مرکز خبرنگاری تحقیقی پیک
گزارشگر: بلال خداداد
«به زابل که رسیدیم، پاتک طالبان موتر را توقف داد. دیدم که طالب در موتر بالا شد، اگرچه دلم جمع بود که از نظامیبودنم کدام نخونشانی پیشم نیست و حتا گالری موبایل خود را کاملا فارمت (حذف) کرده بودم؛ مگر همین که نزدیکم شد، پرسید از کجا آمدی. گفتم از قندهار، گفت بده موبایلت را. دادم و یک چیزی مثل فلش را در موبایل وصل کرد. تمام داروندار و عکسها را دید و گفت بیا پایین. چنان بیرحمانه لتوکوب کردند که نپرسین… چشمهایم باز شد. در زندانی تکوتنها بودم که تا هشت روز تعداد ما به یازده نفر رسید و پاهای همگی ما در یک زنجیر دراز قلف (قفل) شده بود…».
روایتی احمد (نام مستعار) سرباز 25 سالهی پولیس ملی افغانستان که پس از روزها اسارت و در بند بودن از زندان گروه طالبان، با ۴۲ تن همراهانش موفق به فرار شده است. این سرباز که میخواهد هویتاش مخفی بماند، میگوید طالبان او و همراهانش را در روزهای اسارت و در زندان بهشدت شکنجه کردهاند: «طالبان به هیچ ارزش انسانی پابند نیستند.» به گفتهی احمد او سه سال پیش به خدمت در پولیس ملی افغانستان درآمد و در این مدت بیشتر در جنوب کشور وظیفه انجام داده است.
ادعای بدرفتاری با زندانیان
روایت احمد از روزهای اسارت در زندان طالبان تکاندهنده است. او که حدود دو هفته را در زندان طالبان سپری کرده، میگوید روزهای که در زندان طالبان گذشت، تلخترین خاطرات 25 سال عمرش است. او میگوید وقتی از طالبان آب خواسته است، یکی صدا زده: «شما مزدور و کافرید. به شما آب نمیدهیم». احمد در ادامه میافزاید که طالبان او را با پنج تن از همراهانش در یک اتاق تاریک و خاکی بدون فرش در قید غول و زنجیر نگه میداشتند. این سرباز پولیس به درستی نمیداند که زندان طالبان در کجای افغانستان قرار داشتند، اما حدس میزند که مکان بودوباش آنها بهدور از روستا و بازار و خانهی مسکونی در دامنهی کوهی بوده که با شش فرد مسلح محافظت میشدند. احمد میگوید از گفتوگوهای محافظان زندان طالبان دریافته است که جایی در ولسوالی نوبهار ولایت زابل نزدیک به خط دیورند زندانی بودهاند.
احمد ادعا میکند که در زندان طالبان، در حدی شکنجه و تحقیر میشدند که حتا بدون اجازهی نگهبان نمیتوانستند نان بخورند. بهگفته وی، یکی از زندانیان هنگامیکه در یکی از شبها نماز خفتن را ادا میکرد، طالب پهرهدار آمد و با خشم و دشنام به این زندانی گفت: «چوچه کافر، چرا بیاجازه نماز خواندی؟» با یک پایپ کیبلی که در دست داشت، آن زندانی را در حدی مورد ضرب و شتم قرار داد که از هوش رفت. اما طالبان همیشه ادعای بدرفتاری را رد کردهاند.
99 درصد مرگ و یک درصد شانس نجات
«هیچ کاری کرده نمیتوانند. اگر جای ما هم افشا شود، چهار طرف ماین فرش میکنیم، خود ما میرویم. یا زیر بمبارد طیاره دولت از بین میروند و یا خودشان سر ماین مردار میشوند». ماجرای گفتوگوی میانخودی زندانبانان طالب که به گوش زندانیان رسیده است. احمد میگوید با شنیدن این گفتههای طالبان، همه وحشت کرده بودند و با همدیگرشان میگفتند که باید برای نجات خویش کاری کنند، وگرنه همگی از بین خواهند رفت. در پنجمین شبی که این سرباز فراری با پنج تن از یارانش به این زندان انتقال یافته بودند، یکی از میان زندانیان پیامی را گوشبهگوش دیگران منتقل کرد که: «تنها یک درصد شانس زندهماندن است و آنهم فرار از این وحشت، آیا آماده هستید یا نه؟» به گفتهی احمد چنانکه همگی از ظلم و شکنجه و گرسنگی به ستوه آمده بودند، همه یکصدا شدند و پذیرفتند که با ۹۹ درصد احتمال مرگ و یک درصد نجات، آمادهی هرگونه قربانی هستند.
درست ساعت هشت همان شب زمانیکه زندانیان برای نان و نماز از زنجیر رها شدند، درحالیکه نوبتوار ده-ده نفر با یک پهرهدار برای رفع حاجت و طهارت بیرون میشدند، نخستین گروه دهنفری بر نگهبان حملهور شده و تفنگاش را گرفته و خودش را محکم میبندد. هنگامیکه بیرون زندان سروصدا بلند میشود، همهی زندانیان بر دو طالب دیگر حمله میکنند و بدون کشتار، دستوپای هرسه طالب را محکم بسته و با یک کلاشینکوف و دو مخابره همگی در عالم نابلدی و تاریکی حوالی ۹ شب بهسوی مسیر نامعلومی حرکت میکنند. احمد میگوید در شب فرار، تنها سه طالب مسلح برای حفاظت از این زندانیان موظف بودند.
پس از یک ساعت پیادهروی بهدلیل ترس از تعقیب طالبان، زندانیان فراری به دو گروه تقسیم شدند. حرکت در دو جهت مختلف. احمد میگوید تمام شب را پیاده راه رفتند و تا ساعت هشت صبح گروه ۲۳ نفری به یکی از پوستههای امنیتی نیروهای دولتی مربوط ولسوالی شاهجوی ولایت زابل خود را رساندند.
احمد میگوید پس از آن به مقر ولسوالی شاهجوی منتقل شدند، سپس توسط چرخبال نظامی به مقر فرماندهی لوای دوم فرماندهی قولاردوی ۲۰۵ اتل؛ جاییکه گروپ دوم بیست نفریشان هم رسیده بودند. احمد میگوید 10 نفر از کسانی که با او از زندان طالبان فرار کردند، عضو نیروهای ارتش ملی بودند که توسط چرخبال به کابل منتقل شدند. همچنان والی زابل به فرمانده پولیس آن ولایت نیز دستور داد که متباقی هم در کمترین زمان ممکن باید توسط چرخبال بهکابل انتقال داده شوند. اما با گذشت چهار روز، فرمانده پولیس زابل برایشان میگوید که چرخبال نیست و دلشان که زمینی میروند و یا منتظر میمانند. احمد میگوید او بسیاری از همراهانش از ترس آنکه مبادا باز هم در مسیر راه کابل بهدست طالبان نیفتند، دوباره به قندهار میروند و با گردآوری مقداری پول از دوستان و همسنگران، با مصرف شخصی و هواپیمای شرکت خصوصی به کابل میرسند.
به گفتهی احمد که فکر نمیکرد از مرگ حتمی رهایی یابد، اما کسیکه طرح فرار را مطرح و برنامهریزی کرد بهدلیل زخم شدید که در پایش داشت در میان نجاتیافتگان نبود و احمد احتمال میدهد او دوباره در چنگ طالبان افتاده باشد. دستکم احمد از سرنوشت کسی که باعث نجات ۴۲ تن از یارانش شد، خبری ندارد.
اکنون که این سرباز به خانهی خود سلامت برگشته است، میگوید که دیگر در صف نیروهای نظامی ایفای وظیفه نخواهد کرد. چون نهتنها پاداشی دریافت نکرده، بلکه دولت این فرار آنها را بهعنوان یک دستاورد (فعالیت اوپراتیفی) اعلام کرده است. وزارت دفاع ملی روز شنبه، ۱۹ میزان سال جاری با نشر اعلامیهای از رهایی بیشاز ۴۰ زندانی نیروهای امنیتی مشمول چندین فرد ملکی از یک زندان طالبان در ولسوالی شاهجوی ولایت زابل خبر داد و افزود که این زندانیان در نتیجهی عملیات نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، آزاد شدهاند.
اما ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان فرار شماری از نیروهای دولتی را از یک زندانشان در ولایت زابل تأیید میکند و هرگونه ظلم و شکنجه بر این زندانیان را نمیپذیرد.
کمیسیون مستقل حقوقبشر افغانستان با نگرانی از وضعیت بد زندانیان در هر دو طرف منازعه، امیدوار است که طرفهای درگیر جنگ، حقوق بشری و کرامت انسانی را احترام گذاشته و بر وضعیت معیشتی زندانیان، توجه جدی کنند.