نفوذی‌ها؛ رخنه‌یی در دیوار امنیت

با فرونشستن گرد و خاک‌ها و تدفین کسانی که در خون‌بارترین حمله‌ی داعش در افغانستان جان‌شان را از دست دادند، زمان آن رسیده است که به حواشی و چه‌گونگی وقوع آن توجه شود. طرح این مسأله که چه‌طور افراد وابسته به داعش توانستند به بزرگترین شفاخانه‌ی نظامی کشور حمله کنند، ما را به درک بی‌ثباتی و ناامنی‌های روزافزون به‌خصوص در پایتخت کمک می‌کند.
شفاخانه‌ی سردار داوودخان، از تأسیساتی است که به‌واسطه‌ی نیروهای امنیتی محافظت می‌شود. در این شفاخانه، غالباً مسئولان و افراد نظامی و دولتی مراجعه می‌کنند و از این جهت، لایه‌ی امنیتی ستبری آن‌ را احاطه کرده است. توجه به این نکته از این حیث مهم است که برخی شاهدان گفته‌اند پس از انفجار در دروازه‌ی ورودی ساختمان این شفاخانه، در منازل دوم و سوم آن صدای شلیک را شنیده‌اند. به این معنا که درگیری در داخل شفاخانه-بنا بر روایت برخی شاهدان-همزمان با حمله‌ی انتحاری در ورودی آن آغاز شده است.
چند احتمال را می‌توان طرح کرد. نخستین احتمال این است که صدای شلیک ناشی از واکنش نیروهای امنیتی به حمله‌ی انتحاری بوده است. اما مبتنی بر برخی نقل‌قول‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی بازتاب یافته، صدای متواتر شلیک در داخل ساختمان شفاخانه ادامه یافته است. احتمال دوم این است که مهاجمان پیش از وقوع حمله‌ی انتحاری در ساختمان شفاخانه جابه‌جا شده بودند. مبتنی بر این احتمال، همزمان با وقوع حمله‌ی انتحاری، مهاجمان نیز درگیری را شروع می‌کنند. دولت وزیری، سخنگوی وزارت دفاع ملی نیز این احتمال را رد نکرده و در کنفرانس خبری‌ پس از حادثه به نقش نفوذی‌ها در کشتار هولناک شفاخانه‌ی داوودخان اشاره کرده است. ابهام‌های دیگری نیز مطرح شده است؛ از آن‌جمله خاموش شدن دوربین‌های امنیتی و قطع شدن برق.
این ابهام‌ها باید رفع شود. رفع آن مستلزم تحقیق مستقل و معطوف به کشف واقعیت از سوی نهادهای امنیتی است. به‌دلیل شمار روزافزون حملات انتحاری یا به‌دلیل سهل‌انگاری و ضعف مدیریت نهادهای امنیتی، تاکنون رسم بر این بوده که تمام کار نهادهای امنیتی با کشته‌شدن آخرین مهاجم تروریستی مختومه اعلام شده و پس از آن، شاهد اعلان گزارشی که چه‌گونگی انجام این حملات را توضیح بدهد، نبوده‌ایم. در برخی مواقع که کمیسیون حقیقت‌یاب تشکیل شده نیز نتیجه‌ی کارش با اعتراض‌ها و انتقادهای بسیاری همراه بوده است. با در نظرداشتن این موارد، لازم است که حکومت دست‌کم در مورد حمله‌ی خونین چهارشنبه تحقیق جدی و گسترده‌یی را شروع کند. این کار نهادهای اطلاعاتی است که توضیح بدهند چه‌گونه این حمله رخ داد؛ سوالی که می‌تواند به بسیاری از ابهام‌ها پاسخ دهد و رخنه‌هایی که در ساختار امنیتی وجود دارد را افشا کند. بی‌توجهی به این مسأله و ندادن توضیح کافی به شهروندان، سبب حدس و گمان‌های بیشتری می‌شود. نتیجه‌ی آن، فروپاشی اعتماد حداقلی میان حکومت و شهروندان است و برجسته شدن این تصور که نهادهای امنیتی به جای کشف مسایل امنیتی، در پی پنهان ساختن آن و خاک انداختن بر رخدادهایی است که جان ده‌ها شهروند را دست‌کم در یک ماه اخیر گرفته است.
واقعیت این است که شک و تردید‌هایی در مورد چه‌گونگی گسترش عملیات طالبان و شبکه‌های تروریستی و نیز نفوذ آن‌ها به برخی مناطق و انجام حملات انتحاری و ناکارآمدی نهادهای امنیتی وجود داشته است. حمله به ریاست محافظت از رجال برجسته یا حمله در برابر دادگاه عالی این شک و گمان‌ها را بیشتر کرده است. حملاتی که در جاده‌ها یا مساجد و اماکن غیر دولتی انجام می‌شوند، با این توجیه که از دسترس مستقیم نیروهای امنیتی خارج بوده‌اند، تا حدی پذیرفتنی می‌آید، اما نمی‌توان با همین توجیه، باز شدن ایستگاه‌های امنیتی در برابر تروریست‌ها را نیز پذیرفت.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *