مقاومت بنیادگرایانه از پشت میز غازی امان‌الله

اگر رییس‌جمهور غنی طرح توزیع تذکره‌های کتابچه‌یی را بپذیرد، آیا آن را در روی میزی که از امان‌الله خان به میراث مانده، امضا خواهد کرد؟ هنوز پاسخ آن مشخص نیست، اما اگر نوعیت برخورد با نمادها را به معنای نشانه‌های رفتارشناسانه در نظر بگیریم، می‌توانیم درک روشن‌تری از افراد، نگرش و رفتار واقعی آن‌ها داشته باشیم.
دو روز پیش، سرانجام رییس تثبیت هویت در اداره‌ی ثبت احوال نفوس کشور گفته است که به‌تازگی و به هدف جلوگیری از جعل شناسنامه‌های ورقی و پایان دادن به سوءاستفاده از این نوع تذکره‌ها، طرح کتابچه‌یی شدن تذکره‌ها را به رهبری حکومت پیش نهاده‌اند. این کتابچه‌ی هشت صفحه‌یی که شامل برخی کدهای امنیتی، شناسنامه‌ی افراد به سه زبان و مواردی است که جعل و سوءاستفاده از آن را سخت‌تر می‌کند. این طرح پس از معلق ماندن سرنوشت «توزیع تذکره‌ی الکترونیک» ساخته شده است و احتمالاً با این نیت که عیب‌ها و خلاهای تذکره‌های ورقی را برطرف سازد.
طرح توزیع تذکره‌ی الکترونیک در دوره‌ی اول ریاست‌جمهوری حامد کرزی پیشنهاد شد. مبتنی بر این طرح، تذکره‌های الکترونیک که شامل تمامی اطلاعات مشخص، قابل تفکیک و مهم افراد می‌بود، می‌باید در چند مرحله چاپ و توزیع می‌شد. این تذکره با مرکز دیجیتال اسناد شهروند که شامل بانک ملی اطلاعات نیز می‌شد، وصل و قابل ردگیری بود. به این ترتیب، سیستم احصائیه‌ی مرکزی کشور کاملاً الکترونیک می‌شد. کاری که اولاً عرصه را برای برشمردن نفوس واقعی کشور، رده‌های سنی، توزیع نفوس از نظر جغرافیایی و میزان نفوس اقوام، باز می‌کرد و در قدم بعدی، از آن می‌شد به‌عنوان کارت هویت در انتخابات نیز استفاده کرد؛ ضمن آن‌که ردگیری هرگونه تقلب و جعل از این طریق ساده بود و افراد نمی‌توانستند همزمان چند تذکره‌ی هویت داشته باشند. برای اجرای این طرح منابع مالی کافی و تمهیدات لازم در نظر گرفته شده بود. اما اختلاف دیدگاه بر سر گنجاندن و نگنجاندن نام اقوام افغانستان مجال به چالش کشیدن این طرح و تلاش برای ناکام ساختن آن را مساعد کرد. اگر این طرح اجرا می‌شد، ما می‌توانستیم قدم بنیادینی برای مدرن‌سازی نهادها و الکترونیکی‌سازی دولت‌داری برداریم.
اجرای این طرح با موانع بسیاری روبه‌رو شد. عمده‌ترین آن اما ترس سیاسی بود. ترس از افشا شدن ماهیت روایتی که سال‌هاست چهارچوب سیاست‌های کلان را تعیین می‌کند. این ترس از یک جهت، ترس از ترقی‌خواهی نیز بود. در حضور امکانات جدید و تذکره‌ی الکترونیک، و پس از آن اجرای حکومت‌داری الکترونیکی، عرصه بر کاغذپرانی‌ها، جعل‌ها و پنهان‌کاری‌های فسادآمیز تنگ می‌شد. جدال بر سر میزان نفوس پایان می‌یافت و در نتیجه، برای به‌دست آمدن نتیجه‌ی انتخابات لازم نبود یک سال بر سر میز مذاکره‌ی تنش‌آلود بنشینیم. در کشوری که روندها اساساً فسادزا و چالش‌برانگیز است و از طرفی دیگر سیاست و حکومتداری نیز آمیخته با تزویر و قانون‌شکنی است، برهم زدن این روند، به هیچ‌وجه مطلوب بازیگران سیاسی نیست. گرچه مقایسه‌ی غم‌انگیزی است، اما می‌توان مقاومت در برابر توزیع تذکره‌ی الکترونیک را با مقاومت طالبان در برابر آموزش دانش جدید و تحدید زنان مقایسه کرد. طالبان نیز از تکثیر آگاهی و دانش غیر مدرسه‌یی (و نه الزاماً غیر دینی) هراس داشتند.
از طرفی دیگر، تذکره‌های ورقی فاقد هر نوع ضمانتی برای جلوگیری از جعل و تقلب است. هرکسی در فساد حاکم بر نهادهای حکومتی، قادر است چند تذکره‌ی تابعیت با محتوای متفاوت داشته باشد. این تذکره‌ها به سادگی دست‌کاری می‌شوند. از طرفی دیگر، در یک دهه‌ی اخیر چنان به‌صورت وسیع و غیر قابل مدیریتی تذکره‌های ورقی تکثیر شده که دشوار است بتوان شمار تذکره‌های واقعی افغان‌ها را محاسبه کرد. کارگران پاکستانی نیز توانسته‌اند تذکره‌ی افغانی داشته باشند. حکومت از یک‌سو با مشکل تذکره‌های ورقی روبه‌رو است که عملاً اعتبار احصائیه و آمار را از بین برده است، و از طرفی دیگر با مشکلی سیاسی‌تر که توزیع تذکره‌ی الکترونیکی است. از این منظر، توزیع تذکره‌های کتابچه‌یی ظاهراً راه گریز از بن‌بست موجود تعریف شده است. اما واقعیت این است که راه گریز موجود فقط در پی پاک کردن صورت مسأله است، پیش از آن که به‌دنبال حل آن باشد. تذکره‌های کتابچه‌یی بازهم در بستر کاغذپرانی‌ها و سنت قدیمی توزیع تذکره انجام می‌شود و با وصف تمامی تلاش‌ها برای جلوگیری از جعل آن، احتمالاً فساد در تذکره را سخت‌تر خواهد کرد نه ناممکن. از طرفی دیگر، چه این تذکره‌ها برای متقاضیان جدید توزیع شود یا چه به‌صورت سراسری، بازهم دشوار است که بتوان آن را معیاری برای هویت‌دهی واقعی به شهروندان و نفوس واقعی کشور به‌حساب آورد.
امان‌الله خان، یک قرن پیش تذکره‌ی کتابچه‌یی گرفت. تذکره‌یی که نشانی از تحول دیوان‌سالاری در آن زمان به‌حساب می‌رفت. اشرف غنی که گفته می‌شود میز کار امان‌الله خان – که در تاریخ سیاسی یک سده‌ی اخیر نماد پیشرفت و ترقی‌خواهی به‌حساب می‌آید- را در دفتر کارش گذاشته است، می‌خواهد بگوید آرزوی دیرینه و تاریخی‌یی دارد: ترقی افغانستان و تقویت حکومت مرکزی. اما امضای او بر این طرح (توزیع تذکره‌ی کتابچه‌یی) قطعاً این روایت را با تلخی گزنده‌یی دگرگون خواهد کرد. این را کسی که سابقه‌ی کار در نهادهای معتبری مانند بانک جهانی را در کارنامه‌اش دارد و آشنا با دولت‌داری جدید است، بیش از هرکسی می‌داند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *