شفیقه عطایی

نگرانی، قرض‌باری و ناامیدی

چگونه شیوع کرونا کسب‌وکار شش خانم متشبث را متضرر کرد؟

ابوذر ملک‌نژاد و عبدالواحد حیدری

وقتی با زهرا عارفیان مصاحبه می‌کردم، خستگی و یأس توأم با آروزی بزرگ را در لابلای صحبت‌هایش مشاهده کردم. خستگی که پنج سال پیش وقتی کودکستان را با چهار هزار افغانی شروع می‌کرد، در وی نبوده است اما حالا که حدود دو میلیون افغانی قرضدار شده احساس خستگی می‌کند و در میان امید و نا امیدی برای رسیدن به رویایش تلاش می‌کند.

پنج سال پیش، زمانیکه زهرا تازه لیسانس خود را در دانشگاه کاتب آغاز کرده بود، تصمیم می‌گیرد که برایش کاری دست و پا نماید. گرفتاری‌های درسی از یک سو و نگهداری از دو فرزندش از سوی دیگر نمی‌گذارد که زهرا به کاری مشغول شود. در نهایت کودکستان تنها گزینه‌ی مناسب برای زهرا می‌ماند تا هم درآمدی داشته باشد و هم از دو فرزندش مراقبت بتواند. «وقتی دیدم که با دو کودک کار هم نمیشه و درس هم پیش برده نمی‌شود.» او می‌گوید که مبلغ دو هزار افغانی به راهنمای معاملات داده و یک خانه کرایه کرده است و با دو هزار افغانی دیگر آن خانه را پاک‌کاری کرده و کودکستان را با همان چهار هزار افغانی شروع می‌کند.  

کرونا نگذاشت که زهرا عارفیان گام بزرگتری بردارد
کرونا نگذاشت که زهرا عارفیان گام بزرگتری بردارد/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

زهرا همین یک سال پیش که کودکستان را اداره می‌کرد، تصمیم می‌گیرد که گام بزرگتری بردارد اما برای برداشتن گام بزرگ‌تر به پول و امکانات بیشتر نیاز دارد. می‌خواهد یک رستورانت سنتی را دست و پا نماید. در کنار مقدار پولی که در چهار سال از کار کودکستان ذخیره کرده بود، طلاها و موترش را می‌فروشد، قرض می‌کند و در نهایت خانه‌ی را در کارته چهار شهر کابل ماهانه یک هزار دالر کرایه می‌کند تا رستورانت سنتی دربار شهمامه را تاسیس نماید. « قدم بلندتری برداشتم بخاطر آینده کودکانم.»

تصمیم می‌گیرد که در این گام بزرگتر خانم‌ها کنترول کار را به دست بگیرد و به همین دلیل نام رستورانت از بودای مونث اقتباس می‌کند. از پانزده کارمند، فقط سه نفر شان مرد بوده‌اند؛ دو محافظ و یک آشپز. بقیه دوازده کارمند دیگر را خانم‌ها تشکیل می‌داده است. «چون آشپزی خودم هم خوب است و فکر کردم که در کابل یک جای باشد که خانم‌ها هم بتوانند کار کنند، خصوصا در بخش رستورانت. هم یک منبع عایداتی بود و هم چند خانم دیگر صاحب کار می‌شد.»

یافتن کارمند خانم که بتواند تا ناوقت شب در رستورانت کار نماید، برای زهرا کار آسانی نبوده است. سرانجام موفق می‌شود که خانواده‏‌های کارمندان خود را از جای و مکان اطمینان می‌دهد.

تندیس شهمامه و صلصال در گوشه‎ی از حیات رستورانت سنتی زهرا
تندیس شهمامه و صلصال در گوشه‎ی از حیات رستورانت سنتی زهرا/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

زهرا به یاد دارد که کار روی رستورانت را در ششم سرطان سال گذشته آغاز کرده است. او تلاش کرده که یک رستورانت به تمام معنی سنتی ایجاد نماید؛ از سقف‌های گمبزی‎مانند تا دیوارهای کاه‌گِلی و غرفه‌ی مخصوص صنایع دستی خانم‌ها، از گِلیم‌های وطنی و نور الکین تا غذاهای کلوخی و تندور وطنی در وسط حیات رستورانت که خانمی در آن نان تازه می‌پزد. تندیس‌های شهمامه و صلصال به بلندای حدود سه متر در گوشه‌ی دیگر حیات رستورانت جا خوش کرده‌اند که گاهی نظاره‌گر نوای دمبوره‌ی سید داود یکاولنگی هم می‌باشند. «مشتریان این رستورانت را بامیان نامگذاری کرده بوده و هر وقت خسته می‌شد می‎گفت برویم بامیان.»

نزدیک به یک سال زحمت می‌کشد تا رستورانت کم‌کم برای پذیرایی مهمانان آماده شود. به گفته‌ی خودش، حدود چهار میلیون افغانی در این مدت روی رستورانت سرمایه‌گذاری کرده است که بیش از نصف آن را با قرض گرفته است. «حدود ۳ لک افغانی فقط گِلیم وطنی خریداری کردیم.»

در دمادم افتتاح رسمی رستورانت، شیوع کرونا ویروس در کابل، لگد محکمی به پایه‌ی لرزان و نوپای کسب‌وکار زهرا می‌زند و او را از آرزوهایش فرسخ‌ها دور می‌سازد. «کرایه را پرداخت نتوانستیم، چیزی هم باقی بودیم و هنوز بعضی کمبودی‌ها را هم داشتیم. گفتیم عیب نداره ما فعال می‌کنیم و کم کم کمبودی‌ها را پوره می‌سازیم. صاحب خانه را راضی ساختیم که کرایه را با تاخیر پرداخت کنیم. با شیوع کرونا نه تنها کمبودی‎ها را پوره نتوانستیم، بلکه قرضدار هم شدم.»

رستورانت سنتی دربار شهمامه
رستورانت سنتی دربار شهمامه که قبل از افتتاح رسمی بسته شد/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

از یک‏سال، فقط کرایه چهار ماه را پرداخت توانسته و به دلیل شیوع کرونا و نبود درآمد از پرداخت کرایه ماه‌های دیگر عاجز مانده است. صاحب خانه بعد از ماه‌ها مدارا حالا اما درب رستورانت سنتی دربار شهمامه را بسته است. سخنش با زهرا واضح است؛ کرایه‌های باقی‌مانده را پرداخته و درب رستورانت را باز کند.

در کنار زهرا، پانزده کارمندش هم بی‌کار شدند و هر از گاهی به زهرا تماس می‌گیرند تا بلکه رستورانت باز شده باشد اما پاسخ منفی است. او که حدود دو میلیون افغانی قرضدار شده، بازهم تلاش دارد قرضه بگیرد و گام بزرگش را تکمیل نماید اما از شور شوق یک سال پیش خبری نیست. «صبر کنید تا جو بایدن قدرت را به دست گیرد، می‌آید و به این مشکل رسیدگی خواهد کرد.» این پاسخ فکاهی مانند زهرا برای کسانی است که از وی در مورد افتتاح رستورانت‌اش می‌پرسند.

طلای سرخ که آهن شد

حدود ۱۹ سال قبل که تازه رژیم طالبان توسط ائتلاف بین‌المللی به رهبری ایالات متحده امریکا از افغانستان برچیده شده بود، افغان‎هایی که در زمان طالبان به ایران پناهنده شده بودند، سیل‌آسا به کشور بازگشتند. در این میان دهقانان ولسوالی غوریان هرات زعفران را به شکل قاچاقی از ایران به ولسوالی‌شان آوردند. در آن روزگار کشت کوکنار/تریاک پرحاصل ترین محصول دهاقین به شمار می‌رفت و دهاقین در سراسر افغانستان به دلیل پول هنگفتی که در این کشت نهفته بود، کوکنار می‌کاریدند.

شفیقه عطایی با کارمندانش در حال پروسس زعفران؛ در فصل چیدن گل زعفران شرکت خانم عطایی برای بیش از یک هزار خانم زمینه کار را فراهم می‏‌کرده است
شفیقه عطایی با کارمندانش در حال پروسس زعفران؛ در فصل چیدن گل زعفران شرکت خانم عطایی برای بیش از یک هزار خانم زمینه کار را فراهم می‏‌کرده است/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

بوته‌های طلای سرخ در ولسوالی غوریان هرات روز به روز تکثیر می‌شد و در وقت کم از ولسوالی غوریان به ولسوالی پشتون زرغون رسید. حالا از کشت زعفران به عنوان بدیل کوکنار نام برده می‌شود اما در آن روزگار کشت بدیل به شمار نمی‌رفت چون هنوز به قدر کافی تکثیر نشده بود. در منطقه‎ی «روندان» والسوالی پشتون زرغون هرات در اوایل تنها مردان روستا زعفران می‌کاریدند و از آن حاصل می‌گرفتند. شفیقه عطایی تنها و اولین خانمی بود که جور به جور مردان روستا آستین بالا زده و پیازچه‌های طلای سرخ را در زمین می‌کارید.

بعد چند سال که شفیقه در  کشت، چیدن و پروسس طلای سرخ حرفه‌‏ای شده بود، مردان زعفران‌کار روستا انجمن تشکیل داده بود و محصولات خودشان را از طریق همین اتحادیه به فروش می‌رساند. در سال ۱۳۸۶ بار دیگر آستین بالا می‌‏زند. این بار انجمن زنان زعفران‌کار پشتون زرغون را فقط با پنج خانم دیگر تاسیس می‌‏کند. یک موسسه مقدار پیاز زعفران به این انجمن تازه تاسیس کمک می‌کند. او باور دارد که زنان مهارت خاصی در کاشت و پروسس طلای سرخ دارد. « درحالیکه یک مرد قادر به پروسس یک کیلو در روز است اما یک خانم تا پنج کیلو هم پروسس می‌تواند.»

دیگر خانم‌های روستای «روندان» و روستاهای اطراف کار آنها را زیر نظر دارند و با هر قدم پیشرفت انجمن زنان زعفران‌کار، اعضای آن هم روز به روز افزایش می‌یابد. این انجمن شش نفره، حالا بیش از ۴۵۰ عضو دارد.

بعدها که کشت زعفران گسترش می‌‏یابد، خانم عطایی با یک خانم دیگر شرکتی را تحت عنوان «زنان زعفران‌کار پشتون زرغون» تاسیس کرده و محصولات بیش از هزار دهقان ولسوالی‌های گذره، انجیل و پشتون زرغون را خریداری کرده و به بازار بین‌المللی صادر می‌کند.

میکانیزم خریداری را طوری طراحی کرده که نصف قیمت زعفران دهاقین در زمان تحویل گرفتن گل و نصف دیگر آنرا بعد از فروش زعفران به دهاقین پرداخت می‌کند. سال گذشته وقتی کیلو کیلو زعفران دهاقین را می‌خرید، نمی‎دانست که کارش به این همه قرضداری بکشد.

سال گذشته، این تاجر زعفران زنان هرات قبل از شیوع  ویروس کرونا حدود ۵۰۰ کیلو زعفران از دهاقین خریداری می‌کند اما گسترش و شیوع ویروس در منطقه و افغانستان بازار پر رونق این محصول را مختل می‌سازد. چندین قراردادی که با تاجران خارجی از جمله چین و امارات متحده عربی بسته بوده است، مسدود می‌شود و تجار خارجی به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا دیگر طلای سرخ را نمی‌خرد. «ما ضربه زیادی خوردیم. حدود چهل لک افغانی از خرید زعفران نُقص کردیم و از هر خانم زعفران‌کار یک لک یا دو لک قرضدار شدیم.»

شفیقه عطایی چندین سال است که در بخش تولید و پروسیس زعفران در هرات کار می‎کند
شفیقه عطایی چندین سال است که در بخش تولید و پروسیس زعفران در هرات کار می‎کند/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

این خانم زعفران‌کار هراتی پیش از شیوع ویروس کرونا هر کیلو زعفران را به ۷۵ تا ۸۰ هزار افغانی می‌فروخته است اما با شیوع ویروس کرونا مجبور می‌شود که هر کیلو طلای سرخ را به مبالغ کمتر از چهل هزار افغانی و پایین‌تر از آن «به نرخ آهن» بفروشد. با ضرر شرکت زنان زعفران‌کار هرات، حدود ۱۰۰ دهقان زن هم ضرر کرده‌اند.

خانم عطایی که فقط تا صنف دوازدهم مکتب درس خوانده است، با کشت و پروسس طلای سرخ برای صدها خانم دیگر هم زمینه‌ی کار را مهیا ساخته بود. چهار خانم و یک آقا کارمند دائمی و بیشتر از یک هزار نفر در فصل چیدن گل زعفران و حدود ۲۵ نفر دیگر در زمان پروسس از درک کار در شرکت زنان زعفران‌‏کار هرات امرار معاش می‌کرده‌اند.

«در افغانستان برای مردان کار پیدا نمی‌شود و برای زنان سخت است که کار پیدا شود. روزنانه ۱۰۰ افغانی برای مردان کار پیدا نمی‌شود اما ما به کارمندان خود حدود ۲۵۰ افغانی برعلاوه غذای چاشت‌شان در روز معاش می‌دادیم و این درآمد برای خانم‌های بی‌کار بسیار مفید بود.»

چهار میلیون افغانی قرض و تاوان اما شفیقه عطایی را از مسیرش باز نمانده است. عزم را جزم کرده است. درحالیکه نتوانسته بخش بزرگی از زعفران سال پار را به فروش برساند، صدها کیلو از محصولات امسال دهاقین را نیز خریداری کرده تا دهاقین را تشویق نماید و از ایستادشدن چرخه اقتصاد مردم جلوگیری کند. 

به باور خانم عطایی، دولت در بخش بازاریابی برای این محصولات دهاقین هیچ کاری نکرده است و آنها با هزینه‌های شخصی‌شان به کشورهای دیگر چون امارات متحده عربی و ترکیه سفر می‌کنند تا برای محصول‌شان بازار پیدا نمایند. «کشت زعفران کشت پاک‎، حلال و مهمتر از همه جایگزین کشت کوکنار است. هرکسی را که می‌بینم تشویق می‌کنم.»

«قرضدار شدم، راهم را گم کردم»

«کرونا غافل‌گیرم کرد. نتوانستم فعالیت کنم، قرضدار شدم، راهم را گم کرده‌ام.» این بریده‌ی از صحبت‌های نفس‌گل جامی است که تا بهار امسال آرزوی بزرگی در سر داشت، آرزوی رونق تجارتش در سطح کشور، شکستاندن مرزها و کار‌آفرینی بیشتر.

نفس‌گل که ۱۵ سال در عرصه‌ی پیشرفت اجتماعی و اقتصادی زنان هرات کار کرده است، کار را از روی یک تخته‌ی سمنتی شروع کرده تا در نهایت توانسته است شرکت تولید و پروسس محصولات غذایی شامل تولید روب، ترشی، لبنیات و… را تأسیس کند. می‌گوید هدف او از تأسیس این شرکت نشان دادن توانایی زنان و جلوگیری از واردات اجناس بی‌کیفیت کشورهای دیگر به داخل کشور بوده است.

شاکی و نا امید است. وقتی همرایش صحبت می‎کردم تُن صدایش به ناامیدی آمیخته بود که کرونا با توقف تجارتش بر وی تحمیل کرده است: «در بخش‌های صنعتی کار کرده‌ام و از سه سال به این طرف یک شرکت مواد غذایی تاسیس کردم و برای تعدادی زمینه‌ی کار فراهم شد.»

خانم جامی می‎گوید که در پی شیوع ویروس کرونا برعلاوه ضرر مالی حدود یک میلیون افغانی قرضدار شده است
خانم جامی می‎گوید که در پی شیوع ویروس کرونا برعلاوه ضرر مالی حدود یک میلیون افغانی قرضدار شده است/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

خانم جامی آرزو داشته که با رونق بخشیدن تجارتش، چرخ اقتصاد خانواده‌هایی را به چرخش درآورد که نان‌آور شان زنان اند. جامی با اشاره به وضعیت خوب کارش قبل از بحران کرونا، می‌گوید که روزانه ۵۰۰ تا ۶۰۰ کیلو بار را به عمده‌فروشی‌های شهر هرات می‌فرستاده است و برای بیش از ۱۰۰ نفر به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم زمینه کار را فراهم کرده بوده است: «از میداندار، دکاندار، ‌دهقان و… با ما کار می‌کردند. تولیدات خود را به عمده‌فروشی‌های شهر و ولایت‌ها می‌فرستادیم. حرف از ۵۰ هزار دالر می‌زدیم و از کار راضی بودیم،  چون با استفاده از مواد خام طبیعی موجود وطن، برای یک تعداد به ویژه برای زنان زمینه‌ی کار فراهم شده بود و دل‌خوش بودیم که سهمی در پیشرفت کشور داریم و کار مان را گسترش می‌دهیم.»

اما در سال روان نه تنها آرزوهایش جامه عمل نپوشید. بل‌ ویروس کرونا به او امان نداد که حتا روی خط شروع کارش حرکت کند. او می‌گوید: «سر شرکت زحمت کشیدم می‌خواستم سرپا ایستاد کنم. اما نتوانستیم که پیشرفت کنیم. ما نوپا بودیم کرونا به زمین زد.»

نفس‌گل زمانی که هیاهو و شایعات گسترش کرونا در ایران وجود داشت، ۱۵ خروار مواد خام را برای تولید و پروسس محصولات غذایی خریداری کرد، اما شیوع کرونا در هرات و وضع محدودیت بر گشت‌وگذار در این شهر او را «غافل‌گیر» کرد.

شیوع ویروس کرونا در افغانستان در پنجم حوت ۱۳۹۸ خورشیدی در هرات در غرب افغانستان و هم‌مرز با ایران، تأیید شد و شیوع سریع این ویروس در جهان نیز بازتاب گسترده یافت.

 با بازتاب گسترده‌ شیوع ویروس کرونا در کشور و افزایش روزافزون بیماران مبتلا به آن، وزارت صحت افغانستان، حالت اضطرار صحی را ابتدا در هرات اعلام کرد و سپس شهرهای دیگر کشور نیز به قرنطینه رفت و چرخه‌ی کاروبار متوقف شد. توقف این چرخه روی زندگی مردم از هر لحاظ به خصوص از لحاظ اقتصادی تأثیر ناگوار گذاشت و تجارت‌های کوچک و نو‌پا را تا مرز رکود نزدیک کرد.

نفس‌گل جامی از روز‌هایی می‌گوید که با شیوع کرونا و به دلیل نبود امکانات و نبود سردخانه تنها نشسته و با اندوه فراوان به تلف شدن سرمایه‌اش نگرسته است. سرمایه‌‌ای که گذر ساعت و دقیقه بیشتر از پیش آن‌را به فنا کشانده است: «امکانات پیش ما نبود. سردخانه نداشتیم که مواد خام را نگاه کنیم. همه‌ی مواد غذایی ما فاسد شد.»

خانم جامی اضافه می‌کند که شیوع ویروس کرونا حتا او را در بیرون کردن مواد فاسد شده از شرکتش نیز با مشکلات شدید مواجه کرد: «تنها من بودم و یک خاله بود که مواد خام فاسد شده پیش ما ماند و کسی جرأت نمی‌کرد شرکت بیاید و این ها را بیرون کنند.»

هیچ وقت تصورش را نمی‌کرد چنین روزی را شاهد باشد. در طول هفت ماه نخست سال، نه تنها کاری نکرده و‌ به کارمندانش معاش نداده است‌، بل‌که متحمل زیان هنگفت نیز شده است: «ضربه بزرگ اقتصادی به من، همکارانم و به شرکت من وارد شد. به حدی که تاکنون حتا نتوانستم کرایه جایداد را بپردازم. هفت ماه کرایه سرم باقی مانده است.»

این وضع حتا خواب را از چشمانش ربوده است. او در صحبت با روزنامه اطلاعات روز تصریح می‌کند: «شب‌ها خواب ندارم و مدام به این فکرم که خدایا چگونه کرایه جایداد و معاشات باقی مانده‌ی کارمندانم را پرداخت کنم.»

او برای ایجاد شرکت پروسس مواد غذایی ۵۰ هزار دالر امریکایی سرمایه گذاری کرده بود. اما اکنون بیش از یک میلیون افغانی قرض‌دار است: « کاش تنها کرایه و … این‌ها بود. من به‌خاطر خرید مواد خام از دهقان‌ها قرضدار هستم.  از این هم گذشته برخی وسایل را برای شرکت خریداری کرده بودم به این امید که در جریان کار پول آن‌را پرداخت می‌توانیم، اما کار ما خوابید. هر روز به من زنگ میایه که چرا پول ما را پرداخت نمی‌کنید. ترس دارم که در این روزها سرم شکایت صورت بگیرد.»

از این‌ها دردناک‌تر برای خانم جامی، بیکارشدن کارمندانش است، عذاب وجدان دارد که حتا نتوانسته به کارمندانی که مریض شده، کمک کند. جامی می‌گوید که اکثریت کارمندانش زنان بوده‌اند؛ زنانی که هر کدام از خانواده سرپرستی می‌کردند، اما با رسیدن بحران کرونا در شرایط سخت اقتصادی قرار گرفته‌اند. به گفته‌ی او، هیچ کمکی از سوی دولت و نهادهای دیگر برای این کارمندانش صورت نگرفته و فقط خود توانسته است با جمع‌آوری کمک از اقوام نزدیکش برای‌شان مواد غذایی خریداری کند.

خانم جامی در بخش تولید و پروسس روب، ترشی و لبنیات کار می‌کند
خانم جامی در بخش تولید و پروسس روب، ترشی و لبنیات کار می‌کند/عکس: ارسالی به اطلاعات روز

نفس گل هر چند به تازگی کار شرکتش را از سر گرفته و توانسته است تنها هشت تن از کارمندانش را دوباره جذب کند. اما همچنان آینده‌اش را تاریک می‌بیند و می‌گوید که نمی‌تواند از بانک‌ها قرضه بگیرد. او چشم‌ انتظار حمایت دولت است که برایش زمین به اجاره‌ی درازمدت بدهد تا هم تولید از خود داشته باشد و هم پروسس: « از بانک هم قرض گرفته نمی‌توانم به دلیلی که سود می‌گیرد و وضعیت پیشرو هم معلوم نیست. دولت اگر من را حمایت کند، شرکت خود را فعال تر بسازم و در غیر آن همچنان درگیر قرض قرضداران از پیشرفت باز می‌مانم.»

در کنار نبود حمایت از سوی دولت، او از نبود بازار فروش، بی‌کیفیتی مواد غذایی و به طبع آن از بهای پایین مواد وارداتی در بازارها می‌گوید که ادامه حیات شرکتش را به خطر انداخته است: «روب تقلبی از ایران وارد هرات شده و در بدل بهایی پایین‌تر به فروش می‌رسد.  شرکت نمی‌تواند مواد باکیفیت غذایی‌ را به بهای ناچیز (پایین‌تر از قیمت تمام شد) به فروش برساند.»

«حدود پنج خروار روب تولید شرکت، در انبار مانده و به فروش نرسیده است. با این وضع تا یک سال هم نمی‌توانیم ضرر هفت ماه گذشته را جبران کنیم.»

«بانو» پس از زمین‌خوردن، بر می‌خیزد

مریم جامی‌الاحمدی خانم دیگری است که وضع مشابه‎ی با خانم جامی دارد؛ در ۲۰۱۰ میلادی، زمانی که تعداد زنان تجارت‌پیشه در کشور به شمار انگشتان نیز نمی‌رسید، علی‌رغم سنتی بودن جامعه و حرف و حدیث‌های مردم در مورد کار زنان، دل به دریا زد و با توجه به اوضاع امنیتی کشور که با ثبات‌تر از امروز‌ها بود،  تصمیم بزرگ یک آغاز را گرفت. امیدوار بود که در بهتر شدن وضعیت خانواده‎ها تاثیر بگذارد: «ده سال پیش کار تولید، پروسس و تجارت مواد غذایی زراعتی مثل حبوبات مربا تروشی عسل و زعفران را شروع کردم تا اشتغال‌زایی بشود. زنجیره ارزشی محصولات زراعتی کشور رشد کند و ما نیز سهمی در بهبود اوضاع اقتصادی داشته باشیم و مفید واقع شویم.»

کار را با سرمایه‌ی ابتدایی ۵۰ هزار افغانی آغاز و در طول چندین سال زحمت دارایی شرکت‎اش را به حدود ۷۰ هزار دالر رساند: «به‌شمول ماشین‌آلات سرمایه‌ی شرکت من [شرکت تولید، پروسس و بسته‌بندی محصولات زراعتی بانو] در حدود ۷۰ هزار دالر می‌شود. اما شیوع کرونا ما را زمین‌گیر کرده است.»

مریم جامی‌الاحمدی تجارتش را با ۵۰ هزار افغانی شروع کرده بود/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

این زمین‌گیری همچنان سبب شده است، زبان بسیاری برای کنایه گفتن و طعنه‌زدن به خانم احمدی باز شود.

پیش از شیوع ویروس کرونا که اوضاع بازار نورمال بود، خانم احمدی می‌توانسته تمام مصارف‌شان به شمول معاش کارمندان، مالیات، کرایه ساختمان شرکت، کرایه ترانسپورت و آب و برق را پرداخت کند، اما اکنون اوضاع فرق کرده است؛ نه تنها از شرکتش درآمدی ندارد، بلکه هر روز از نگاه مالی ضرر می‌کند: «با مسدود شدن بازار، فروشات نیز مسدود شد. تقریبا ۸۳ درصد سرمایه دورانی ما که از پول و مفاد به دست می‌آوردیم را از دست دادیم.»

در هشت ماه گذشته، شرکت خانم احمدی به دلیل قرنطین و شیوع کرونا حدود هشتاد هزار دالر ضرر کرده است که در حال حاضر فعالیت شرکت «بانو» در حالت تعلیق قرار دارد: «فعلا حتی برای خریداری مواد خام سرمایه‌ای برای ما باقی نمانده است، چه رسد که ما کرایه و مصارف دیگر را متحمل شده و جبران کنیم.»

او اضافه می‌کند که همکارانش که در جریان همه‌گیری کرونا کارشان را از دست داده‌اند در وضع بد اقتصادی به سر می‌برند، اما او نمی‌تواند برای آنان کوجک‌ترین کمک را انجام دهد و این بدترین و دردناک‌ترین تاثیر کرونا بر روی تجارتش است

دردناک‎ترین تاثیر شیوع ویروس کرونا برای خانم احمدی این است که نمی‎تواند برای کارمندانش که بیکار شدند و در وضعیت بدی به سر می‎برند،کوچکترین کاری انجام دهد: «کارمندان ما، در وضعیت بسیار سختی به سر می‌برند، حتا مصارف «یومیه‌ی»‌شان را ندارند. ما به چند جای مراجعه کردیم که حداقل بتوانیم از کمک‌هایی که از طریق دولت داده می‌شود برای کارمندان خود بگیریم، اما فقط یک مرحله از کمک‌هایی که از طریق تجاران ملی داده می‌شد،‌ توانستیم مواد غذایی برای سه ماه‎شان بگیرم.»

حدود ۲۰ نفر به‌طور مستقیم در شرکت بانو کار می‎کرده است که اکنون شمار‌شان به هفت نفر کاهش یافته است.

حدود ۲۰ نفر بصورت مستقیم در شرکت بانو کار می‎کرده است/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز
حدود ۲۰ نفر بصورت مستقیم در شرکت بانو کار می‎کرده است/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

در کنار ضرر مالی، کنایه‌های برنده و تلخ اطرافیان هم برایش آزاردهنده است: «از افراد دور گلایه نیست. در فامیل همه پریشان اند. آنان با کنایه به من می‌گویند که در این کشور مردان تجارت را مدیریت نمی‌توانند، چه رسد به زنان.»

با این وجود، او هنوز تسلیم این نا‌بسامانی‌ها نشده و انتظار دارد که در این شرایط بحرانی دوام آورد تا تجارتش دوباره رونق یافته و کارمندانش به کار برگردند؛ انتظاری که تنها با دریافت حمایت دولتی ممکن می‌شود. در کنار حکومت، از نهادهای حامی زنان نیز توقع دارد که برای او  و زنان مثل او قرضه‌های درازمدت بدون سود فراهم کنند تا آنان بتوانند هشت ماه بیکاری و زیان‌ مالی برخاسته از همه‌گیری کرونا را جبران کرده و زمینه‌ی اشتغال‌زایی را فراهم کنند.

«کرونا نان ما را گرفت»

«حالا شاگردان و کارمندانم را جواب داده‌ام، به خاطر که ضربه خوردم. کرونا مجبور کرد که تسلیم حالت پیش‌آمده شوم. در واقع کرونا نان ما را گرفته است و چیزی بدتر از این برای فردی که در فکر رونق دادن زندگی افراد جامعه است، وجود ندارد.»این جمله را عذرا لعلی به من گفت.

آه بلندی می‌کشد و اندوه و یأس تُن صدایش را تغییر داده و با ناراحتی سخن می‌گوید. عذرا لعلی تا سال ۲۰۰۴ میلادی در پاکستان کارگاه کوچک تولید صنایع دستی داشت و با آرام شدن اوضاع در افغانستان، او این کارگاه را  به امید خدمت رسانی به مردم خودش، به افغانستان انتقال داده و در مرکز بامیان جا خوش می‎کند. کار کردن با مردم زراعت‌پیشه که به تولید و صنعت باوری چندان نداشتند، طاقت‌فرسا بوده و پشتکار بسیار می‌طلبید.

عذرا لعلی(ایستاده) می‌گوید که به‌خاطر آگاهی زنان از حقوق‌شان کار می‌کند
عذرا لعلی(ایستاده) می‌گوید که به‌خاطر آگاهی زنان از حقوق‌شان کار می‌کند/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

از کویته به این باور به افغانستان می‌آید که در اینجا نیروی کاری فراوان و کارفهم زیاد وجود دارد اما در اولین روزها می‌فهمد که زنان در افغانستان غیر فعال هستند. به باور او، باورهای سنتی و ننگ شمردن کار زنان در بیرون به خصوص تجارت، غیرفعال بودن آنان را همچنان تقویت می‌کند.

تا برطرف شدن این چالش، لعلی داشته‌هایش را از دست می‌دهد، اما همچنان به تغییر حالت مصمم باقی می‌ماند. این قاطعیت به او جرأت داد که بار دیگر از صفر شروع ‌کند: «کار را با چهارهزار افغانی پول قرض در ۲۰۰۷  در بامیان شروع کردم. کارها خیلی سنتی و سخت بود. مردم سنتی بود و خانم‌ها را اجازه‌ی کار نمی‌دادند. واقعا خیلی سختی‌ها را دیدم، اما ناامید نبودم.»

در آن زمان تنها چهار خانم به لعلی اعتماد کرده و با او در عرصه‌ی تولید صنایع دستی همکاری می‌کنند. به گفته‌ی لعلی این تلاش‌ها آهسته آهسته به ثمر نشست و با بیشترشدن تولید صنایع دستی صلصال، شمار خانم‌های همکار و افراد داوطلب برای کار نیز بیشتر می‌شود تا این که در ۲۰۱۹ شمار کارمندان او به ۵۰ نفر می‌رسد: «تمام این خانم‌ها از طریق صنایع دستی ما اقتصاد خانواده خود را پیش می‌بردند.»

با رو آوردن زنان به کارهای اقتصادی و تولیدی در مرکز بامیان، لعلی به فکر فعال کردن زنان در عرصه اقتصاد در ولسوالی‌ها نیز افتاد. «در مرکز زنان خود به اهمیت فعالیت اقتصادی فهمیده‌اند و زندگی‌شان بهتر شده، اما در ولسوالی‌ها زنان فقیر و تنگ دستند. آنان مشکلاتی زیادی دارند، اما در خانواده‌ای که زن کار کند نیاز او به مرد خانواده نیز کم شده و خشونت نیز در آن خانه کاهش می‌یابد و هدف من نیز همین است که متأسفانه کرونا به آن سایه افگند.»

این فعالیت‌های خانم لعلی باعث می‌شود که جامعه‎ مدنی و حقوق بشر بامیان لقب «فعال‌ترین بانو» به وی اعطا نماید.

لعلی که تا ۲۰۱۸ میلادی با به‌کارگیری از هنر دوختن زنان تنها در عرصه‌ی تولید لباس و تولید بیک (کیف) کار می‌کرد، در ۲۰۱۹ با راه‌اندازی اولین کارخانه بوت‌دوزی در بامیان، گامی دیگری برای وسعت دادن کارش برداشت.

در کارخانه تولیدی صلصال، بیک و بوت و لباس‌های گل‌دوزی شده مردانه و زنانه تولید می‌شود
در کارخانه تولیدی صلصال، بیک و بوت و لباس‌های گل‌دوزی شده مردانه و زنانه تولید می‌شود/عکس: ارسالی به اطلاعات روز

در کارخانه تولیدی صلصال، هنر دوزندگی زنان، لباس، بیک و بوت را  زیب می‌داد و آن‌را به‌گونه‌ی یک‌دست لباس کامل در می‌آوردند تا از مشتری دلربایی کند: «۲۰ نفر در بخش بیک دوزی بودند و ۲۰ نفر با ماشین کار می‌کردند و ۱۰ نفر بوت‌دوزی می‎کردند. تولیدات ما ساده نبوده و نیست در همه از هنرِ دست کار گرفته می‌شود.  فروش ما تنها در بامیان نبود. ما آن‌را به کابل، مزار و به جلال‌آباد می‌فرستادیم و نتیجه‌ی آن خوب بود تا این‌که کرونا به ما ضربه زد.»

حال، اما لقب فعال‌ترین بانو در نبود حمایت دولت از بنگاه‌های کوچک اقتصادی و تأثیرپذیری او از کرونا، لعلی را زجر می‌دهد؛ زجر این که نه تنها برای بهتر کردن زندگی زنان کاری نمی‌تواند، بلکه درد کشیدن آنان را در فقر و تنگ دستی نظاره‌گر است.

به دنبال شیوع ویروس کرونا در افغانستان و گسترش آن به ولایت‌ها، دولت به منظور مهار وضعیت صحی، محدودیت بر گشت‌و‌گذار شهروندان وضع کرد و دستور تعطیلی تجمعات را داد. چیزی که سبب شد بنگاه‌های تولیدی نیز تعطیل شود. تأثیرپذیری از کرونا تنها به این نیز خلاصه نشد، دولت کلیه مکان‌های تفریحی – تاریخی را در سراسر کشور به ویژه مکان‌های تفریحی و تاریخی بامیان را مسدود کرد و سفرهای ولایتی شهروندان و سیاحان را به این ولایت نیز لغو کردند. به دنبال آن هیچ جشن‌واره‌ی در سال روان در بامیان برگزار نشد و کارها همچنان در تعطیلی با شتاب به سوی رکود رفت.

این وضعیت لعلی را در تنگنا قرار داده است؛ نه تنها که مفاد نکرده بلکه مجبور شده است برای پرداخت معاش کارمندانش از بانک قرضه بگیرد: «سال‌های گذشته از جشن گل کچالو و جشن دمبوره و… جشن‌واره‌ها بیشترین دست‌آورد را داشتیم و به کارمندان مان معاش می‌دادیم، اما امسال نمایشگاه هم گرفته نشد. در بیکاری مالیه را هم مثل سابق و به‌گونه‌ی کامل از ما گرفتند. دوونیم لک (۲۵۰ هزار) افغانی از بانک‌ها قرضه گرفتم و معاشات شماری از کارمندانم را داده‌ام. اما در پرداخت معاشِ تنها ده نفر از کارمندان باقی‌مانده نیز با مشکل مواجه هستم. معاشات آنان را هم به درستی پرداخت کرده نمی‌توانم.»

 لعلی اخیرا تنها بخشی از فعالیتش را از سر گرفته است. او با حمایت بنیاد آغاخان، در ولسوالی‌های شیبر، ورس و پنجاب ۴۲ خانم را آموزش می‌دهد تا آنان بعد از رفع شدن تهدید کرونا در فعالیت‌های اقتصادی سهیم شده بتوانند.

«حتی یک افغانی درآمد نداشتیم»

کرونا تنها شرکت‌های تولیدی را با رکود مواجه نکرده،  بل‌که شرکت‌های خدماتی نیز به شدت از کرونا متأثر شده است. کارمندان و کارگران روزمزد در اثر این تأثیرپذیری شغل و درآمد شان را به کلی از دست داده‌اند.

 شرکت خدماتی «صاف ستره» در پایتخت یک نمونه‌ی این شرکت‌ها است. سمیرا سادات، مؤسس این شرکت است که کرونا او و کارمندانش را در مضیقه‌ی شدید مالی قرار داده است. «از سه سال به این طرف شرکتی دارم زیر نام (صاف ستره) که فعالیت خدمات نظافتی دارد. اما با رسیدن کرونا به افغانستان و گسترش آن شرکت صاف ستره هم از آن بی‌تأثیر نبوده به حدی که ما در زمان کرونا حتی یک افغانی هم درآمد نداشتیم.»

با همه‌گیر شدن ویروس کرونا و به قرنطین رفتن شهرها، «صاف ستره» از خدمت‌رسانی باز ماند: «زمانی که قرنطین شد و اوج کرونا بود، ما کار را برای پنج ماه متوقف کردیم. ما نمی‌خواستیم سهم کوچکی در انتقال این ویروس بگیریم، خواستیم کار را توقف بدهیم چون نمی‌دانستیم که خدمه در خانه‌اش مریض داره یا نداره و یا در خانه مشتری کسی مریض است یا نیست.»

سمیرا سادات، موسس یک شرکت خدماتی در کابل
سمیرا سادات، موسس یک شرکت خدماتی در کابل/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

هر چند در ناچاری تصمیم به توقف فعالیت گرفت و آن‌را عملی کرد، اما این تصمیم برای سمیرا آسان نبوده است؛ چون تمام کارمندانش که عاید جز مزد روزانه نداشتند،  بی‌سرنوشت رها شدند. «کارمندان شرکت صاف ستره، زنان اند. آنها نان‌آور خانه هستند و برخی شان سرپرست خانه هستند. با تعطیلی کار، آنان در مضیقه قرار گرفتند. شما فکرش را بکنید، نفری که ۸ تا ۱۲ هزار افغانی معاش دارد و به سختی با آن زندگی را می‌چرخاند، به یکبارگی بدون معاش شود. هر لحظه این فکر که آنان غذایی برای خوردن دارند یا نه؟ مرا آزار می‌داد.»

در چنین شرایط ناجور، سمیرا با استفاده از شناخت شخصی تنها برای ۱۵ کارمندش مواد غذایی تهیه کند.

سمیرا که در رشته‌ی علوم سیاسی تحصیل کرده است، می‌گوید که اگر کرونا به او امان دهد، می‌خواهد با همه‌ی این جنجال‌ها و دردسرها، شرکتش را  بزرگ‌تر ساخته و زنان بیشتری را حمایت کند. «صاف ستره را وسیع بسازم. خاله‎ها[کارمندان] را مسلکی‌تر بسازم. وسایل جدید دستگاه موبل‎شوی و فرش‌شوی و نمای بیرون ساختمان باشه، وارد کنم تا کار بهتر شود و زمینه کار برای زنان بیشتر فراهم شود.»

با وجود این آرزوها، اما گسترش موج دوم کرونا در دنیا به ویژه در افغانستان او را نگران کرده است: «من باز هم نگران شدم واقعا که اگر بخواهد که در افغانستان هم آن وضعیت (رخصتی و قرنطین) تکرار شود واقعا برای همه به‌خصوص برای کارمندانم سخت است. چیزی که مهم است در افغانستان کسی نیست که تو را حمایت کند چه دولت، چه نهادهای دولتی و چه مؤسسه‌های خارجی. خودت می‌مانی و کارت و بیچارگی.»

ویروس کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی نخست در شهر ووهان چین و سپس به دیگر کشورهای جهان گسترش یافت. شیوع این ویروس روی اقتصاد کشورهای فقیر از جمله افغانستان تأثیرات ناگواری بر جای گذاشت.

وزارت اقتصاد کشور در نخست پیش‌بینی کرده بود که در جریان همه‌گیری کرونا، رشد اقتصادی افغانستان در سال جاری تنها سه درصد کاهش و میزان فقر در کشور هفت درصد افزایش خواهد داشت. اما بانک جهانی اعلام کرد که به‌خاطر شیوع ویروس کرونا رشد اقتصادی افغانستان ۵.۵ درصد کاهش خواهد یافت. براساس نظرسنجی‌ها، این کاهش رشد اقتصادی به دلیل تأثیر کرونا روی تشبثات و تجارت‌های کوچک رخ خواهد داد.

سمیرا سادات موسس یک شرکت خدماتی در کابل با همکارانش
سمیرا سادات موسس یک شرکت خدماتی در کابل با همکارانش/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

براساس معلومات ارائه شده از سوی اتاق تجارت زنان کشور، در کنار سایر تجارت‌های کوچک تجارت‌ زنان به شدت آسیب دیده است. طبق معلومات ارائه شده از بیش از دوهزار خانمی که تا پیش از شیوع کرونا فعالیت اقتصادی داشته‌اند، ۸۳ درصد تنها در دور اول و در سه ماه نخست همه‌گیری ویروس کرونا در کشور فعالیت‌شان را در حالت رکود، متوقف کرده‌اند.

پرورش اوریاخیل، معاون اتاق تجارت زنان افغانستان به روزنامه اطلاعات روز گفت: «آمار غیررسمی نشان می‌دهد که سه‌هزار زن در بخش‌های مختلف در کشور فعالیت اقتصادی داشتند و نزدیک به دوهزار به‌گونه‌ی رسمی ثبت بود.»

به گفته‌ی خانم اوریاخیل، اما در جریان همه‌گیری کرونا تنها شمار محدود این زنان با به‌کارگیری روش‌های ابتکاری، فعالیت اقتصادی – تولیدی شان را ادامه داده و متباقی متوقف شده‌اند. با توقف فعالیت‌های اقتصادی شمار زیادی کار‌شان را در جریان همه‌گیری کرونا در کشور از دست داده و در جمع افراد بیکار پیوستند.

طبق آمار رسمی، به دنبال گسترش کرونا و ورشکست شدن کارخانه‌ها و بنگاه‌های اقتصادی جمعیت افراد بیکار از ۹ میلیون نفر به ۱۸ میلیون نفر در کشور افزایش یافته است. همین طور، میزان فقر در کشور نیز به شدت افزایش داشته است.

در چنین وضع، زنان متشبث چشم به دست‌گیری دولت دوخته‌اند تا با حمایت از آنان، زمینه‌ی کار را برای افراد و کارمندان‌شان دوباره فراهم سازند. انتظار نه چندان بزرگ، اما عملی شدن آن از سوی دولت در آینده‌ی نزدیک ممکن به نظر نمی‌رسد و از زنان می‌طلبد که همچنان دست به دعا و رسیدن یاری از غیب باشند.

***

این گزارش با حمایت مالی اتحادیه اروپا تولید شده است. محتوای آن صرف به عهده “اطلاعات روز” بوده و منعکس کننده نظریات اتحادیه اروپا نمی باشد.