من هر ماه دو-سه رویداد یک ماه را به شما گزارش میدهم. بعضی انتقاد میکنند که مثلا به سجده رفتن رییسجمهور ما در نماز جنازه چه اهمیتی دارد که کسی گزارشش را بدهد. بگذارید من از خودم دفاع کنم:
سعدی با آن همه عظمتش از چیزهایی گزارش میداد که اگر امروز زنده بود گریبانش را پاره میکردید. میدانید که شیخ سعدی در حربی پوهنتون بغداد محصل بود. در آن وقت حربی پوهنتون را «نظامیه» میگفتند. سعدی قطعهای دارد که با این بیت شروع میشود:
مرا در نظامیه ادرار بود
شب و روز تلقین و تکرار بود
توجه میفرمایید؟ خوب، بود که بود. بالاخره آدمی است. در حربی پوهنتون یا هر جای دیگر گاهی آدم به قول مزاریها قبه میشود. این را که گزارش نمیدهند. حتا خاطرهنویسان افغان با این جزئیات نمینویسند. حداکثر، مینویسند:
«جنرال عبدالقادر خان سگرت ال ام به من داد. پشت پاکت سگرت ال ام در آن زمان درخت خرما چاپ میکردند. خرما از جملهی پیداوار کشور ما محسوب نمیشود. اما این جانب در کتاب یک داکتر مصری به نام عبدالفتاح فاخوری خوانده بودم که انجیر برای نرم کردن معده تأثیرات نیکویی دارد. متاسفانه در آن کتاب در مورد خرما معلومات نداده بود. اینکه چرا درخت خرما در پاکت سگرت چاپ میگردد سوالی بود که من میخواستم از جنرال عبدالقادر خان بپرسم. اما از آنجا که کودتا شده بود و اوضاع به خوبی پیش نمیرفت، من سوال خود را مطرح ننمودم».
و حالا آن رویدادهای تمدنساز این ماه:
• رییسجمهور افغانستان به اروپا برق صادر کرد. سخنگوی ریاستجمهوری با اعلام این خبر از پشت میکروفون پایین آمد و از یخن تک تک خبرنگاران حاضر در کنفرانس خبری گرفت و آنان را تکان داد. وی گفت:
«قبلا وقتی خبری از این نوع را اعلام میکردیم، خبرنگاران تکان میخوردند. اما متأسفانه در یک سال اخیر ما هرچه بگوییم کسی تکان نمیخورد».
قابل ذکر است که برق مذکور قرار است تا سال 2043 میلادی به اروپا برسد. یکی از فرانسویهای مقیم پاریس که این خبر را شنیده بود به روزنامهی لوموند گفت:
«ما که بدبخت بودیم و در تاغیکی زندگی کغدیم. اما امیدواغم فغزندانم از نعمت غوشنی بغخوغداغ شوند».
• کتاب «گلشنِ تبریکات» در شش جلد و بیست و سه هزار صفحه در کابل به زیور طبع آراسته شد. این کتاب که به اهتمام استاد ولیالله عثمانی گردآوری شده حاوی متون تبریکیهی فیسبوکی است که در یک سال اخیر توسط کاربران افغان خطاب به مقامات و کارمندان حکومتی نوشته شدهاند. آقای عثمانی به خبرنگاران گفت:
«این شش جلد فقط دربرگیرندهی پیامهای تبریکیای هستند که به خاطر تقرر بجا و شایستهی مأموران حکومت با ادبیات عالی نوشته شدهاند. در سیزده جلد بعدی که انشاءالله بهزودی چاپ خواهند شد، تبریکات یک خطی و دوخطی و بیکیفیت نیز گرد آورده شدهاند».
آقای عثمانی از سازمان یونسکو تقاضا کرد که نگذارد کتابهای او گذاشته شوند که به فراموشی سپرده شوند.
• دیوار سفارت افغانستان در آلمان در صفحهی فیسبوک خود این شعر را نوشت:
من دیوارم
من نیاز به تعمیر دارم
روزگار غریبی است
تهدابت را میبویند
مبادا گفته باشی زیرم فرسوده است.
روزگار غریبی است
در واشنگتن
برای ترمیم پیسنگ دیوار سفارت دو میلیون دالر صرف میکنند
اما ای خدای زمین و آسمان
نگاه کن
که در آلمان
پایتخت محکمکاری جهان،
کسی به پای من حتا یک میلیون یورو نمیریزد.
ای دیوار سفارت افغانستان در لندن
برادر من،
ای دیوار سفارت در مسکو و کانادا و سویدن
در هر کجا که هستی،
ای دیوار سفارت وطن،
من درد مشترکم
مرا فریاد کن!
ای سفیر کبیر،
حد اقل با یک و نیم میلیون دالر
مرا آباد کن!