رحمتالله ارشاد
اخیراً ناتو برگههای تبلیغاتییی در بخشهایی از ولایت پروان پخش کرد که بهصورت نسنجیدهیی به نفع طالبان و حاوی بخشی توهینآمیز برای اعتقاد مسلمانان بود. این سازمان اعلامیهیی منتشر کرده و پذیرفته که کار اشتباهی صورت گرفته است. فراتر از آن، ناتو قول رسیدگی به آن را داده است. اما عذرخواهی و قول رسیدگی به این اشتباه صورتگرفته، به نظر میرسد کافی نبوده است. طالبان با صداهای متفاوتی در حال اعتراض و دامن زدن به آناند.
طالبان در همان ابتدا، با حمله به پایگاه هوایی بگرام و پس از آن در نشر خبرنامهیی، مدعی شدند که به اشتباه ناتو پاسخ دادهاند. به این ترتیب، گروهی که سالهاست فرو پاشیده و نهادهای مستقر و سازمانیافتهیی ندارد، نشان داد که هنوز بهدرستی میتواند از خلاهای بهوجود آمده بهره ببرد. اما در این میان واکنش برخی نمایندگان پارلمان جالبتر بود. از آنجمله، آقای اللهگل مجاهد به تندی گفت که اگر جلو این کارها گرفته نشود، اسلحه خواهد گرفت. او حتا تهدید کرد که نظرش را در مورد طالبان بازنگری خواهد کرد.
این واکنش و اعتراض مردم قرهباغ ولایت کابل در حالیکه پرچمهای طالبان را با خود حمل میکردند، پیامهای روشنی دارد. پیش از آنکه بخواهیم در مورد این پیامها تأمل کنیم، باید بپرسیم، چرا طالبان توانستند از خطای تبلیغاتی ناتو تا این اندازه بهره برند؟
طالبان در ابتدای کار بهدنبال تأسیس یک دولت اسلامی بودند. به همین دلیل این گروه از ابتدای فعالیتاش، نام دولتاش را «امارت اسلامی طالبان» گذاشت. امارتی که در رأس آن امیرالمؤمنین خودخواندهی طالبان قرار داشت و قواعد و قوانین حاکم بر این ساختار نیز از فهم و ایدیولوژی این گروه ناشی میشد. این گروه با دو مشخصه در افغانستان ظاهر شد: یکی، تکیه بر اعتقادات سخت مذهبی که بر پایهی ایدیولوژی «دیوبندی» بنا شده بود و برای نخستینبار کوشش میکرد که مذهب را از راه شبهقاره در افغانستان وارد و بر قدرت حاکم بسازد. دوم، این گروه مدعی بود که متشکل از طلاب مدارس دینی است. بهلحاظ سنتی، آنهم پس از سقوط رژیم کمونیستی که اسلامگرایی رادیکال به اندازهی کافی تقویت شده و خریدار یافته بود، طالبان توانستند بهصورت هوشمندانهیی از وضع موجود برای اعمال نفوذ وسیع در افغانستان استفاده کنند. حملات تند و برقآسای این گروه در قندهار و پیشروی تا دروازههای کابل، در کنار عوامل نظامی و محلییی که داشت، بیتردید متأثر از شاخصهایی بود که این گروه برایش تعریف کرد. چهکسی میتوانست به «طلاب مدارس دینی» که پرچمشان حاوی کلمهی طیبه بود، با نگاه آمیخته با شک ببیند؟
از این منظر در مییابیم که طالبان با نمادهای پرطرفدار و قابل اعتماد در میان مردم افغانستان بازی کردند. ظهور این گروه، ظهور ماشین کشتار و ویرانی آمیخته با مظاهر و نمادهای مذهبی بود. همانسان که این تجربه در عراق، زمانی که داعش به موصل حمله برد، تکرار شد و البته در ابتدای کار بسیاری را غافلگیر کرد. تفاوت ظهور طالبان در قندهار و ظهور داعش در موصل در رنگ پرچمها و میزان سبعیت و سفاکی آنها بود، نه چیزی بیش از آن. از اینرو، یکی از ابزارهای مهم جنگی طالبان و بسیاری از گروههای مشابه تروریستی مدعی احیای نظام اسلامی، نشانههایی است که این گروهها بهنحوی آنها را گروگان میگیرند و در خدمت اهداف خشونتطلبانهیشان قرار میدهند. اعتراض کسانی که پرچم طالبان را با خود حمل میکردند، در خوشبینانهترین برخورد، این پیام را میرساند که کسی یارای مخالفت با نمادهایی که طالبان از آن استفاده میکنند را ندارد.
در اینکه ناتو خطای بزرگی مرتکب شده، تردیدی نیست. آدم در نگاه اول به یاد دو چیز میافتد: مشاور افغانی که در War Machine نشان داده شده، که حرفی برای گفتن ندارد و نظامیانی که گوشی برای شنیدن ندارند. اما مهمتر و نگرانکنندهتر از آن، واکنشی است که برخی از اعضای پارلمان، از جمله اللهگل مجاهد نشان دادهاند.
روشن است که طالبان با نشانههای مذهبی بهدنبال اعمال نفوذ بودهاند. جای تعجب نیست که این گروه بخواهد از حادثهی پیشآمده با رندی تمام استفاده کند. این چیزی نیست که اللهگل مجاهد آن را نداند؛ چه اینکه دانستناش کار سختی نیست. اما همراه شدن با ضدتبلیغات طالبان و حتا تهییج افکار عمومی و توجیه آن از جایی مانند پارلمان کشور، معنایی غیر از این ندارد که آقای مجاهد خواسته یا ناخواسته میخواهد در این مرحله، ذبیحالله مجاهدی باشد که از مجلس نمایندگان به حساب طالبان سخن میگوید. حداقل انتظاری که از وی و باقی نمایندگان مجلس میرفت این بود که آنها با واقعبینی و به شیوهی درستتری نارضایتی و خواستشان را به حکومت یا ناتو میرساندند.
ناتو با خطایی که انجام داد، برگههایی به نفع طالبان پخش کرد. برخی از اعضای مجلس نمایندگان اکنون میخواهند بهعمد یا از سر نادانی، ادامهی آن را تکمیل کنند و کار را یکسره به نفع طالبان به انجام برسانند.