انسان به دلایل فراوان مقدم بر هر کتابی است. آنکه قرآن را به تحریر درآورد، یک انسان بود؛ آنکه کتاب را قبول کرد، انسان بود و بالاخره آنکه کتاب را برای خودش چشم و گوش و عقل و هوش قرار داد نیز انسان بود. این یعنی انسان، خود خالق کتاب است و خالق همیشه بر آنچه خلق شده، مقدم است. واضح بگوییم، انسان بر کتاب مقدم است. از سوی دیگر، انسان پویاست و نظر به زمان و مکان تغییر میکند؛ اما کتب دینی ایستا و غیرقابل تغییر اند. جوامع آن چیزی را میپذیرند که بر حسب زمان و نیازهایشان تنظیم شده باشد. آنچه به نیاز ما پاسخ نتواند بگوید، خود نیازمند تغییر و اصلاح است. از سوی دیگر، کتب برای هدایت و نظمبخشیدن زندگی انسان آورده شدند و در واقع از انسان برای انسان آمد و نباید به خاطر آن یک انسان دیگر تلف شود یا از میان برداشته شود. با در نظرداشت همهی این موارد، انسان ارزشمندتر از یک کتاب است. جاندادن و جان گرفتن هم فقط و فقط به دست آن است که باعث راه رفتن انسان روی زمین شد.
مرگ فرخنده جهالت یک جماعت را به نمایش گذاشت و لکهی ننگی شد بر دامن تاریخ این کشور.