آنچه هند را مجبور کرد تا با طالبان وارد مذاکره شود

آنچه هند را مجبور کرد تا با طالبان وارد مذاکره شود

دهلی در پی سهم‌گیری بیشتر در گفت‌وگوهای صلح افغانستان

ترجمه: علی‌احمد حبیبی

از زمانی که روند گفت‌‌وگوهای صلح افغانستان دو سال قبل آغاز شد، تصمیم هند بیشتر حفظ فاصله و بی‌طرفی بوده است. اما این رویه با حضور وزیر امور خارجه هند، سوبرامانیام جیشنکار در مراسم افتتاحیه گفت‌‌وگوهای بین‌الافغانی در ۱۲ سپتامبر، آهسته‌آهسته هند را مجبور به آغاز رویکردی متفاوت کرد. جیشانکار در این محفل تاریخی، بار دیگر بر نیت خیرخواهانه و حمایت بلندمدت هند از روند صلحی که خود افغان‌ها بر آن نظارت و کنترل داشته باشند، تأکید کرد. حضور ایشان این احتمال را نیز افزایش داده است که کشور هند برنامه دیدارهای مستقیم با گروه طالبان را در دستور کار قرار داده است.

گرچه تاکنون تصمیم هند این بوده است که تا حد امکان از حضور پررنگ در افغانستان اجتناب کند، اما رفته‌رفته پس از امضای تفاهم‌نامه استراتژیک بین هند و افغانستان در اکتبر ۲۰۱۱، با افزایش کمک‌های خود در بخش‌های آموزش و تجهیز محدود نیروهای نظامی و حمایت از پروژه‌های عمرانی به‌صورت نامحسوس حضور خود را افزایش داد. در تفاهم‌نامه بر علاوه تمرکز و همکاری روی مسائل امنیتی، حقوقی و عدالت اجتماعی، بر سر مبارزه با جنایت‌کاران و گروه‌های تروریستی بین‌المللی در منطقه نیز توافق صورت گرفته بود.

از نظر سیاسی، هند توانسته به یکی از کهن‌ترین و قوی‌ترین حامیان استقرار حکومت دموکراتیک در کابل تبدیل شود. از کنفرانس بن در سال ۲۰۰۱ که با خروج طالبان، دولت انتقالی در افغانستان شکل گرفت، تا امروز هند با دیدی وسیع تمام تلاش خود را برای موفقیت دولت افغانستان به‌کار برده است. از همین رو این کشور از سال ۲۰۰۱ به این طرف میلیاردها دالر در عرصه انکشاف عمرانی و حمایت‌های بشردوستانه در افغانستان هزینه کرد. اگرچه سطح کمک‌هایی که هند برای افغانستان تاکنون داشته، برابر با کمک‌های کشورهای غربی نیست، اما همواره این کشور به‌عنوان شریک انکشافی قابل اعتمادی در منطقه محسوب شده است.

با این‌که هند سعی کرده تا از روند صلح بین‌الافغانی حمایت کند، اما چرخشی به طرف طالبان نیز در طی سال‌های پسین از سوی این کشور دیده می‌شود. در دهه ۹۰ میلادی هند مانند روسیه و ایران در کلام با رژیم طالبان مخالفت می‌کرد. ولی حمایت خود را از ائتلاف شمال متشکل از گروه‌های جهادی مخالف با طالبان داشت. با وجود این‌که در اواخر دهه اول قرن جدید هند به تلاش‌های خود برای حمایت از دولت منتخب افغانستان ادامه داد، اما در مخالفت با طالبان همچون گذشته عمل نمی‌کرد. اگرچه کانال ارتباطی مستقیم بین طالبان و هند دیده نشد، اما بیان اولویت‌های این کشور در جلسه افتتاحیه دوحه نشان از چرخش تدریجی به سمت طالبان داشت.

طالبان اما خود نمی‌خواهند به‌عنوان شریک قدرتمندی برای هند باشند. با این هم اساسا نشانی از بی‌میلی برای تعامل با این کشور از خود نشان نداده‌اند. چند ماه قبل طالبان ادعای رسانه‌ها مبنی بر همسویی این گروه با گروه‌های جهادی درگیر در مناقشه کشمیر را رد کردند به این معنا که آن‌ها علاقه‌ای به مداخله در امور کشورهای دیگر ندارند. همچنین ارسال کدهای نامحسوس این گروه به دهلی است که فرصت سر میز نشستن را از دست ندهند.

شکوفایی چرخش بین  هند و طالبان به دنبال تفاهم امریکا و طالبان در ماه فبروری امسال پدید آمد که آمادگی خروج نیروهای امریکا از افغانستان در اواسط سال ۲۰۲۱ را رقم خواهد زد. مطمئنا غیبت نظامیان امریکا شرایطی را فراهم خواهد کرد که طالبان برای برداشتن لقمه‌های بزرگ‌تر سیاسی بیشتر اشتیاق نشان دهند. ظاهرا طالبان در میدان جنگ دست بالاتر را دارند و در مذاکرات هم ادعای برتری را دارند و همین برتری‌ها را توجیهی مشروع برای شراکت در قدرت می‌دانند.

تعامل هند با طالبان بنا به چند دلیل مهم تلقی می‌شود: اول این‌که طالبان انتظار دارند که با ورودشان نقصی را که احساس می‌کنند در حاکمیت نظام فعلی در افغانستان وجود دارد، به نوعی کامل کنند. دوم، ایجاد روابط دیپلماتیک با طالبانی که تبدیل به یک قدرت سیاسی شده‌اند. ضمانتی برای حضور این کشور در افغنستان را در امتداد اشتیاق مشارکت در برنامه‌های اقتصادی مانند پروژه‌های انرژی آسیای مرکزی و اتصال مرزها خواهد بود. سوم این‌که رابطه دوستانه با طالبان قدرت نفوذ این کشور را در افغانستان آینده بیشتر خواهد کرد و از این راه می‌تواند برنامه‌های خرابکارانه پاکستان علیه خود را در افغانستان خنثا کند.

مطمئنا هند راه دارازی در پیش دارد. اگر واقع‌بینانه بنگریم، طالبان یا به توافق سیاسی با دولت دست می‌یابند و یا هم خشونت‌ها را تا تاریخ نامشخصی ادامه خواهند داد. در هر دو صورت، طالبان به‌عنوان یک چالش و قدرت، نه‌تنها برای افغانستان که در منطقه نیز باقی خواهند ماند. برای هند اما این تعاملات پاکستان را که نقش فعال در روند گفت‌‌وگوهای صلح داشته، بیشتر حساس خواهد کرد. با نزدیکی هندی‌ها به هر یک از بازیگران مهم در افغانستان، خطر نفوذ پاکستانی‌ها در افغانستان از بین نخواهد رفت، درحالی‌که بزرگ‌ترین چالشی که باقی خواهند ماند، تهدید تروریزم و بنیادگرایی است که با پیروزی‌های طالبان در عرصه سیاسی و نظامی می‌تواند هیزمی به آتش این نوع نیروها در منطقه تبدیل شود. 

شاخه نظامی طالبان پاکستان (شبکه حقانی) با جدیت تمام مواضعی علیه منافع ملی هند در پیش دارند و دارای رابطه نزدیکی با آی‌اس‌آی پاکستان است و به نقل از وزارت دفاع امریکا، فعالیت‌های خرابکارانه بسیاری علیه هندی‌ها در منطقه داشته است. تهدید دیگر، وجود گروه تروریستی دولت اسلامی شاخه خراسان در افغانستان و منطقه است که می‌تواند عاملی برای جذب یا پیوستن نیروهای جدا شده از طالبان یا دیگر گروه‌های تروریستی به این گروه باشند.

قدرت دیگر منطقه که نگرانی‌هایی همانند کشور هند دارد و از گسترش تروریزم و ناامنی به کشورهای همسایه‌ی افغانستان بیم دارد، چین است. نگرانی این همسایه افغانستان از مجاورت جغرافیایی منطقه مسلمان‌نشین اویغور است. همچنین این کشور به دنبال سرمایه‌گذاری در پروژه‌های اقتصادی در راستای محقق‌شدن پروژه جاده کمربندی خود در افغانستان می‌باشد. با افزایش روابط دیپلماتیک خود با کابل در عین حالی که با وعده گسترش سرمایه‌گذاری‌های خود در این کشور تلاش دارد، تعاملاتی نیز با طالبان داشته باشد. چین به دنبال مستحکم‌ترکردن جایگاه و نقش خود در آینده افغانستانی یکپارچه است. همه‌ی این‌ها زنگ خطر و باعث تنش روابط چین و هند خواهند بود.

رقابت بین چین و هند به احتمال قوی دوستی بین دهلی با مسکو و تهران را که اهداف مشترکی در منطقه دارند بیشتر خواهد کرد. از طرفی هم دولت افغانستان نسبت به روابط خود با مسکو از آنجایی که راوبط پنهانی مسکو و طالبان و مذاکراتی که در گذشته داشته‌اند، با نگاه تردید پیش خواهد برد. رابطه تهران با طالبان هم با توجه به ذات شیعی بدون ایران و سیاست‌های حمایت‌گرانه از شیعیان و نیت ضد شیعی طالبان و همچنین دوری تاکتیکی ایران از این چنین گروه‌هایی نمی‌تواند به‌صورت گسترده شکل بگیرد. از آن لحظه‌ای که هند روابط استراتژیک خود با مسکو را فراهم کند و تمرکز خود را روی مستحکم‌کردن روابطش با تهران کار کند، نفوذ مشترک و همه‌جانبه این سه کشور در افغانستان دور از انتظار نخواهد بود.

این واقعیت که به احتمال قوی، هند تنها کشوری است که از طرفی می‌تواند با امریکا و اروپا روابط حسنه داشته باشد و از طرف دیگر ایران و روسیه را با خود همراه کند تا نقش خود در مذاکرات صلح را پررنگ‌تر کند. درحالی‌که هر یک از این کشورها به دنبال منافع استراتژیک خود هستند، اما در نهایت اهداف همه‌ی این‌ها برقراری صلح در افغانستان است. اجماع شرکای بین‌المللی بر سر این‌که چطور با طالبان به تفاهم برسند، بیشترین اهمیت را دارد و بازی درست کشور هند در این میان می‌تواند کمک بزرگی برای رسیدن به این اجماع به‌شمار برود.