همانگونه که انتظار میرفت، نشست چهارجانبه در مسقط-پایتخت عمان-میان نمایندگان ردهی میانی چهار کشور افغانستان، پاکستان، چین و امریکا برگزار شد. معاون سیاسی وزارت خارجه از افغانستان در این نشست شرکت کرده و معاون وزارت خارجهی پاکستان نیز نمایندهی این کشور در نشست مسقط است. با توجه به استراتژی جدید امریکا دربارهی افغانستان و پیچیدهتر شدن مسألهی ناامنی در این کشور، انتظار میرود در مرحلهی اول نشست عمان فرصتی برای جستوجوی عملی راههایی برای مذاکره با طالبان فراهم آورد.
در ابتدای ماه جاری، وزارت خارجهی پاکستان اعلام کرد که در نشست عمان نمایندهی طالبان نیز حضور خواهد داشت و در واقع این نشست، فرصتی برای گفتوگوی مستقیم نمایندگان چهار کشور-بهخصوص افغانستان-با طالبان فراهم خواهد کرد. اما بعداً وزارت خارجهی کشور تصحیح کرد که نشست عمان، ادامهی نشست چهارجانبه است که پس از افشای مرگ ملا عمر و اعتراض افغانستان مبنی بر عدم تمایل پاکستان برای اعمال فشار کافی بر طالبان، بینتیجه پایان یافته بود. از این جهت، نشست مسقط در واقع در ادامهی نشستهای چهارجانبه قابل تحلیل و ارزیابی است. در نشستهای چهارجانبه که حسننیت افغانستان شروع شده بود، تلاش میکرد تا از طریق پاکستان و حمایت چین و امریکا، راهی برای اعمال فشار و وادار کردن طالبان برای پیوستن به مذاکرهی صلح با حکومت جستوجو شود.
پاکستان در آن زمان تمایل چندانی برای پایان دادن به بازی دوگانهاش نداشت؛ کما آنکه اعتماد دوباره به این کشور تا هنوز دشوار است. بهرغم این بیاعتمادی، برخی رهبران طالبان تأیید کردهاند که پاکستان از این گروه خواسته، هیأتی برای گفتوگوی صلح آماده کنند. دیلی تایمز در این مورد گزارشی داده که نشان میدهد، چنین درخواستی از سوی پاکستان مطرح شده و حتا برخی فرماندهان طالبان در مورد رد این پیشنهاد از سوی طالبان ابراز تردید کردهاند. علاوه بر این درخواست، اخیراً مقامات ارتش پاکستان تأیید کردند که علیرغم نفوذ بر طالبان، توانایی چندانی برای کنترل این گروه ندارند. در آنجا گفته شد که اکنون روسیه نفوذ وسیعی در میان این گروه دارد و ایران نیز با برخی فرماندهان طالبان در ارتباط است. معنای سادهی آن این است که طالبان دیگر منحصراً در کنترل پاکستان نیستند و دو بازیگر نسبتاً پیروز جنگ سوریه نیز در افغانستان فعالانه وارد این بازی شدهاند.
میتوان گفت، پاکستان برای کاهش فشارها، سعی میکند با ارجاع به روسیه و ایران نشان بدهد که کار چندانی از دستاش در اعمال فشار بر طالبان ساخته نیست، یا دستکم میخواهد سطح توقع از این کشور را پایین بیاورد. اما واقعیت این است که پاکستان دست بازتری برای اعمال فشار بر طالبان دارد و از سویی، بخواهی-نخواهی متحد امریکا در جنگ علیه تروریسم است؛ برخلاف امریکا و روسیه که حضور امریکا را در افغانستان بر نمیتابند. بسیاری از فرماندهان طالبان در خاک پاکستاناند. شبکهی حقانی که بازوی نظامی طالبان در افغانستان بوده و بخش بزرگ و خونبار حملات انتحاری و تهاجمی را این گروه سازمان داده و رهبری کرده است. پاکستان توانایی دستگیری، بستن منابع مالی و سختتر کردن جلبوجذب جنگجو از مدارس این کشور را دارد. برای طالبان، حمایت پنهانی پاکستان از این گروه، مایهی دلگرمی است و سبب میشود آنها با امیدواری و اطمینان بیشتری در کار تدارک حملات تروریستی باشند. برداشتن چتر حمایتی پاکستان از این گروه، قطعاً میتواند فعالیت رهبری نظامی و سیاسی این گروه را دچار دشواری کند. بخش عمدهی دادوستد مالی افغانستان از طریق صرافیها و بهخصوص از پاکستان به کشورهای دیگر انجام میشود. پاکستان توانایی ردگیری این منابع مالی و کنترل آنها را دارد.
با اینحال، متقاعد کردن پاکستان برای همکاری علیه تروریسم و اعمال فشار بر طالبان کار دشواری است. اعلام استراتژی ترامپ دربارهی افغانستان برای پاکستان هشداردهنده بود؛ بهخصوص از این منظر که در استراتژی تازهی امریکا بر نقش مهم هند برای مبارزه با تروریسم و حمایت از دولت افغانستان تأکید شده بود. برای پاکستان، این بهمعنای برجسته شدن نقش هند در مسایل افغانستان بود و از این جهت غیر قابل تحمل است. شروع نشست چهارجانبه که در آن هند غایب و پاکستان بازیگر اصلی است، بیربط به این موضوع نیست. حضور چین در این نشست قطعاً پیام معناداری به هند میفرستد.
افغانستان فرصت دارد تا از یکسو پیوسته در تلاش اعمال فشار بیشتر بینالمللی بر پاکستان باشد و از سوی دیگر، بهویژه از طریق چین اعتماد و علاقهی پاکستان برای همکاری را جلب کند. نشست عمان میتواند بسته به نوع مواجههی نمایندگان افغانستان با مسألهی طالبان، به شروع دوبارهی روند صلح کمک کند یا آسیب بزند. تا اینجای کار بهنظر میرسد پاکستان سطحی از فشار را بر طالبان وضع کرده که لازم است تقویت و حمایت شود.