جمالناصر فرهمند
رییس مطبوعات و آگاهی عامه ریاست عمومی دفتر مقام ریاستجمهوری
از ۲۹ میزان، روز ملی زبان اوزبیکی طی برنامههای جداگانه در سلامخانه ارگ و هتل انترکانتیننتال بزرگداشت شد. ۲۹ میزان سال پیش توسط محمداشرف غنی، بهعنوان روز ملی زبان اوزبیکی درج تقویم کشوری شد. زبان اوزبیکی یکی از زبانهای غنامند است که در رده بیستوهفتمین زبانهای دنیا قرار دارد. در حال حاضر، در حدود نزدیک به ۶۰ میلیون متکلم زبان اوزبیکی در جهان وجود دارد. مادامی که بحث درباره زبان اوزبیکی مطرح میشود، اسمهایی چون ابوریحان البیرونی، مولانا عبدالرحمن جامی، ظهیرالدین محمد بابر، امیرعلیشیر نوایی، کمالالدین بهزاد و دهها چهره شاخص و درخشان دیگر که کارنامههای ارزشمند و پرباری را در حوزه زبان و فرهنگ اوزبیکی دارند، در برابر دیدگان ما ظاهر میشوند.
افغانستان کشوری دارای تنوع فرهنگی، قومی و زبانی است و در واقع، هر زبان و فرهنگی بهقول شفیعی کدکنی یک وطن است. در این مفهوم، وطن بیش از هرچیزی، یک هویت ساختارمند است؛ هویتی که شاید مهمترین شاخصهاش زبان است و زبان برخاسته از یک زیربنای محکم و گسترده از تجربیات فرهنگی-تاریخی است. از اینرو، زبان شیرین اوزبیکی از جمله زبانهای مهم بومی مردم افغانستان با گذشتهای پربار تاریخی و فرهنگی است که برای من در حکم وطن معنا دارد.
شاید برای بعضیها این پرسش پیش آمده باشد که اهمیت نکوداشت از زبان در چیست؟ پاسخ به این پرسش شاید در صلاحیت کارشناسان حوزهی زبانشناختی باشد، اما اجازه بدهید به این پرسش پاسخی از منظر دیگری مطرح کنم. نکوداشت از زبان، نکوداشت از فرهنگ است. نکوداشت از زبان، گامی برای مبارزه علیه فراموشی داشتهها و ارزشها است. از اینحیث که ما در جهانی زندگی میکنیم که به آن جهان انقراضها میگویند؛ انقراض نهتنها از گونههای جانوری و زیستی که انقراض گونههای متنوع زبانی و فرهنگی نیز. از همینرو است که زبانها یکی پس از دیگری میمیرند و بهندرت زبانی جدید متولد میشود. در این میان، زبانهایی اما زنده میمانند که آن گذشتهی پربار تاریخی-ارزشی را در خود داشته باشد و از پشتیبانی اقتصادی-سیاسی نیز برخوردار باشد. سودمندانه زبان اوزبیکی نکات برشمرده را در خود دارد اما نیاز به کار جدی و پیگیر دارد.
نکوداشت از زبان، وارد کردن زبان به ساختارهای علمی اجتماعی-سیاسی است. یک پیشبینی نشان میدهد که نصف زبانهای زندهی دنیا اغلب زبانهاییاند که یا ثبت نشدهاند، یا نانوشته و خارج از ساختارهای اجتماعی-سیاسی ماندهاند، یا در غیاب تولید و تعامل قرار دارند، تا پایان قرن آینده از بین میروند. اگر مصداقی برای تبیین این سخن بیاوریم، در امریکا به علت قرنها نسلکشی، کوچ و آزار و ادغام اجباری بومیان سبب شد که از حدود ۳۰۰ زبان بومی کاملا متفاوت تنها چند زبان قوی باقی بماند و در حال حاضر هم حدود پنجاه زبان بومی در آن در حال انقراضاند. واقعیت این است که زبانها همواره و بهطور طبیعی زاده شده و میمیرند. تنها آنی میتواند ادامه بدهد که در پشت آن، حمایت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی وجود داشته باشد. از این حیث، زبانهای بومی نیازی بسیار اساسی به حمایتهای وسیع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارند.
فرهنگ شفاهی و غیبت مکتوبسازی
از یک نظر، ادبیات عبارت است از تمامی ذخیرهها و میراثهای ذوقی و فکری اقوام و ملتهای جهان، که مردم در ضبط و نقل و نشر آنها کوشیدهاند و در واقع آن اثرها را شایسته و درخور این مایهی تلاش و کوشش خود شناختهاند.
با مراجعه به تاریخ زبان اوزبیکی، با گنجینهی عظیم و کمنظیری از فعالیتهای ادبی از طریق این زبان پویا در این حوزه تمدنی، به دو صورت شفاهی و مکتوب، روبهرو هستیم. این اثرهای ارزشمند ما را با اندیشه، ذوق، دانش و برداشتهای نیاکانمان از زندگی، آشنا میکند و تاریخ این مرز و بوم را بیواسطه و بیدریغ در اختیار ما میگذارد.
از سدههای پیش از میلاد که اثرهای شفاهی ترکهای باستان و سنگنوشتههای «اورخون یینیسی» و دیگر اثرهای مکتوب در چوب سفال و دیگر اشیا که از مناطق مختلف آسیا و اروپا کشف شدهاند و متعلق به زبان دورهی ترک باستان است، امکانهایی از دیدگان باستانشناختی و جامعهشناختی برای ما میدهند که زبان اوزبیکی، از گذشتهی تمدنی برخوردار است. تمام آن داشتهها نیز حاصل ذوق، اندیشه، دانش و عواطف و علایق مردمان این سرزمین بوده است. بخشی از این اثرها که مکتوب نظیر سنگنوشتههای شاهان و نوشتههای روی سکهها و بخشی دیگر، از نوشتههای بومی الهام گرفته و بر پایهی داستانهای ملی، افسانهها و بعضی از آداب و رسوم اجتماعی پدید آمدهاند و تا اکنون نیز سینهبهسینه ادامه مییابند، پیکرهی اصلی ادبیات شفاهی و مکتوب زبان ازبیکی باستانی را تشکیل میدهند. اما بیشتر اثرهایی که از دورههای کهن به زبان اوزبیکی بهصورت مکتوب بر جای ماندهاند، با دستگاههای دینی زردشتی، بودایی و مانوی مرتبطاند که بدنهی اصلی ادبیات بومی افغانستان پیش از اسلام را میرسانند.
با توجه به زمان نسبتا طولانی رواج زبانهای موجود در این خطهی خاکی، متأسفانه آنچه از این زبانها بهصورت مکتوب برجای مانده است، بسیار ناچیز است. شواهد گوناگونی نظیر شاهکارهای ادب زبان اوزبیکی، که قطعا بازتاب پیشینهی ادبی درخشان و نیز غنای ادبی همین اندک اثرهایی که از دورههای متعدد تاریخی باقی ماندهاند، از نابودی گنجینه پرارزش و کمنظیری حکایت دارند که به تدریج و به دلایل گوناگون، از میان رفته و یا آسیب جدی دیده است. دلایلی چون علاقهمندی مردمان این سرزمین به سنت ادبیات شفاهی و پافشاری آنها در حفظ و نگهداری این سنت و ثبتنکردن داشتههای ادبی-فرهنگی-تاریخی و نیز جنگها، ستیزها، تعصبهای دینی و فرهنگی، و تغییر خط و زبان، و بسیاری دلایل دیگر که پرداختن به آنها از حوصلهی این متن نیست. پس نکوداشت از ۲۹ میزان بهمثابه روز ملی زبان اوزبیکی، و تولید مجموعه مقالات در نخستین گرامیداشت از این رویداد میمون، فراخوانی برای مکتوبسازی ادبیات شفاهی، بازخوانی روایتهای موجود، امکانی در تولید و دستی در معنا که هویت آیندهی این زبان فراگیر را تضمین کند.
زبان در حکم وطن
به باوری، هیچچیزی در جهان وجود ندارد که در وهله نخست در زبان اتفاق نیفتد، حتا مفهومی با نام وطن. از این حیث، زبان برای من حکم وطن را دارد. نزد من وطن آن نیست که بسیاریها میپندارند، وطنی که چهار خط فرضی دور آن کشیده شده باشد. در یک برداشت کلانتر، هرجا که زبانی هست و مردمانی با آن تکلم میکنند در صورتی که نیازی به ترجمه برای هم ندارند، آنجا بهنوعی وطن آدمی است، زیرا در آنجا از طریق زبان ذوق و احساس آدمی معنامند میشود و بهتعبیری، «وطن آنجا است که آشناییهایی هست.»
با مراجعه به تاریخ نوین کشور، میبینیم که کیمیای جاذبه فرهنگی این زبان در عصر عسرت شعر و ادب، سلایق نوجو و سنتگریز را نیز با میراث ادبی فرهنگی کشور عجین کرده است. از همین حیث، این فرهنگ توانسته است میراث ادبی و فرهنگی گرانسنگ یک حوزه تمدنی کلان را در منطقه حفظ کند. زبان اوزبیکی نه فقط در افغانستان که به پشتوانه ادبیاش نقطه وصل بهخصوص در کشورهای قلمرو زبان اوزبیکی-فارسی-دری است.
دریغا که در سالهای اخیر، بسیاریها متأثر از تبلیغات سوء و دسایس بیگانگان، اهمیت فرهنگها و زبانهای موجود در کشور را نادیده انگاشتهاند و مصلحت و انصاف و مروت را فدای سیاستزدگی کردهاند. اگر میخواهیم فرهنگ و زبان و ادبیات این کشور حفظ شود، لازم است حوزه فرهنگ را قربانی عصبیتهای سیاسی نکنیم و به فرهنگ و زبان مشترک مردم افغانستان احترام بگذاریم.
همه نیک میدانیم که حال زبان اوزبیکی خوش نیست و از این سیاستزدگی فرهنگی همواره در رنج بوده است. حالا چه باید کرد که زبان اوزبیکی از این حال و روز ناخوش بهدر آید؟ کارهای زیادی باید شود. در آموزش و پرورش و دانشگاهها و رسانهها باید ادبیات اوزبیکی بهصورت وارسته جا داده شود. همینسان باید تمهیداتی اندیشید که نهادهای فرهنگی و حکومتی، خبرگزاریها، روزنامهها، رسانههای مجازی، ترویجدهنده زبان اوزبیکی باشند، یا اگر یار شاطر نیستند، بار خاطر نباشند.
باری دیگر، روز ملی زبان اوزبیکی را برای تمام مردم شریف و با عزت افغانستان تبریک و تهنیت میگویم. با آرزوی افغانستان آباد و آزاد.