مواجه کرده و اگر سیاست‌های ضدپاکستانی دولت و دشمن‌سازی‌های سیستماتیک آن نباشد، ممکن است به یکبارگی تمام توجهات متوجه این نابه‌سامانی‌ها در درون دولت شود و آن‌گاه شرایط را برای دولت‌مردان تنگ‌تر سازد.
بدون شک مساله‌ی امنیتی در افغانستان تحت تاثیر سیاست‌گذاری‌های سازمان‌های استخباراتی منطقه به‌خصوص پاکستان قرار دارد. اما این به‌معنای آن نیست که مسئولان ما از پذیرش مسئولیت و برخورد منطقی با این مسائل، شانه خالی کنند. تنها انتقاد از پاکستان و بزرگنمایی دشمنی سازمان استخباراتی آن کشور با مردم افغانستان هیچ ارزشی ندارد. اگر قرار است تغییری در وضعیت به‌وجود آید باید مسئولین از خود شروع کنند و با رفع نواقص و کاستی‌های خود، برای مقابله با دشمنان بیرونی آماده شوند. برای هر تغییر مثبت باید از حل مسائل موجود میان نخبگان سیاسی در داخل افغانستان، مواجهه‌ی عقلانی با مسائل، عدم برخورد دوگانه با شهروندان، تلاش برای انسجام، مبارزه با عناصر نفوذی دشمن در داخل نظام، تقویت ادارات و تقویت حس مسئولیت‌پذیری در میان مسئولان آغاز شود. تا زمانی که ما نتوانیم بر مسائل موجود در داخل افغانستان به توافق برسیم و مسئولانه در قبال مملکت عمل نکنیم، سیاست‌های احساساتی و ضدپاکستانی، هیچ نتیجه‌یی جز انحراف افکار عمومی نخواهد داشت.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *