سیزده سال از کودتایی 7 ثور 1357 گذشته بود. اما اوضاع افغانستان از هر نگاه همچنان پرآشوب بود و بر سر قدرت جدال جریان داشت. یک خانواده مهاجر افغان در ایران که به علت همین جدالها بر سر قدرت فرار کرده بود، منتظر به دنیا آمدن چهارمین فرزندشان بودند.
خانواده فاضل مانند هزاران افغان دیگر برای یافتن زندگی آرام و فرار از جنگ دار و ندارشان را در روی زمین اجدادیشان، در پنجاب بامیان رها کرده و در ایران مهاجر شدند.
اختناق سیاسی
با پایانیافتن حکومت شاهی در افغانستان تاریخ خونبار آغاز شد. در این سال سردار محمدداوود خان با کودتای سفید قدرت را از ظاهرشاه گرفت. وعدههای امیدوارکنندهای به مردم داد، اما وعدهها عملی نشد و نارضایتی مردم شدت گرفت. وضعی که بعد از پنج سال کودتای دیگر را در صبح 7 ثور و جنگهای داخلی در افغانستان رقم زد.
سال 1357 سردار محمدداوود خان قدرت را از دست داد. ساعت ده بجه صبح هفتم ثور بود که این اعلامیه از رادیو پخش شد: «سردار داوود خان آخرین فرد خانواده مستبد سلطنتی نادرخان، این عوامفریب بینظیر تاریخ و خاین به اراده خلق افغانستان از میان رفت. حاکمیت ملی بعد از این به شما خلق نجیب افغانستان تعلق دارد. دفاع از دستآوردهای انقلاب، از بینبردن هواخواهان این سردار مستبد و ستمگر، وظیفه فرد فرد مردمان شرافتمند افغانستان است.»
با پخش این اعلامیه دورهی تاریک تاریخ افغانستان نیز آغاز شد. زیرا بهنام دفاع از دستآوردهای انقلاب، صدها نفر به جرم حمایت و طرفداری از سردار (محمدداوود خان) اعدام شدند.
اعدامها رفته رفته گسترش یافت و صدها نفر دیگر به نامهای چون مخالف نظام و مخالف سیاستهای حزب دموکراتیک خلق نیز توسط سازمان خاد محکمه شده و در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
این فضای ملتهب هزاران شهروند افغانستان را مجبور به ترک کشور کرد. خانواده فاضل که از سالهای زیادی در پنجاب بامیان زندگی داشت و از طریق کشاورزی زندگیشان را پیش میبردند، نیز یکی از هزاران خانوادهی مهاجر بود. این خانواده در 1359 خورشیدی افغانستان را ترک کرد تا شاید در بیرون از افغانستان و در کشور همسایه زندگی بهتر و آرامتری یابد. عبدالعظیم فاضل بهدور از ناآرامیها که بعد 1359 در افغانستان همچنان ادامه یافت، در ایران تشکل خانواده داد و در کنار آن به آموختن فقه و معارف اسلامی رو آورد.
مهاجرت
در 29 سنبله 1370خورشیدی چهارمین فرزند خانوادهی فاضل که دومین دختر خانواده نیز بود، به دنیا آمد. نام او را فاطمه گذاشتند. این کودک که در مهاجرت متولد شده بود، هر روز به این آرزو قد میکشید در دنیای مهاجرت صرف یک افغانی نباشد: «همیشه پدرم این را میگفت که ما درس بخوانیم و فرد مفید و موثر باشیم.»
فاطمه میگوید ورود به سیستم آموزشی سختگیر ایران برای او و سایر مهاجران ساده نبوده است. به گفتهی فاطمه، در تمام سالهای آموزشی-تحصلی همواره بر سر راه آموزش افغانها در ایران موانع و مشکلاتی زیادی وجود داشته است. رویکردی که هزاران افغان مهاجر در ایران را از تعلیم و تحصیل تا کنون محروم کرده است: «با تأخیر به صنف شامل میشدیم. در جریان سال نیز چندین بار ما را بهعنوان دانشآموز افغان از صنف بیرون میکردند. در آن سن ما درکی از موضوع نداشتیم.»
از نظر فاطمه موانع آموزش برای او تنها سیستم سختگیرانه ایران برای مهاجران نبوده است، بلکه در کنار افغانیبودن، باورهای عمومی در برابر آموزش دختران نیز دستکمی از مانع اول نداشته است: «همواره مخالفتهایی در برابر آموزش دختران وجود دارد. افراد به تحصیل دختران بهعنوان یک موضوع بیفایده نگاه میکنند.»
به گفتهی فاطمه، مهاجران در ایران بهدلیل هزینه و سختگیری ورود به سیستم آموزشی ایران برای آموزش دختران بهایی قایل نمیشدند. فاطمه نیز گاهی بهدلیل همین نگاه از رفتن به مکتب منع شده، اما تسلیم این نگاه نشده است.
سالهای بد برای دانشجویان افغانستان در ایران
فاطمه با پایان دوره مکتب در سال 1388 خورشیدی آمادهی ورود به دانشگاه شد، اما سال 1388 و سال 1389 خورشیدی، برای دانشجویان افغان در ایران سالهای خوبی نبود. فاطمه میگوید که در این سالها درحالیکه دانشجویان افغان با شوق آمادهی ورود به دانشگاه بودهاند، با صادرشدن ناگهانی بخشنامهای، از شرکت در آزمون سراسری کانکور منع شدند و ورود دانشجویان افغان به دانشگاههای ایران غیرقانونی اعلام شد.
فاطمه میگوید دانشجویان افغان در ایران از این اتفاق دچار سرخوردگی شدید شدند و شماری زیادی ترک تحصیل کردند: «سالی سختی بود، بسیاریها ترک تحصیل کردند، اما شماری مثل من با ممارست، دوندگی و نامهنگاری بسیار موفق شدیم که در آزمون سراسری کانکور سال 1389 خورشیدی شرکت کنیم، اما از وسط سال دوباره جو تغییر کرد و ناامیدی حاکم شد.»
پس از حدود دو سال هرچند مانع ورود دانشجویان افغان در دانشگاههای ایران برطرف شد، اما رشتههای تحصیلی برای پذیرش دانشجویان افغان به تصمیم دولت ایران محدود شد و دانشجویان افغان با وجود پرداخت هزینههای هنگفت تحصیلی حق انتخاب تمام رشتههای تحصیلی را نداشتند.
افزون به این، امتیازهای آموزشی برای دانشجویان افغان نیز برداشته شد و پذیرش دانشجویان افغان در دانشگاهها پولی شد: «از 1389 دانشگاهها پولی شد. امتیاز دانشجوی برتر در رقابتهای عمومی نیز برداشته شد و من هم با این شرایط روبهرو شدم.»
دانشجوی برتر دانشگاه
فاطمه در سال 1389 خورشیدی با سپری کردن آزمون سراسری کانکور ایران وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد. او با وجود تمسخر مردم مبنی به بیاهمیتبودن رشته دامپزشکی، آنرا انتخاب کرد: «دامپزشکی رشتهی خیلی گسترده، مهم و پرکاربرد است، اما همه اهمیت این رشته را نمیدانند.»
فاطمه با وجود حرفهای مردم، از انتخاب رشتهی دامپزشکی و از تحصیل در این رشته منصرف نمیشود، اما بیرونشدن از پس تأمین هزینههای هنگفت تحصیلی در کنار دیگر موانع که بر سر راه ورود دانشجویان افغان در دانشگاه وجود داشته، کار سادهای نبود: «در کنار مشکل و سختیهای دیگر، یکی از سختیها این بود که پدرم پنج تا فرزند داشت که از این میان چهار نفر همزمان دانشگاهی بودیم و خواهر کوچکم دانشآموز. پرداخت شهریهها سخت بود و فشار زیادی به خانواده میآورد.»
فاطمه میگوید هرچقدر مشکلات زیاد شد تا او را بهعنوان یک مهاجر و دختر از تحصیل بازدارد، سرسختی او هم بیشتر شد: «تلاش لازمهی بالارفتن در دانشگاه بود. در آن زمان هر چند بسیاری از امتیازها برداشته شده بود، اما با تلاش در پرداخت شهریهام تخفیف میگرفتم و یا بهدلیل بلندبودن نمرههایم از آن معاف میشدم.»
فاطمه با انجام اولین پروژهی تحقیقاتیاش، در سال 2012 میلادی عنوان تابترین دانشجوی بینالمللی دانشگاه فردوسی مشهد را کسب کرد. از این پس راه برای فاطمه هموارتر شد. او میگوید بهزودی جایگاه خود در میان دانشجویان نخبه دانشگاه فردوسی مشهد باز کرد. پیشرفت روزافزون او باعث شد که نگاهها از او بهعنوان یک دختر مهاجر افغانی تغییر کند: «با حمایت استادانم از طریق کارهای داوطلبانه در آزمایشگاههای مختلف دانشگاهها شرکت میکردم تا تکنیکهای روز در زمینهی تشخیص و درمان بیماریهای زینوس را بیاموزم.»
سختکوشی و تلاش فاطمه باعث میشود که زمینهی ورود به مقاطع بالاتر تحصیلی برای او سادهتر شود. در نهایت او تا مرحله دکترا پیش میرود.
در این مدت او عضویت گروههای تحقیقی معتبری را بهدست آورده بود. از جمله او در پروژهی پژوهشی مشترک دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرس ایران شرکت کرد: «پروژه را انجام دادم، چیزهای زیادی آموختم. نتیجهی تحقیق در یک ژورنال علمی امریکای چاپ شد.»
فاطمه با ختم دوره دکترایش روی مقاومت آنتیبیوتیک به تحقیق پرداخت. تا کنون نتایج تحقیقات فاطمه در ژورنالهای معتبر علمی دنیا منتشر شده است. فاطمه فاضل تا اکنون روی امنیت غذایی، شیوع سل و مقاومشدن بیماریهای عفونی تحقیق کرده است.
دانشمند جوان
حالا فاطمه در میان شش پژوهشگر دیگر سال 2020 از سوی «بنیاد ارِل کانادا» بهعنوان دانشمند جوان معرفی شده است. بنیاد ارِل که در اونتاریو کانادا قرار دارد، یکی از معتبرترین انستیتوتهای تحقیقاتی علوم پزشکی دنیا است.
این انستیتوت در زمینهی علوم تغذیه، تنوع زیستی و سلامت خانواده تحقیق میکند و همهساله شش دانشجوی جوان را شناسای و آنان را مورد حمایت قرار میدهد.
این پذیرش محدود، محققان بیشماری از دانشگاههای سراسر جهان را برای کسب بورسیهها و امتیاز مالی این بنیاد وا میدارد که با یکدیگر سخت رقابت کنند تا عنوان یکی از شش پژوهشگر مورد حمایت این بنیاد را کسب بتوانند.
امسال (2020 میلادی) هزار پژوهشگر از کشورهای مختلف در رقابت بنیاد تحقیقاتی «ارِل» شرکت کرده بودند که از این میان تنها شش دانشمند جوان برتر انتخاب شده است. فاطمه یکی از این شش نفر است.
در کنار کسب جایزهی سالانه 50 هزار دالری بنیاد «ارِل»، فاطمه امسال موفق به کسب جوایز دیگر نیز شده است. او برندهی بورسیه واکسینشناسی دانشگاه لیون فرانسه است و میگوید که در ماه فبروری امسال (2020) این بورسیه را گرفته است. «امسال اتحادیه اروپا یک برنامه تحقیقاتی در مورد حفظ سلامتی مردم راهاندازی کرده بود. من با توجه به سابقهام در آن شرکت کردم و از میان هزار و صد نفر انتخاب شدم.»
علاوه بر این، او عنوان یکی از 21 پژوهشگر واکسین اتحادیه اروپا و سازمان بهداشت جهانی (WHO) را دارد و دو بورسیه تحصیلی و تحقیقاتی دیگر از کشورهای آلمان و نیوزیلند نیز دریافت کرده است.
دکتر فاطمه فاضل که عمرش را در مهاجرت و با دشواری سر کرده، عنوان تنها نماینده افغانستان را در تمامی این رقابتها داشته است. او اکنون روی پروژهی تهیهی واکسین برای پیشگیری از پاندمی در جهان تحقیق میکند و میخواهد نام کشورش را در راستای کشف واکسین پاندمیهای جدید، مصئونسازی مردم، بهبود وضعیت بهداشت و سلامت عموم بلند کند.